کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع) مسلم ناصری + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع)

کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع)

نویسنده:مسلم ناصری
انتشارات:به نشر
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع)

معرفی کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع)

کتاب الکترونیکی «دلقک خاکسترنشین (داستان‌های دلنشین از زندگی امام زمان)» نوشتهٔ مسلم ناصری و با تصویرگری اسماعیل چشرخ، اثری است که توسط انتشارات به‌نشر (آستان قدس رضوی) منتشر شده است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با محوریت زندگی و کرامات امام دوازدهم شیعیان را روایت می‌کند و با زبانی داستانی و روایی، مخاطب نوجوان و جوان را با بخش‌هایی از تاریخ و باورهای مذهبی آشنا می‌سازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع)

این مجموعه داستانی در فضایی تاریخی و مذهبی شکل گرفته و تلاش دارد با روایت‌هایی کوتاه و متنوع، زندگی و حضور امام زمان را از زاویه‌های مختلف به تصویر بکشد. داستان‌ها اغلب بر اساس روایات و نقل‌های معتبر شیعی نگاشته شده‌اند و به وقایع مهمی مانند تولد امام، دوران غیبت، کرامات و ارتباط ایشان با یاران و شیعیان می‌پردازند. کتاب در قالب داستان‌های مستقل اما مرتبط، مخاطب را با دغدغه‌ها، امیدها و چالش‌های شیعیان در دوره‌های مختلف آشنا می‌کند. فضای داستان‌ها گاه رنگ و بوی رمزآلود و معجزه‌آسا دارد و شخصیت‌هایی از طبقات مختلف جامعه، از یاران نزدیک تا مردم عادی، در آن حضور دارند. این اثر در مجموعه کتاب‌های پروانه به‌نشر قرار گرفته و با تصویرگری رنگی، جذابیت بیشتری برای مخاطب نوجوان ایجاد کرده است.

خلاصه کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان‌های «دلقک خاکسترنشین» با روایت‌هایی از تولد امام زمان آغاز می‌شوند؛ شبی پر رمز و راز که در خانهٔ امام حسن عسکری، نرگس خاتون فرزندش را به دنیا می‌آورد و نشانه‌هایی از آیندهٔ این کودک آشکار می‌شود. در ادامه، داستان‌ها به دغدغه‌ها و نگرانی‌های یاران امام حسن عسکری دربارهٔ جانشینی و آیندهٔ شیعیان می‌پردازند؛ یعقوب، یکی از یاران، در دل نگرانی‌ها و تردیدها، شاهد دیدار با کودکی می‌شود که نشانه‌های امامت را دارد. روایت‌هایی از سفر ابن‌مهزیار با کشتی و جست‌وجوی او برای یافتن امام، ماجرای شفای اسماعیل هرقلی از بیماری لاعلاج، و داستان‌هایی از دوران غیبت و ارتباط پنهانی امام با شیعیان، بخش‌های دیگری از کتاب را تشکیل می‌دهند. هر داستان با محوریت امید، انتظار و نشانه‌های حضور امام، به تجربه‌های شخصی و جمعی شیعیان می‌پردازد و گاه با معجزه یا رخدادهای شگفت‌انگیز همراه می‌شود. در برخی روایت‌ها، شخصیت‌هایی چون شیخ حسین یا سرور اهوازی، با مشکلات و بیماری‌های خود روبه‌رو هستند و در نهایت با عنایت امام، گره از کارشان گشوده می‌شود. داستان‌ها با نگاهی انسانی و ملموس، مفاهیم انتظار، ایمان و امید را در بستر زندگی روزمره به تصویر می‌کشند، بی‌آنکه پایان قطعی یا افشای کامل سرنوشت شخصیت‌ها را ارائه دهند.

چرا باید کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع) را خواند؟

این کتاب با روایت داستان‌هایی کوتاه و متنوع، مفاهیم انتظار، امید و ارتباط معنوی را در قالب قصه‌هایی تاریخی و مذهبی به تصویر می‌کشد. مخاطب با خواندن این اثر، با بخشی از باورها و روایت‌های شیعی دربارهٔ امام زمان آشنا می‌شود و می‌تواند تجربه‌های انسانی شخصیت‌ها را در مواجهه با دشواری‌ها و امید به آینده دنبال کند. داستان‌ها با پرداختن به لحظات حساس و گاه معجزه‌آسا، فرصتی برای تأمل دربارهٔ نقش ایمان و انتظار در زندگی فراهم می‌کنند.

خواندن کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های مذهبی و تاریخی علاقه دارند و دوست دارند با روایت‌هایی دربارهٔ امام زمان و مفاهیم انتظار و امید آشنا شوند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال قصه‌هایی با محوریت کرامات و ارتباط معنوی هستند، گزینهٔ خوبی به شمار می‌آید.

بخشی از کتاب دلقک خاکسترنشین، داستان های دلنشین از زندگی امام زمان (ع)

«حکیمه می‌خواست بگوید که در خانهٔ خود راحت‌تر است که برادرزاده‌اش با اصرار گفت: «بهتر است امشب در خانهٔ ما بمانی. مهمان عزیزی داریم.»حکیمه چشم از برادرزاده‌اش برداشت و همسو با نگاه او به سمت یک رحیاط سر چرخاند. جایی که فرگکس آهسته پیش می‌آمد گفت: «عمه جان! خانهٔ دیگران اگر بهشت هم باشد باز خانهٔ خود آدم نمی‌شود.»برادرزاده از پله‌ها پایین آمد و آهسته به او نزدیک شد و آرام چیزی گفت. ابروهای حکیمه‌خاتون کمانی شد و بار دیگر به نرگس نگاه کرد. سری تکان داد و آهسته گفت: «از نرگس؟ من که نشانه‌ای نمی‌بینم.»نرگس لبخندی بر لب داشت. نرسیده به آن‌ها سبک و تند به اتاق رفت. حکیمه می‌خواست بگوید: «من که عمه‌ات هستم؛ نباید خبردار شوم»؛ ولی چیزی نگفت. وقتی اصرار برادرزاده‌اش را دید، عصایش را برداشت و گفت: «وقتش که برسد خودم....»- عمه جان!دل حکیمه لرزید. گویا صدای پدر بود. طنین صدای حسن درست شبیه جدش بود. کنار نخل ایستاد. نگاهی به او کرد. پسر برادرش لبخندی بر لب داشت؛ ولی غمی در چشمان زیبایش لانه کرده بود. از ذهن حکیمه‌خاتون گذشت: «می‌دانم که دلت پرخون است. کاش پسر همدمی می‌داشتی در این روزگار سخت!» ولی سخنی از لب‌هایش بیرون نیامد. با این‌همه برادرزاده‌اش خیلی خوش‌حال به نظر می‌رسید. قدم که می‌زد؛ گویی پرواز می‌کرد.- امشب نرو عمه جان! آخر در این شب فرزندی به دنیا خواهد آمد. پسری که خداوند با او زمین را زنده و پر از عدل می‌کند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان