دانلود و خرید کتاب شلوغ کاری های آقاجون سیدناصر هاشمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب شلوغ کاری های آقاجون

کتاب شلوغ کاری های آقاجون

انتشارات:به نشر
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب شلوغ کاری های آقاجون

کتاب شلوغ کاری های آقاجون (رمان طنز نوجوان) نوشتهٔ «سید ناصر هاشمی» و منتشرشده توسط به‌نشر، داستانی طنزآمیز و پرشور از زندگی یک خانوادهٔ پرجمعیت در محله‌ای قدیمی از شهر قم را روایت می‌کند. این رمان با محوریت ماجراهای پدربزرگ خانواده و نوه‌هایش، فضای اجتماعی و سیاسی سال‌های منتهی به انقلاب را از زاویهٔ نگاه نوجوانان و با زبانی سرشار از شوخی و خاطره به تصویر می‌کشد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب شلوغ کاری های آقاجون

کتاب «شلوغ‌کاری‌های آقاجون» (رمان طنز نوجوان) در بستری از زندگی روزمرهٔ یک خانوادهٔ شلوغ و پرماجرا در قم می‌گذرد و وقایع آن در سال‌های منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ در ایران رخ می‌دهد. «سید ناصر هاشمی» با تکیه بر طنز و خاطره‌گویی، تصویری زنده از روابط خانوادگی، بازی‌های کودکانه، دغدغه‌های معیشتی و فضای پرتنش اجتماعی آن دوران ارائه داده است. شخصیت اصلی، پدربزرگ خانواده، با رفتارهای خاص و دیدگاه‌های سنتی‌اش محور بسیاری از اتفاقات و کشمکش‌ها است. روایت رمان ایرانی حاضر با جزئیات فراوان، زندگی در کوچه و محله، کار و تلاش بچه‌ها و درگیری‌های کوچک و بزرگ خانوادگی را به تصویر می‌کشد. در کنار این فضای خانوادگی، حضور پررنگ مسائل سیاسی و اجتماعی مانند شعارنویسی، راه‌پیمایی‌ها و حضور مأموران به داستان عمق و رنگ‌وبوی تاریخی می‌بخشد. رمان «شلوغ‌کاری‌های آقاجون» با نگاهی طنزآمیز، تضاد نسل‌ها و تغییرات اجتماعی را در قالب خاطرات یک نوجوان بازگو می‌کند و همزمان تصویری از زندگی مردم عادی در روزهای پرحادثهٔ تاریخ معاصر ایران ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان شلوغ کاری های آقاجون

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

رمان حاضر با روایت زندگی چند برادر نوجوان و پدربزرگشان در محله‌ای قدیمی آغاز می‌شود؛ جایی که بازی‌های کوچه‌ای، کارهای تابستانی و شیطنت‌های بچه‌ها فضای اصلی را شکل می‌دهد. پدربزرگ که به‌تازگی از روستا به خانهٔ آن‌ها آمده، با رفتارهای خاص و دیدگاه‌های سنتی‌اش، هم مایهٔ دردسر است و هم منبع شوخی و خنده. ورود او به خانه، ماجراهای تازه‌ای را رقم می‌زند؛ از سوغاتی‌های عجیب‌غریب گرفته تا مراقبت‌های وسواس‌گونه و دخالت در کارهای بچه‌ها. با بالاگرفتن تب انقلاب، فضای محله و مدرسه تغییر می‌کند؛ شعارنویسی، پخش اعلامیه و حضور مأموران زندگی روزمره را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. بچه‌ها و پدربزرگ هر یک به‌شیوهٔ خود با این تحولات روبه‌رو می‌شوند؛ گاه درگیر سوءتفاهم‌ها و دردسرهای سیاسی می‌شوند و گاه با طنز و شوخی از پس مشکلات برمی‌آیند. داستان با ماجراهایی مثل گم‌شدن یکی از بچه‌ها، دستگیری پدر خانواده، تلاش برای آزادی او و در نهایت، نقش‌آفرینی پدربزرگ در راه‌پیمایی‌ها و اعتراضات خیابانی پیش می‌رود. در این میان، روابط خانوادگی، دوستی‌ها و تضاد نسل‌ها در بستر اتفاقات اجتماعی و سیاسی به تصویر کشیده می‌شود. پایان داستان با رفتن پدربزرگ به روستا و دلتنگی اعضای خانواده برای او، حسرت و بغضی شیرین را در دل روایت باقی می‌گذارد.

چرا باید کتاب شلوغ کاری های آقاجون را خواند؟

این رمان با روایت طنزآمیز و خاطره‌محور خود، تصویری زنده و ملموس از زندگی نوجوانان و خانواده‌های ایرانی در سال‌های پرحادثهٔ پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران ارائه می‌دهد. شوخی‌ها و شیطنت‌های شخصیت‌ها در کنار بازتاب دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی باعث می‌شود خواننده همزمان با خنده، به لایه‌های عمیق‌تری از روابط خانوادگی و تحولات جامعه فکر کند.

خواندن کتاب شلوغ کاری های آقاجون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای نوجوانان، جوانان و بزرگسالانی که به داستان‌های طنز خانوادگی، روایت‌های اجتماعی و خاطرات دوران انقلاب علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین این اثر می‌تواند برای کسانی که به‌دنبال بازخوانی فضای زندگی مردم عادی در سال‌های پرتنش تاریخ معاصر ایران هستند یا دغدغهٔ شناخت تضاد نسل‌ها و روابط خانوادگی را دارند، جذاب باشد.

بخشی از کتاب شلوغ کاری های آقاجون

«صبح زود بابا یواش من و مصطفی را بیدار کرد، و دنبال خودش برد. من حوصلهٔ این کارها را نداشتم ولی مصطفی پایه بود. کلاً مصطفی خیلی مذهبی و مسجدبرو بود. به قول پدربزرگ، کله‌اش بوی قرمه‌سبزی می‌داد. بعضی وقت‌ها در خانه ما را نصیحت می‌کرد و از اعلامیه و اعتراض و دین و نماز صحبت می‌کرد. هر وقت مصطفی شروع می‌کرد به صحبت‌های مذهبی، محرم یواش می‌گفت: «باز این آشیخ رفت روی منبر.»

دنبال بابا از خانه زدیم بیرون. نزدیک حرم از یک چرخ تافی ساندویچ سیب‌زمینی و تخم‌مرغ آب‌پز خریدیم برای صبحانه. همین‌طور که کنار چرخ تافی ایستاده بودیم و مشغول خوردن سیب‌زمینی و تخم‌مرغ بودیم، ناگهان بابا زد روی پیشانی‌اش و گفت: «فهمیدم، روی چرخ تافی سیب‌زمینی می‌ذاریم تا کسی شک نکنه.»

بعد از صبحانه رفتیم جایی که بابا کار می‌کرد؛ حجرهٔ فرش‌فروشی محمودخان، نزدیک چهارراه بازار. حجره بزرگ بود و پر از فرش. هنوز محمودخان نیامده بود. محمودخان را چندباری دیده بودم. کوچک‌تر که بودم، با بابا می‌آمدم سر کار. محمودخان یک کلاه پشمی سرش می‌گذاشت و سبیل درازی هم داشت. برعکس چهره‌اش مهربان بود و اهل شوخی و خنده. همیشه به من سیب یا آب‌نبات می‌داد. اگر من آنجا بودم و فرشی می‌فروخت، پولی هم به من می‌داد و می‌گفت: «این هم انعام اوس‌قاسم.» وقتی می‌رفتم خانه با خوش‌حالی به مامان نشان می‌دادم و همیشه مامان پول را ازمن می‌گرفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان