![تصویر جلد کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت](https://img.taaghche.com/frontCover/220313.jpg?w=200)
کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت
معرفی کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت
کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت نوشتهٔ فرزین وحدت و ترجمهٔ مهدی حقیقت خواه است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت
هدف فرزین وحدت از تألیف کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت، آشنا ساختن خوانندگان با جنبههای مختلف، چه مثبت و چه منفی، دنیای مدرن و بررسی هرچه ژرفتر در اصول تشکیلدهندهٔ پدیدهٔ مدرنیت و تجربهٔ ایران در برخورد با این پدیده بوده است. چنین به نظر میرسد که ایرانیان مانند بسیاری از مردمان دیگر، حداقل در این مرحله از تاریخ خود، چارهای جز درگیرشدن جدی با این پدیده ندارند. در واقع ما دیرزمانی است که با اندیشههای دوره تجدد و همچنین جنبههای عملی آن مواجه بودهایم، ولی در این زمان است که نیاز مبرم به نگاهی عمیق و ریشهای به مبانی دنیای جدید بیش از پیش احساس میشود. کتاب حاضر سعی بر آن دارد که تلفیقی از این دو مقوله ارائه دهد و خوانندگان را از یک طرف با اصول و مبانی پدیده مدرنیت بیشتر آشنا سازد و از طرف دیگر کاربرد آن اصول و مبانی را در چهارچوب تجربهٔ ایران در برخورد با دنیای مدرن روشنتر سازد. نویسنده در این اثر اثر نشان داده است که مدرنیت مقولهای صرفا غربی نیست و در تاریخ، فلسفه، دین، و فرهنگ ایرانیان نیز جایگاهی مهم دارد.
خواندن کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ جامعهشناسی و علاقهمندان به مطالعه در باب مسائل اجتماعی ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رویارویی فکری ایران با مدرنیت
«اندیشه انقلاب اسلامی، آن طور که سه معمار اصلی آن، علی شریعتی، آیتالله خمینی و آیتالله مطهری آن را بسط دادند، واکنشی مستقیم و غیرمستقیم به گفتمان مدرنیت و روند و نتایج سیاستهای مدرنیت اثباتگرایی بود که دودمان پهلوی به اجرا درآورده بود. تا دهه ۱۳۲۰، آیتالله خمینی هم با اندیشه مدرن اثباتگرای کسروی (که در فصل ۲ مورد بحث قرار گرفت) و هم سیاستهای رضاشاه درگیر شده بود. محور اصلی گفتمان انقلابی اسلامی نفی گفتمان مدرنیت در ایران بود که این سه نظریهپرداز اسلامی، با مراجعه به نخستین اندیشمندان ایرانی و واردکنندگان مدرنیت در قرن نوزدهم، به چالش جدی با آن برخاستند. اما شریعتی، [آیتالله] خمینی و مطهری در گفتمانهای خود به شدت تحت تأثیر گفتمانی بودند که میخواستند با آن به مبارزه برخیزند، چرا که برخی عناصر حیاتی آن را، که منجر به پیچیدگی تحلیل اندیشه و عمل انقلابی در ایران میشود، پذیرفته بودند. مثلاً، تأثیر شیوه تفکر مدرن کسروی را بر [آیتالله] خمینی از سبک نثر [آیتالله] خمینی در کشفالاسرار میتوان دریافت. [آیتالله] خمینی به سبکی روی میآورد که بیهیچ شبههای یادآور سبک کسروی است، که در آن استفاده از واژههای «ناب» فارسی بر واژههای عاریتی عربی و ترکی به شدت ترجیح دارد. شریعتی که در اوان زندگیاش از اندیشه مدرن اروپایی به شکل مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم تأثیر پذیرفته بود، در درگیری دوران جاافتادگیاش با این گفتمانهای اروپایی در مسیری آشنا حرکت کرد.
دلمشغولی مطهری در تمام زندگیاش نسبت به جبر و تقدیر و تأثیر آن بر مدنیت پویا نیز، همان طور که بعدا خواهیم دید، از تمایل او به رد برخی نظریات غربی در مورد رواج جبر و تقدیرگرایی در اندیشه اسلامی تأثیر میگرفت. گسترش و شور و حرارت گفتمان انقلاب اسلامی نه تنها پاسخی به توان و کشش گفتمانهای غیرمذهبی و مدرنگرایان، بلکه واکنشی نسبت به ضعف و ناکامی آنها نیز بود. در واقع، ضعف و ناکامی نهایی گفتمانها و جنبشهای لیبرال ـ دموکراتیک، سوسیالیستی، مارکسیستی، و لیبرال ناسیونالیستی، به ویژه ناکامی آنها در سرتاسر قرن بیستم در بسیج توده مردم، در رشد گفتمان و جنبش اسلامی به همان اندازه مؤثر بود که چالش برتریجویانه گفتمانهای غیرمذهبی. توانایی بینظیر جنبش اسلامی در بسیج بخش عمده جمعیت ایران موفقیت خود را مدیون عناصر قوی کلیتباورانه در گفتمانش بود. در واقع، گفتمان اسلامی در آغاز مورد پشتیبانی جنبشها و افراد غیرمذهبی قرار گرفت، چرا که قادر بود به کل اجتماعی دسترسی یابد و آن را بسیج کند.
سیاستهای توسعهای ناشی از موضع اثباتگرای پهلویها نسبت به مدرنیت و پیامدهای این سیاستها، که به ویژه در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی (۵۷ ـ ۱۳۲۱) رایج بود، تأثیر مستقیمی بر سرشت و کامیابی گفتمان اسلامی داشت، درست همان طور که رخدادهای سیاسی پیش آمده در کشاکش جنگ سرد و سیاستهای داخلی ایران، به ویژه پس از کودتای سیا ساخته مرداد ۱۳۳۲، برآن تأثیر داشت. دوران سلطنت رضاشاه (۲۰ ـ ۱۳۰۴) شاهد تضعیف سریع و حسابشده قدرت و نفوذ نهاد دین از سوی حکومت بود. کاهش موقوفات مذهبی، و در بسیاری موارد تصاحب آنها از سوی وزارت اوقاف، استقلال اقتصادی نهاد روحانیت را مورد تهدید جدی قرار داد. تأسیس نهادهای آموزشی و قضایی متمرکز و تحت کنترل دولت، نقش مسلط تاریخی روحانیان را در این عرصههای مهم از آنها سلب کرد. باب کردن خدمت سربازی اجباری نیز از نفوذ آنها در میان توده مردم، به ویژه در مناطق روستایی، کاست. اما آنچه برای روحانیان از همه اهانتآمیزتر و تحقیرکنندهتر بود، کشف حجاب اجباری زنان در سال ۱۳۱۴ و تحمیل اجباری لباس سبک اروپایی برای مردان بود. ناتوانی روحانیان در برابر زورگوییهای حکومت و بیحرمتی به احساسات اخلاقی عمومی نیز مزید بر علت بود. کارنامه [آیتالله] خمینی را به عنوان یک ایدئولوگ انقلاب اسلامی باید از این دوره پی گرفت. دوره بین ۱۳۲۰، که رضاشاه زیر فشار متفقین مجبور به کنارهگیری شد، و ۱۳۳۲، که دولت مصدق سرنگون گردید، دوره دموکراسی و آشفتگی سیاسی بود که طی آن ملیگرایان لیبرال به رهبری مصدق و مارکسیستها به رهبری حزب توده دست بالا را داشتن»
حجم
۳۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۶۷ صفحه
حجم
۳۴۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۶۷ صفحه