کتاب راهبردهای متمرکز بر فعالیت در درمان افسردگی
معرفی کتاب راهبردهای متمرکز بر فعالیت در درمان افسردگی
کتاب راهبردهای متمرکز بر فعالیت در درمان افسردگی نوشتهٔ راضیه فتوحی اردکانی و حامد مستوفی اردکانی در انتشارات خط آخر چاپ شده است.
درباره کتاب راهبردهای متمرکز بر فعالیت در درمان افسردگی
افسردگی یکی از مهمترین بیماریهای نگران کننده است. افسردگی یک حالت خلقی مداوم و پایدار است که میتواند تمام جنبههای زندگی فرد را در بر بگیرد. افسردگی توانایی فرد در تفکر، احساس، رفتار و جسم تحت تأثیر قرار میدهد.
فرد افسرده بهصورت کاملاً منفی درباره خودش فکر میکند. این افکار منفی نظر او را نسبت به خود، دنیا و آینده تحت تأثیر قرار میدهند. افراد افسرده خود را سرزنش میکنند، وقتی شکست میخورند خود را مسئول آن میدانند و احساس گناه میکنند. وقتی با مسئلهای روبهرو میشوند احساس میکنند که شکست خواهند خورد و علت شکست را به خود نسبت میدهند. افراد افسرده آینده را با بدبینی و ناامیدی تصور میکنند، آنها معتقدند که اعمال آنها محکوم به شکست است و تصور میکنند که پاسخهایشان نمیتوانند تأثیری در موفقیت آتی داشته باشد؛ بنابراین شدیداً احساس درماندگی میکنند. آنها بهطور مکرر از خود انتقاد کرده و احساس بازندهبودن میکنند.
کتاب راهبردهای متمرکز بر فعالیت در درمان افسردگی تلاش میکند پس از تشریح عوامل و علائم افسردگی، راهکارهایی برای خروج از آن ارائه دهد.
کتاب راهبردهای متمرکز بر فعالیت در درمان افسردگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مباحث روانشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب راهبردهای متمرکز بر فعالیت در درمان افسردگی
«افسردگی از زمانهای قدیم در نوشتهها آمده است و توصیفهایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی میخوانیم در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کردهاند. حدود 450 سال قبل از میلاد، سقراط اصطلاح مانی و مالیخولیا را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد. در حدود ۱۰۰ سال قبل از میلاد پزشک رومی به نام سلوس در کتاب خود افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (۱۲۰ تا ۱۸۰ سال بعد از میلاد) و جالینوس (۱۲۹ تا ۱۹۹ سال بعد از میلاد) نیز بکار بردند. در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی، میموند، ملانکولی را بیماری مشخص تلقی مینمودند. در سال ۱۸۵۴ ژان پیرفالر حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید.
امیل کراپلین در سال ۱۹۸۶ بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی، مفهوم بیماری مانیک- دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده میکنند. کراپلین همچنین نوع خاصی از افسردگی را به نام «افسردگی رجعتی» که پس از یائسگی در زنها و در اواخر بزرگسالی در مردها شروع میشود را شرح داد.
افسردگی دست کم به اندازه تمدن بشری قدمت دارد. بیش از پنج هزار سال قبل، نشانههای افسردگی را در نقاشیها، کندهکاریها و مجسمهها مشاهده میکنیم. بقراط معتقد بود که افسردگی ارثی است و استرسآمیز بودن شرایط بر شدت آن میافزاید. بیولوژی شما میتواند روی اندیشه و رفتارتان تأثیر بگذارد و احساسات شما روی بیماری اثر میکند. با توجه به استانداردهای مدرن، بسیاری از این یافتهها معقول به نظر میرسد. بقراط معتقد بود که رعایت رژیم غذایی و ورزش کردن میتواند افسردگی را درمان کند. ابنسینا، پزشک ایرانی، افسردگی را به علل فیزیکی و روانی ارتباط داد. او اولین کسی بود که گفت میتوانید تحت تأثیر فکر خود افسرده شوید و تحت تأثیر همین فکر از افسردگی بیرون بیایید. رابرت برتون ، دانشمند قرن ۱۷ انگلیس، افسردگی را یک عادت و یا یک خلق و خو ارزیابی کرد. به اعتقاد برتون، افسردگی علل بیولوژیکی و روانی داشت که به دلایل نامعلوم، بروز میکند و باز هم به دلایل نامعلوم از بین میرود. برتون معتقد بود برای تخفیف افسردگی باید از رژیم غذایی، ورزش و تغییر اندیشه استفاده کرد (کناوس ، ۱۳۹۶).»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه