
کتاب تنهاتر از تنها
معرفی کتاب تنهاتر از تنها
کتاب «تنهاتر از تنها» نوشتۀ سعیده مشتاق است و انتشارات دیبادخت آن را منتشر کرده است. رمان ایرانی تنهاتر از تنها صرفاً روایتی از فقر و یتیمی نیست، بلکه حرفهای یک دل است که هنوز امید دارد و در جستوجوی معنا و عدالت است
درباره کتاب تنهاتر از تنها
کتاب تنهاتر از تنها با لحنی تلخ، عمیق و صادقانه آغاز میشود؛ روایتی از درد موروثی، غمی مزمن و تنهاییای که نهتنها جسم که جان را فرسوده میکند. از همان سطرهای ابتدایی، مخاطب وارد دنیای راوی میشود؛ جوانی یتیم، فقیر و تنها که جمعههایش غرق در اندوه است، حتی پیش از آنکه غروب جمعه فرابرسد.
نویسنده در همان ابتدا با توصیف حس غروب جمعه که بسیاری با آن آشنایند، پیوندی عاطفی با خواننده برقرار میکند؛ اما در ادامه، این حس را به فراسوی یک دلتنگی معمولی میبرد و به واکاوی عمیقتری از بیعدالتی، فقر و رنج انسانی میپردازد. راوی نه تنها از دلگرفتگی، بلکه از چرایی آن میپرسد؛ اینکه چرا دردی هست؛ اما نه برای همه؟ چرا دل بعضیها نمیگیرد؟ چرا بعضیها آنقدر در رفاهاند که انگار هیچوقت دلی برای گرفتن نداشتهاند؟ این نگاه انتقادی اجتماعی درعینحال ناشی از نفرت نیست؛ بلکه سرشار از درد است، دردی که از دل انسانی برمیخیزد که هنوز به مهربانی، به خدا و به عدالت امید دارد، حتی اگر تجربهاش خلاف اینها را فریاد بزند. صدای راوی، نه صدای قهر است و نه شکایت محض، بلکه نجوای کسی است که باوجود همه سختیها، هنوز شکرگزار است؛ شکرگزار اینکه دلش هنوز میگیرد، یعنی هنوز انسانی است، هنوز حس دارد و این یعنی هنوز زنده است. کتاب تنهاتر از تنها بیش از آنکه داستانی با گرهافکنی باشد، نوعی مونولوگ بلند درونی است؛ یک اعترافنامهٔ بیصدا از قلبی که هنوز زنده است، اگرچه زیر فشارهای فراوان له شده است.
خواندن کتاب تنهاتر از تنها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تنهاتر از تنها
««غروب روزهای جمعه همیشه دلگیر است. نمیدانم چرا؟ دلیلش چیست؟ اما هر جمعه که میشود، من از صبح عزای عصرش را میگیرم عصری که مطمئنم دلگیر خواهد بود. مثل همۀ عصرهای جمعۀ زندگی ام. هر وقت از ننه اقدس میپرسم که دلیلش چیست؟ میگوید چون پروندۀ اعمالت سیاه است و امام عصر (عج) این هفته نامۀ اعمالت را امضاء نکرده اما مگر چه گناهی کردم که امام عصر آنقدر از دستم عصبانیست؟ آنقدر که زندگی در حق من گناه کرده من در حق زندگی گناه و کوتاهی نکردم. تازه گناه هم که کرده باشم مگر بقیه گناه نمیکنند؟ پس چرا دل آنها غروب جمعه تنگ نمی شود؟»
حجم
۷۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۹ صفحه
حجم
۷۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۹ صفحه