
کتاب مقصر تو نیستی
معرفی کتاب مقصر تو نیستی
کتاب مقصر تو نیستی با عنوان اصلی It's not you: identifying and healing from narcissistic people نوشتهٔ رامانی دورواسولا و ترجمهٔ مریم مقدم و ویراستهٔ نیلوفر حقی توسط کتاب کوله پشتی منتشر شده است. نویسنده در این اثر از راههای شناسایی آدمهای خودشیفته و بهبودی از آسیب آنها سخن گفته است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مقصر تو نیستی
کتاب مقصر تو نیستی راهنمایی برای افرادی است که در روابط مختلف (خانوادگی، عاطفی، کاری، دوستانه) با افراد دارای ویژگیهای خودشیفتگی یا متخاصم سروکار دارند. هدف اصلی کتاب، کمک به این افراد برای شناسایی الگوهای رفتاری ناسالم و آسیبزای این روابط و درک تأثیرات مخرب آنها بر سلامت روان و زندگیشان است. دکتر دورواسولا تأکید میکند که تمرکز کتاب بر روی فرد آسیبدیده (نجاتیافته) است، نه خود فرد خودشیفته، و به دنبال اعتبار بخشیدن به تجربیات نجاتیافتگان و کمک به آنها برای رهایی از سرزنش خود و آغاز مسیر بهبودی است. این کتاب به بررسی عمیق پدیدهٔ آزارگری فرد خودشیفته میپردازد و توضیح میدهد که چگونه روابط با افراد خودشیفته میتواند منجر به احساس سردرگمی، شک به خود، انزوا، اضطراب و فرسودگی در فرد مقابل شود. نویسنده الگوهای رفتاری رایج افراد خودشیفته مانند بازی روانی (gaslighting)، بیاعتبار سازی، کنترلگری، خشم، نداشتن همدلی و چرخه معیوب ایدئالسازی، بیارزشسازی و رها کردن/بازگرداندن (hoovering) را تشریح میکند. کتاب تأکید دارد که این الگوها اغلب قابل پیشبینی و تغییرناپذیر هستند. بخش قابل توجهی از کتاب به پیامدهای منفی این آزارگری بر نجاتیافتگان و ارائه راهکارهایی برای فهمیدن پیشینهٔ شخصی، پذیرش اساسی واقعیت شرایط (که فرد خودشیفته تغییر نمیکند)، عبور از اندوه ناشی از این روابط و درنهایت، بازنویسی داستان شخصی و حرکت به سوی بهبودی و رشد اختصاص دارد.
چرا باید کتاب مقصر تو نیستی را بخوانیم؟
خواندن این کتاب برای هر کسی که در رابطهای دشوار احساس سردرگمی، اضطراب، شک به خود و بیاعتبار شدن میکند، ضروری است. این کتاب با تمرکز بر تجربهی فرد آسیبدیده، به شما کمک میکند تا بفهمید رفتارهای آزاردهندهای که تجربه میکنید، ناشی از الگوهای شخصیتی طرف مقابل است و شما مقصر نیستید. کتاب با ارائه چارچوبی روشن برای درک خودشیفتگی و آزارگری ناشی از آن، به شما اعتبار میبخشد، احساس تنهاییتان را کاهش میدهد و ابزارهایی عملی برای پذیرش واقعیت، مدیریت احساسات دشوار، عبور از اندوه و بازسازی هویت و داستان زندگیتان ارائه میدهد تا بتوانید مسیر شفا و رشد را آغاز کنید.
خواندن کتاب مقصر تو نیستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کسانی که در روابط عاطفی، خانوادگی (با والدین، فرزندان، خواهر و برادر)، دوستانه یا کاری با افرادی سروکار دارند که دائماً آنها را بیاعتبار، کنترل یا دستکاری روانی میکنند، افرادی که احساس میکنند در روابطشان دائماً در حال کوتاه آمدن، عذرخواهی یا سرزنش کردن خود هستند، فرزندان بزرگسال والدین خودشیفته، افرادی که الگوهای روابط ناسالم در زندگیشان تکرار میشود و به دنبال درک ریشههای آن هستند و متخصصان سلامت روان، وکلا، مدیران و هر کسی که با افراد درگیر در روابط سمی سروکار دارد، مخاطبان این کتاب هستند.
فهرست کتاب مقصر تو نیستی
پیشگفتار و مقدمه
نویسنده با بیان تجربیات شخصی و بالینی خود، اهمیت تمرکز بر نجاتیافتگان از آزارگری خودشیفته را مطرح میکند و تأکید دارد که مقصر شرایط، فرد آزاردیده نیست.
فصل ۱: توضیح خودشیفتگی
به تعریف خودشیفتگی به عنوان یک سبک شخصیتی (و نه لزوماً اختلال بالینی)، ویژگیهای اصلی آن (مانند خودبزرگبینی، نیاز به تحسین، فقدان همدلی، استحقاق، حسادت)، انواع مختلف خودشیفتگی (خودنما، آسیبپذیر، اجتماعی، بدطینت و...) و باورهای غلط رایج در مورد آن میپردازد.
فصل ۲: مرگ بر اثر هزار جراحت
رابطه با فرد خودشیفته
این فصل به تشریح ماهیت آزارگری در روابط خودشیفته، شامل الگوهای رفتاری مخرب مانند بازی روانی، بیاعتبار سازی، کوچکانگاری، دستکاری، خشم، کنترلگری و خیانت میپردازد. همچنین چرخه رابطه (بمباران عشق، بیارزشسازی، رها کردن، بازگرداندن) و مفهوم پیوند تروما را معرفی میکند.
فصل ۳: پیامد منفی: تأثیر آزارگری فرد خودشیفته
تأثیرات ویرانگر آزارگری خودشیفته بر سلامت روان و جسم نجاتیافتگان را بررسی میکند، از جمله اضطراب، افسردگی، نشخوار فکری، افسوس، شک به خود، سرزنش خود، احساس گناه، شرم، انزوا، مشکلات خواب و تمرکز، و حتی علائم استرس پس از سانحه (PTSD).
فصل ۴: داستان پیشینهتان را بفهمید
به اهمیت درک تاریخچه شخصی، آسیبپذیریها و نقشهایی که ممکن است در خانواده اصلی ایفا کرده باشید (مانند فرزند طلایی، سپر بلا، نامرئی، اصلاحگر) میپردازد و اینکه چگونه این عوامل میتوانند شما را در برابر روابط خودشیفته آسیبپذیرتر کنند.
فصل ۵: از پذیرش اساسی استقبال کنید
مفهوم کلیدی پذیرش اساسی را معرفی میکند: پذیرش واقعیت تغییرناپذیر بودن فرد خودشیفته و الگوهای رابطه. این پذیرش به معنای تأیید یا تسلیم نیست، بلکه اولین گام ضروری برای رهایی از تلاش بیهوده برای تغییر دیگران و تمرکز بر بهبودی خود است.
فصل ۶: اندوه و شفا یافتن از رابطه با افراد خودشیفته
به اندوه پیچیده و اغلب به رسمیت شناخته نشدهای میپردازد که ناشی از فقدانهای متعدد در این روابط است (فقدان امید، زمان، خودِ واقعی، اعتماد، کودکی سالم و...). راهکارهایی برای عبور سالم از این اندوه ارائه میدهد.
فصل ۷: در برابر افراد خودشیفته مقاومتر شوید
راهکارهایی برای افزایش مقاومت در برابر رفتارهای خودشیفته ارائه میدهد، احتمالاً شامل تقویت مرزها، تشخیص زودهنگام الگوها و کاهش واکنشپذیری عاطفی.
فصل ۸: درمان و رشد در صورت ماندن
به سناریوی دشوار ماندن در رابطه (به دلایل مختلف) میپردازد و استراتژیهایی برای محافظت از خود و رشد در این شرایط ارائه میدهد، مانند تکنیک DEEP (دفاع نکردن، درگیر نشدن، توضیح ندادن، شخصی نکردن)، مدیریت انتظارات و ایجاد سیستمهای حمایتی خارج از رابطه.
فصل ۹: داستان خود را از نو بنویسید
بر اهمیت بازپسگیری و بازنویسی روایت شخصی خود، مستقل از تاثیرات فرد خودشیفته، تمرکز دارد. این فصل به کشف مجدد هویت اصیل، نیازها، ارزشها و آرزوها و ساختن آیندهای مبتنی بر آنها کمک میکند.
نتیجهگیری
پیام اصلی کتاب را تکرار میکند: شما مقصر آسیبهایی که در رابطه با فرد خودشیفته دیدهاید نیستید و شفا و بازپسگیری زندگی ممکن است.
بخشی از کتاب مقصر تو نیستی
«واقعیت این است که بسیاری از ما نمیتوانیم بهسادگی از روابطمان با افراد خودشیفته خارج شویم و تقریباً همگیمان دستکم رابطهای داریم که نمیتوانیم ترکش کنیم. خیلی ساده است که به خودمان بگوییم این رابطه سمیه، من میرم. شاید بهخاطر بچهها بمانید، شاید چون به کار نیاز دارید بمانید یا شاید چون در ذهنتان هم نمیگنجد که از خانواده و والدینتان دور شوید، هرچقدر هم که سمی باشند. حتی اگر دوستی با خودشیفته به شما آسیب بزند، شاید احساس کنید به همدمتان احتیاج دارید. مهم نیست چرا انتخاب کردید بمانید، اگر میخواهید درمان شوید، قوانین تعامل باید تغییر کنند. غیرمنطقی است که به امید تغییر رابطه یا تغییر خودتان برای سازگار شدن با رابطه بمانید. ماندن یعنی نگه داشتن رابطه بهصورتی که به شما آسیب زیادی نزند و فرایند درمان تداوم یابد.
ماندن سطوح مختلفی دارد. در سطح شدیدتر انتخاب میکنید که در ازدواج سمی طولانیمدت یا روابط متعهدانه بمانید، با والدین خودشیفته مرتب در ارتباط باشید یا با شریک کاری یا همکاران قدیمیتان کار کنید. پیشینهٔ دورودراز این روابط و ماهیت درهمتنیدهٔ آنها به این معناست که نهتنها آزارگری فرد خودشیفته بسیار مؤثرتر است، بلکه ترک کردن این روابط نیز بسیار دشوارتر است. در سطح متوسط ممکن است رابطه را تمام کنید؛ اما تماستان را حفظ کنید. تماس پیوسته ممکن است با دوستان بدقلقی باشد که آنها را خیلی نمیبینید، همکاران بیاعتبارسازی که از نزدیک با آنها کار نمیکنید یا اعضای سمی درجهدوم خانواده که بهندرت ملاقات میکنید. ممکن است بهخاطر اینکه این افراد در گروههای اجتماعی بزرگتری قرار دارند که برایتان مهماند، رابطهٔ خود را با آنها قطع نکنید، اما با آنها ارتباط چندانی ندارید (اما وقتی ارتباط دارید برایتان ناخوشایند است) یا دلیلی نمیبینید که عمداً رابطه را قطع کنید؛ چون ارزش درگیری ندارد.
در این فصل تحلیل میکنیم که چطور بدون تسهیلگری الگوهای خودشیفته یا سرزنش خود، بر لبهٔ تیغِ ماندن یا ارتباط نصفهونیمه با هر فرد خودشیفتهای، تعادلمان را حفظ کنیم. این فصل چند تکنیک و حقهٔ مهم برای نجات ارائه میدهد. زمانی که هنوز در رابطه هستید، درمان شدن و رشد یافتن نیاز دارد به آگاهی از آنچه در حال وقوع است، آمادگی برای صحبت کردن با خودشیفته و بهبودی از آن، هدفمند بودن و حفظ انتظارات واقعگرایانه برای مدیریت چرخوفلک ناامیدی و اندوه. تمرینات این فصل کمکتان میکند تا به اهدافتان و خودتان متعهد بمانید، از درگیری بگریزید و در عین اینکه اجازه نمیدهید بیاعتبارکنندگی رابطه بالتان را قیچی کند، به مقابله بپردازید.»
حجم
۴۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۴۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه