
کتاب پاسخ منفی است
معرفی کتاب پاسخ منفی است
کتاب الکترونیکی «پاسخ منفی است» نوشتهٔ «فردریک بکمن» و ترجمهٔ «سمانه دلاوری» را نشر درقلم منتشر کرده است. این اثر در قالب داستانی طنزآمیز و معاصر، به زندگی مردی به نام «لوکاس» میپردازد که تلاش میکند با کمترین میزان تعامل اجتماعی، خوشبختی را برای خود تعریف کند. روایت کتاب با نگاهی انتقادی و شوخطبعانه، دغدغههای روزمره و روابط انسانی را به تصویر میکشد و با زبانی سرراست، موقعیتهای عجیب و گاه پوچ زندگی شهری را واکاوی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پاسخ منفی است
«پاسخ منفی است» از آثار داستانی معاصر است که با رویکردی طنز و انتقادی، زندگی در آپارتمانهای شهری و روابط میان همسایهها را به تصویر میکشد. نویسنده، «فردریک بکمن»، با خلق شخصیتهایی خاص و موقعیتهایی کمیک، به سراغ موضوعاتی چون تنهایی، تعاملات اجتماعی، قوانین عجیب و دغدغههای روزمره میرود. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص و دیالوگهای پرکشش است که فضای داستان را زنده و ملموس میکند. داستان در بستری امروزی و در دل یک ساختمان مسکونی شکل میگیرد و با تمرکز بر جزئیات زندگی شخصیتها، به نقد رفتارهای جمعی و فردی میپردازد. این کتاب با بهرهگیری از طنز موقعیت و شخصیتپردازی دقیق، تصویری از جامعهٔ مدرن و چالشهای آن ارائه میدهد. در کنار روایت اصلی، حواشی جالبی مانند ماجرای یک ماهیتابه و شکلگیری یک «کپهٔ زباله» در ساختمان، بهانهای برای پرداختن به موضوعات عمیقتر انسانی و اجتماعی میشود. «پاسخ منفی است» اثری است که با زبان امروزی و نگاهی موشکافانه، تجربهٔ زیستن در کنار دیگران را به چالش میکشد.
خلاصه داستان پاسخ منفی است
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «پاسخ منفی است» حول محور زندگی «لوکاس» میچرخد؛ مردی در دههٔ سیسالگی که تصمیم گرفته با حذف آدمها از زندگیاش، به آرامش و خوشحالی برسد. او در آپارتمانی زندگی میکند که ساکنانش هرکدام دغدغهها و عادتهای خاص خود را دارند. لوکاس از هرگونه تعامل اجتماعی گریزان است و حتی کوچکترین ارتباط با همسایهها برایش آزاردهنده است. اما یک اتفاق ساده، یعنی پیدا شدن یک ماهیتابهٔ قدیمی جلوی اتاق بازیافت، همهچیز را به هم میریزد. هیئتمدیرهٔ ساختمان با جدیت به دنبال مقصر میگردد و لوکاس ناخواسته وارد ماجرایی میشود که هر لحظه پیچیدهتر میشود. در این میان، شخصیتهای دیگری مانند زن بنفشپوش و زن سبزپوش وارد داستان میشوند که هرکدام با مشکلات و تنهاییهای خود دستوپنجه نرم میکنند. زن سبزپوش بهطور موقت در ساختمان ساکن است و بهدلیل یک تصادف، به خانوادهاش دروغ گفته که هنوز در کماست تا بتواند مدتی از مسئولیتهایش فاصله بگیرد. زن بنفشپوش نیز با شوخطبعی و رفتارهای غیرمنتظره، به زندگی لوکاس رنگ و بوی تازهای میدهد. ماجرای ماهیتابه بهتدریج به شکلگیری یک تپهٔ زباله در جلوی ساختمان منجر میشود و هرکدام از ساکنان بهنوعی درگیر این بحران میشوند. لوکاس که همیشه تلاش میکرد از مسئولیت فرار کند، حالا بهعنوان رئیس کمیتهٔ «کپه» انتخاب میشود و باید با قوانین عجیب، همسایههای پرحرف و حتی گروهی که او را «فرشته» میدانند، روبهرو شود. داستان با طنز و کنایه، به پوچی برخی قوانین، نیاز انسان به معنا و ارتباط، و تلاش برای یافتن خوشبختی در دنیای مدرن میپردازد. در نهایت، لوکاس و دیگر شخصیتها درمییابند که گاهی برای خوشحال بودن، باید چیزی را از زندگی کم کرد، نه اینکه مدام به آن افزود.
چرا باید کتاب پاسخ منفی است را بخوانیم؟
این کتاب با طنز خاص و نگاه انتقادی به زندگی شهری، تجربهای متفاوت از داستانگویی معاصر ارائه میدهد. «پاسخ منفی است» با پرداختن به موضوعاتی مانند تنهایی، مسئولیتگریزی، روابط انسانی و پوچی قوانین اجتماعی، فرصتی برای تأمل دربارهٔ معنای خوشبختی و تعامل با دیگران فراهم میکند. روایت پرکشش و شخصیتهای منحصربهفرد، خواننده را با موقعیتهایی آشنا میکند که هم خندهدار و هم تأملبرانگیز هستند. این اثر نهتنها سرگرمکننده است، بلکه با لایههای زیرین خود، به دغدغههای عمیق انسانی میپردازد و مخاطب را به بازنگری در سبک زندگی و ارتباطاتش دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای طنزآمیز و معاصر، کسانی که دغدغهٔ روابط انسانی، تنهایی و زندگی شهری دارند، و افرادی که به نقد اجتماعی علاقهمندند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال داستانی متفاوت و پر از موقعیتهای کمیک و تأملبرانگیز هستند، «پاسخ منفی است» انتخابی جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب پاسخ منفی است
«لوکاس حتی نمیدونه ظرفشویی رو "درست" بار میزنه یا نه. دقیقاً همون تعداد بالش که لازم داره رو داره. کنترل تلویزیونش هميشه همونجاییه که گذاشته. هیچوقت از کسی نپرسیده: آشام چی بخوریم؟ و جواب شنیده باشه: هرچی! چون هیچ وقت توی تاریخ بشریت کسی که گفته "هرچی" واقعاً هرچی نخورده. بعد هم پونزده تا پیشنهاد میدی و هیچکدومشو قبول نمیکنه. این برای لوکاس هیچوقت پیش نمیاد. اون از همهی انتخابهای غذاییش راضیه. به اندازهی کافی بازی ویدئویی میکنه و دقیقاً به اندازهی کافی مشروب میخوره. هیچوقت وسط فیلم مجبور نیست نگه داره تا توضیح بده همونقدری که اون یکی دیده. خودش هم دیده و دقیقاً همونقدر اطلاعات داره. ولی طرف بازم میپرسه: این یارو کیه؟ تعداد دفعاتی که لوکاس امروز باید بگه: آره. میدونم شاید به نظر اومده عصبانیام، ولی واقعاً نیستم - صفر. و خب، عزیز خواننده، ممکنه الان بپرسی: ولی عشق چی، لوکاس؟ عاشق شدن چی؟ اون حسی که قبل از عشق دنیات سیاه و سفید بوده و اون آدم میشه همهی رنگهات؟ جواب لوکاس، اگه مجبور بود جواب بده (که خدا رو شکر مجبور نیست) این بود: خب. تا حالا برات چطوری پیش رفته، عزیز خواننده؟ به جای عاشق شدن، امتحان کردی که عاشق نشی؟ خیلی وقتت رو ذخیره میکنه.»
حجم
۲۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۲۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه