کتاب کودک درونت به دنبال خانه است اشتفانی اشتال + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب کودک درونت به دنبال خانه است

کتاب کودک درونت به دنبال خانه است

معرفی کتاب کودک درونت به دنبال خانه است

کتاب کودک درونت به‌دنبال خانه است با عنوان اصلی نوشته اشتفانی اشتال و ترجمه شهرام شیری را نشر متخصصان منتشر کرده است. این اثر که به موضوع کودک درون و نقش آن در شکل‌گیری شخصیت، عزت‌نفس و روابط بین‌فردی پرداخته، با رویکردی روان‌شناختی، راهکارهایی برای شناسایی و درمان زخم‌های دوران کودکی ارائه داده است. کتاب حاضر برای کسانی نوشته شده که به‌دنبال درک بهتر خود و بهبود روابطشان هستند و می‌خواهند با بخش‌های آسیب‌دیدهٔ وجود خویش آشتی کنند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب کودک درونت به دنبال خانه است

اشتفانی اشتال در کتاب کودک درونت به‌دنبال خانه است (روشی اصولی برای مداوای کودک درون و قدرت‌بخشیدن به خود واقعی‌تان) با زبانی روشن و ساختاری منسجم، مفاهیم روان‌شناسی کودک درون را برای مخاطب توضیح داده است. این کتاب در دستهٔ خودیاری قرار می‌گیرد و تمرکز آن بر بررسی تأثیرات دوران کودکی بر شخصیت بزرگسالی است. نویسنده با بهره‌گیری از مثال‌های ملموس و روایت‌های واقعی نشان می‌دهد که چگونه تجربیات اولیهٔ زندگی، باورها و احساسات ناخودآگاه را شکل می‌دهند و این باورها تا بزرگسالی بر رفتارها و روابط ما سایه می‌اندازند. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که ابتدا مفاهیم پایه‌ای مانند کودک خورشید و کودک سایه را معرفی می‌کند و سپس به بررسی نیازهای روانی اولیه، نقش والدین و راهبردهای محافظتی می‌پردازد. نویسنده در ادامه به مخاطب کمک می‌کند تا با شناخت این بخش‌های درونی، مسیر درمان و رشد فردی را آغاز کند. کتاب حاضر با تمرین‌ها و مثال‌های کاربردی، خواننده را به تأمل و خودشناسی دعوت و تلاش می‌کند تا راهی برای آشتی با گذشته و ساختن آینده‌ای سالم‌تر پیش پای او بگذارد.

خلاصه کتاب کودک درونت به دنبال خانه است

کتاب به بررسی این موضوع می‌پردازد که هر فرد در درون خود بخشی کودکانه دارد؛ بخشی تحت‌تأثیر تجربیات دوران کودکی، باورها و احساسات عمیقاً ریشه‌دار. اشتفانی اشتال توضیح می‌دهد که این کودک درون هم جنبه‌های مثبت (کودک خورشید) و هم جنبه‌های منفی (کودک سایه) را در بر می‌گیرد. کودک خورشید نمایانگر شادی، کنجکاوی و عزت‌نفس سالم است؛ درحالی‌که کودک سایه حامل زخم‌ها، ترس‌ها و باورهای منفی است که در نتیجهٔ کمبودها یا آسیب‌های دوران کودکی شکل گرفته‌اند. نویسنده تأکید دارد که بسیاری از مشکلات بزرگسالی مانند عزت‌نفس پایین، اضطراب، مشکلات ارتباطی و واکنش‌های هیجانی شدید، ریشه در نیازهای برآورده‌نشدهٔ کودک درون دارند. او با مثال‌هایی مانند رابطهٔ مایکل و سارا نشان می‌دهد که چگونه زخم‌های قدیم می‌توانند در روابط فعلی فعال و باعث سوءتفاهم و تعارض شوند. کتاب به مخاطب می‌آموزد که با شناخت و پذیرش کودک درون می‌توان الگوهای ناکارآمد را تغییر داد و روابط سالم‌تری ساخت. اشتفانی اشتال در ادامه به نقش والدین، نیازهای اولیهٔ روانی (مانند نیاز به ارتباط، استقلال، لذت و عزت‌نفس) و تأثیر آن‌ها بر شکل‌گیری باورهای بنیادی می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه این باورها همچون فیلترهایی بر ادراک و رفتار ما اثر می‌گذارند و راهکارهایی برای شناسایی و تغییر آن‌ها ارائه می‌دهد. درنهایت کتاب مسیر آشتی با کودک درون و تقویت عزت‌نفس را به‌عنوان پیش‌نیاز رشد فردی و روابط موفق ترسیم می‌کند.

چرا باید کتاب کودک درونت به دنبال خانه است را بخوانیم؟

این کتاب با تمرکز بر مفهوم کودک درون و تأثیرات عمیق دوران کودکی بر زندگی بزرگسالی، فرصتی برای خودشناسی و بازنگری در الگوهای رفتاری فراهم می‌کند. اشتفانی اشتال با ارائهٔ مثال‌های ملموس و تحلیل‌های روان‌شناختی به خواننده کمک می‌کند تا ریشهٔ بسیاری از مشکلات عاطفی و ارتباطی خود را شناسایی کند. مطالعهٔ این اثر می‌تواند به درک بهتر احساسات، افزایش عزت‌نفس و بهبود روابط بین‌فردی منجر شود. همچنین این کتاب ابزارهایی برای مواجهه با زخم‌های گذشته و ساختن آینده‌ای سالم‌تر را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ کتاب کودک درونت به‌دنبال خانه است، برای افرادی مناسب است که دغدغهٔ خودشناسی، بهبود عزت‌نفس یا حل مشکلات ارتباطی را دارند. این کتاب به‌ویژه برای کسانی که احساس می‌کنند گذشته یا روابط خانوادگی بر زندگی فعلی‌شان سایه انداخته، مفید است. همچنین مشاوران، روان‌درمانگران و دانشجویان رشته‌های روان‌شناسی و علوم تربیتی می‌توانند از محتوای این کتاب بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب کودک درونت به دنبال خانه است

«هرچه ما نسبت به تأثیرات کودک سایه ناآگاه‌تر باشیم و بیشتر آن‌ها را درونی‌سازی کنیم، تلاشمان برای سرکوب آن‌ها بیشتر می‌شود؛ یا حداقل سعی می‌کنیم به‌گونه‌ای رفتار کنیم که باورهای منفی کمتر خود را نشان دهند. ما دست به هر کاری می‌زنیم تا دیگران متوجه نشوند که چه اندازه احساس ناکافی بودن داریم. برای محافظت از خود در برابر احساسات و افکار ناشی از کودک سایه، مکانیزم‌های دفاعی یا راهبردهای محافظتی را توسعه می‌دهیم. بسیاری از این راهبردها در دوران کودکی شکل می‌گیرند، اما برخی از آن‌ها در دوران بزرگسالی نیز ایجاد می‌شوند؛ مانند گرایش به اعتیاد؛ بنابراین، می‌توان گفت اکثر افراد مجموعه‌ای از راهبردهای محافظت از خود دارند که در مواقع نیاز از آن‌ها استفاده می‌کنند. این راهبردها معمولاً در سطح رفتار ظاهر می‌شوند و در اعمال ما خود را نشان می‌دهند.

در این بخش، قصد دارم نحوهٔ عملکرد و اثرگذاری این راهبردها را توضیح دهم. در بخش بعدی، رایج‌ترین راهبردها را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.

افراد معمولاً در مواجهه با باورهای منفی خود، دو رویکرد ناخودآگاه را در پیش می‌گیرند:

۱. هر کاری که از دستشان برمی‌آید انجام می‌دهند تا آن باور را «رد کنند».

۲. هر کاری که می‌توانند انجام می‌دهند تا آن باور را «ثابت کنند».»

نظرات کاربران

بهمن
۱۴۰۴/۰۶/۱۲

کتاب خوب فرمت افتضاح

بریده‌هایی از کتاب

راهبرد سرکوب غیر ارادی را می‌توان «مادر تمامی راهبردهای محافظت از خود» دانست، زیرا در واقع، تمام راهبردهای محافظتی به‌نوعی به سرکوب چیزهایی مرتبط می‌شوند که نمی‌خواهیم آن‌ها را احساس یا تصدیق کنیم. بیشتر راهبردهای محافظتی، مانند کمال‌گرایی، کنترل‌گری، سندرم نجات‌دهنده یا میل به حفظ صلح، به‌نوعی در جهت سرکوب واقعیت‌ها شکل می‌گیرند.
paria
هرگز آن را بیرون از خود نخواهند یافت.
کاربر ۳۱۹۸۶۳۸
برای مثال، وقتی به‌صورت یک‌طرفه دلباختهٔ کسی می‌شویم، علاوه بر نیازمان به ارتباط، نیاز ما به داشتن کنترل نیز برآورده نمی‌شود (چراکه نفوذی بر فرد موردعلاقه‌مان نداریم).
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
او را با این سؤال مواجه می‌کند که آیا فراموش‌کاری سارا واقعاً به عزت‌نفس او آسیب می‌زند یا خیر؟ پاسخ احتمالاً منفی خواهد بود. دفعهٔ بعد که سارا چیزی را فراموش می‌کند، او احتمالاً با آرامش بیشتری واکنش نشان می‌دهد. حتی ممکن است علل واقعی حساسیت خود را زیر سؤال ببرد و به این درک برسد که او از همان دوران کودکی، احساس دیده‌نشدن می‌کرده و کسی نیازهایش را به رسمیت نمی‌شناخت. شاید چند خاطره از مادرش را به یاد آورد و در نهایت متوجه شود که هیچ‌یک از این‌ها به سارا ربطی ندارد، بلکه به رابطهٔ او با مادرش مرتبط است. با این کار، او گام بزرگی در جهت شناخت خود برمی‌دارد و شروع به حل مشکل خشمش می‌کند.
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
داشتن استقلال به ما احساس کنترل می‌دهد و داشتن کنترل باعث می‌شود احساس امنیت کنیم. مثلاً «افراد کنترل‌گر» اساساً نگران امنیت خود هستند، زیرا در اعماق وجودشان احساس ناامنی می‌کنند (و این توسط کودک سایه به آن‌ها دیکته می‌شود).
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
اگر نیاز کودکان به ارتباط و یا استقلال به‌خوبی برآورده نشود، آن‌ها در اعتمادکردن به خود و دیگران دچار مشکل خواهند شد. برای خنثی‌کردن این حس ناامنی، آن‌ها به طور غریزی سراغ «راهبردهای محافظتی» می‌روند. اینکه کدام راهبردها را در پیش می‌گیرند به این بستگی دارد که (به طور ناخودآگاه) گرایش بیشتری به استقلال دارند یا وابستگی. اگر این تعادل درونی به سمت استقلال سنگینی کند، آن‌ها نیاز مبالغه‌آمیزی به آزادی و خوداتکایی پیدا می‌کنند و در نتیجه، از روابط صمیمی اجتناب خواهند کرد؛ زیرا کودک سایهٔ آن‌ها متقاعد شده است که نمی‌توان (واقعاً) به دیگران اعتماد کرد. امنیت برای این افراد، به معنای حفظ استقلال شخصی‌شان است.
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
کودک برای سازگاری بهتر، باید تمام امیدها و احساساتی که در تضاد با انتظارات والدینش هستند را سرکوب کند.
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸

حجم

۳۶۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۳۶۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان