تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز)
کتاب الکترونیکی «ماهیهای خالقرمز» (مجموعه داستانهای شهرزاد) نوشتهٔ «محمدرضا سرشار»، «معصومه عربخانی»، «شیرین حمزه» و «رقیه ذاکری» توسط نشر «قدیانی» منتشر شده است. این کتاب داستانی کودک و نوجوان، ماجراهای خانوادهٔ شایان و بهویژه دختر نوجوانی به نام «شهرزاد» را در جزیرهای خیالی روایت میکند. داستان با عناصر ماجراجویی، دوستی، خانواده و چالشهای اخلاقی همراه است. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز)
«ماهیهای خالقرمز» در بستری فانتزی و کودکانه، زندگی خانوادهای را به تصویر میکشد که به جزیرهای سرسبز و پررمز و راز نقل مکان کردهاند. داستان در فضایی خیالانگیز و با حضور شخصیتهایی چون شهرزاد، کوپانو، مهرزاد و شیرزاد پیش میرود. جزیره، پر از گیاهان کمیاب و ماهیهای ارزشمند است و همین ویژگیها، ماجراهای تازهای را برای ساکنانش رقم میزند. در کنار شخصیتهای انسانی، حیوانات و موجودات خیالی مانند آرکیو (خفاش)، استر (موش)، و تیتی (آدمآهنی کوچک) نیز نقشآفرینی میکنند. کتاب در چندین بخش و با روایتهای پیوسته، به دغدغههای کودکان دربارهٔ دوستی، شجاعت، مسئولیتپذیری و اهمیت خانواده میپردازد. ماجراها با چالشهایی مانند بیماری، خطرات طبیعی، و شخصیتهای منفی مثل باربا و استر همراه است. این اثر در قالب داستانهای پیوسته و با زبانی ساده، دنیایی پر از اتفاقات غیرمنتظره و آموزههای اخلاقی را پیش روی مخاطب قرار میدهد.
خلاصه کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با خانوادهٔ شایان آغاز میشود که در خانهای شبیه گل، نزدیک ساحل جزیرهٔ ماهی زندگی میکنند. شهرزاد و مادرش در طبیعت به گلی عجیب برمیخورند و دربارهٔ گیاهان کمیاب جزیره صحبت میکنند. کوپانو، پسربچهای از اهالی جزیره، برای کمک به پدر بیمارش به ماهیگیری میرود و برخلاف توصیهها، از جزیره دور میشود. او با ماهیهای خالقرمز و ارهماهی روبهرو میشود و قایقش در خطر میافتد. شهرزاد و خانوادهاش با استفاده از دستگاه ردیاب پدر، به کمک کوپانو میروند و متوجه میشوند که موجهای مزاحم و اتفاقات عجیب، کار باربا و استر است که قصد دارند اهالی جزیره را محدود نگه دارند. در بخشهای دیگر، شهرزاد برای نجات مادرش که زخمی شده، به دنبال گیاه دارویی میرود و با خطراتی مانند مار و زنبور روبهرو میشود. در ماجرایی دیگر، شهرزاد تلاش میکند خواهرش مهرزاد را از رفتن به جشن تولد باربا منصرف کند و با کمک فرشتهٔ محافظ و کتاب نورسا، به او میآموزد که هر کار خوب، باغی زیبا در دنیای دیگر برایش میسازد. داستانها با محوریت دوستی، فداکاری، شجاعت و اهمیت خانواده پیش میروند و شخصیتها با چالشهای اخلاقی و ماجراجوییهای کودکانه روبهرو میشوند.
چرا باید کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز) را خواند؟
این کتاب با روایت ماجراهای پیوسته و شخصیتهای متنوع، دنیایی خیالانگیز و آموزنده را برای کودکان و نوجوانان خلق میکند. داستانها به موضوعاتی مانند دوستی، مسئولیتپذیری، شجاعت، فداکاری و اهمیت خانواده میپردازند و در عین حال، عناصر فانتزی و ماجراجویی را با آموزههای اخلاقی ترکیب میکنند. حضور شخصیتهای انسانی و حیوانی، فضای داستان را جذاب و پرکشش میسازد و مخاطب را با چالشهای کودکانه و راهحلهای خلاقانه آشنا میکند.
خواندن کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان و نوجوانانی مناسب است که به داستانهای ماجراجویانه، فانتزی و آموزنده علاقه دارند. همچنین برای والدین و مربیانی که به دنبال داستانهایی با پیامهای اخلاقی و تربیتی برای فرزندان خود هستند، گزینهٔ مناسبی است.
فهرست کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز)
- آغاز ماجرا: معرفی خانوادهٔ شایان و ورود به جزیرهٔ ماهی، آشنایی با فضای جزیره و شخصیتهای اصلی.- ماهیهای خالقرمز: ماجرای ماهیگیری کوپانو، مواجهه با ماهیهای عجیب و خطرات دریا، نقش دستگاه ردیاب و کشف موجهای مزاحم.- گیاه دارویی: زخمیشدن مادر شهرزاد، تلاش شهرزاد برای یافتن گیاه دارویی، روبهرو شدن با مار و زنبور و فداکاری برای خانواده.- جشن تولد باربا: دغدغهٔ شهرزاد دربارهٔ خواهرش مهرزاد و تلاش برای منصرفکردن او از رفتن به جشن تولد، آشنایی با کتاب نورسا و مفهوم باغ مینوسا.- آموزههای اخلاقی: گفتگوهای شهرزاد با خواهر و برادرش دربارهٔ کارهای خوب و بد، اهمیت دوستی، خانواده و کمک به دیگران.
بخشی از کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد چهارم، ماهی های خال قرمز)
«شهرزاد پایین کوه ایستاده بود. دستش را سایبان چشمهایش کرده بود و به بالا نگاه میکرد. تیتی هم مثل او به بالا نگاه میکرد. شهرزاد در حالی که نفسنفس میزد، گفت: اینجا که اثری از آن گیاه نیست، شاید در قسمتهای بالاتر کوه باشد. باد خنکی میوزید و علفهای بلند و گلهای کوچک و رنگارنگ را قلقلک میداد. شهرزاد چند قدم از کوه بالا رفت. شال بلندش در باد تکان میخورد. ایستاد و به نقطهای خیره شد. با دستش گیاهی را نشان داد که گلهای درشت بنفشی داشت. با خوشحالی گفت: تیتی! آنجا را نگاه کن! پیدایش کردم! چند قدم دیگر به طرف بالای کوه برداشت. چند تکهسنگ کوچک از بالا به طرف پایین سرازیر شد. شهرزاد به گیاه نزدیک شد. اما ناگهان ایستاد و با تعجب به آن نگاه کرد. دو مار یکی به رنگ قهوهای روشن و دیگری سیاه و سفید با فاصلهٔ چند قدم، در نزدیکی گیاه دارویی بودند. شهرزاد با ترس گفت: «ای وای! مار» و چند قدم عقب برگشت. تیتی با سرعت دور خودش میچرخید: تیتی ترسید. تیتی ترسید. شهرزاد به طرف تیتی رفت و گفت: مار نمیتواند به تو آسیب برساند. تیتی ایستاد. دستهایش را بالا برد و مشت کرد و گفت: تیتی نترسید! تیتی نترسید!»
حجم
۹٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه