
کتاب مظنون
معرفی کتاب مظنون
کتاب مظنون (پدیدارشناسی رسانه) با عنوان اصلی Under Suspicion نوشتهٔ بوریس گرویس و ترجمهٔ اشکان صالحی توسط نشر نی منتشر شده است. در این کتاب نویسنده به دنبال پاسخ این پرسش است که چه نیرویی باعث حفظ و تداوم بایگانیهای فرهنگی ما میشود. در کتاب حاضر با تحلیلی پدیدارشناختی از رسانه آشنا خواهید شد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مظنون
در کتاب مظنون بوریس گرویس به دنبال پاسخ این پرسش است که چه نیرویی باعث حفظ و تداوم بایگانیهای فرهنگی ما میشود. این سؤال پس از انتشار کتاب «امر نو» ذهن او را مشغول کرده است. او در کتاب «امر نو» به مفهوم «اقتصاد فرهنگی» پرداخته و آن را مبادلهای بین ارزشهای فرهنگی بایگانیشده و فضای خارج از آن که فاقد حرمت است، توصیف میکند. در بایگانی، چیزهایی که از نظر فرهنگ خاصی مهم و ارزشمند تلقی میشوند، جمعآوری و نگهداری میگردند، در حالی که سایر چیزها به عنوان بیاهمیت در فضای بیرون باقی میمانند. با این حال، بایگانیهای فرهنگی پویا هستند و همواره در حال تغییر و تحول هستند؛ برخی از امور دنیوی وارد بایگانی میشوند و برخی دیگر از محتویات آن حذف میگردند. در کتاب «امر نو»، نویسنده تلاش کرده است تا به این پرسش پاسخ دهد که فرهنگها بر چه اساسی تصمیم میگیرند چه چیزهایی ارزش ورود به بایگانی را دارند و چرا بایگانی ثابت نمیماند و همواره پذیرای امور نو است. پاسخ رایج به این پرسش، اهمیت داشتن چیزی برای زندگی، تاریخ و انسانها عنوان میشود. این امور مهم باید بایگانی شوند تا زندگی خارج از بایگانی را بازنمایی کنند، اما در مورد اینکه چه چیزی مهم است، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد و به نظر میرسد بازنمایی در بایگانی به سیاستهای خاص بازنمایی و مبارزه برای کسب وجهه مرتبط است. مناقشات زیادی در مورد اینکه چه چیزی باید در بایگانی قرار بگیرد و چه کسی حق تصمیمگیری در مورد ساختار آن را دارد، وجود دارد. به نظر میرسد قدرت در این میان نقش اساسی دارد، بهویژه قدرتی که تعیین میکند چه چیزی مهم و شایستهٔ بایگانی است و چه چیزی باید کنار گذاشته شود. بحث در مورد دارندگان قدرت بایگانیسازی و شمول و طردهایی که اعمال میکنند، همواره با هیجان همراه است، به خصوص زمانی که مسائل سیاسی تلقی میشوند. در این مباحثات، هر فرد نظر خاص خود را مهم میداند و نظر مخالف را بیاهمیت میشمارد و در صورت غلبهٔ نظر بیاهمیت، گمان دسیسه و اعمال قدرتهای پنهان و پول به وجود میآید. به عقیدهٔ بوریس گرویس بایگانی به طور مداوم در حال رشد و گسترش است و این امر رضایت همگان را جلب میکند. تحول بایگانی از منطقی پیروی میکند که همه را بهطور یکسان تحت تأثیر قرار میدهد و کسانی که با تکیه بر قدرت خود در بایگانی، برخلاف این منطق عمل کنند، جایگاه خود را از دست میدهند. هیچ قدرت مطلقی در رابطه با بایگانیها وجود ندارد و منطق تحول آن همواره پیروز است، زیرا آنچه در بایگانی جمعآوری میشود، معمولاً چیزهایی است که قبلاً جمعآوری نشدهاند. به عبارت دیگر، واقعیت چیزی نیست که منتظر بازنمایی در بایگانی باشد، بلکه خودِ واقعیت امری ثانوی نسبت به بایگانی است و شامل هر آنچه خارج از آن باقی مانده است. نویسنده در کتاب «امر نو» این گمان را مطرح میکند که بایگانی آنچه را در واقعیت برای انسانها مهم است جمعآوری نمیکند، زیرا کسی نمیداند چه چیزی واقعاً مهم است؛ بلکه آنچه جمعآوری میشود، صرفاً برای خود بایگانی اهمیت دارد. امر نو از طریق مقایسه با امر منسوخ و بایگانیشده قابل تشخیص است. بنابراین، بایگانی نمیتواند صرفاً بازتاب تاریخ یا خاطرات آنگونه که رخ داده است باشد، بلکه پیششرط پیدایش تاریخ است، زیرا مقایسهٔ نو با کهنه است که تاریخ را به وجود میآورد. بایگانی ماشین تولید حافظه است که از واقعیت جمعآورینشده تاریخ میسازد و این روند قوانین خاص خود را دارد. برای مثال، یک سنت دینی برای مبارزه با آموزههای کفرآمیز، ناگزیر است که برای تعریف شکلگیری و موفقیت خود، آن آموزهها را در بایگانی خود تکرار کند. بنابراین، یک تناقض درونی در بایگانی فرهنگی وجود دارد که پویایی آن را ایجاد میکند. از یک سو، بایگانی موظف به جمعآوری و بازنمایی هر آنچه خارج از آن باقی مانده، است، اما از سوی دیگر، چیزهای داخل بایگانی سرنوشتی متفاوت با چیزهای خارج از آن دارند؛ چیزهای بایگانیشده ارزشمند تلقی میشوند و نابودی چیزهای خارج از آن پذیرفته میشود. این تفاوت در ارزش و سرنوشت، هر ادعایی مبنی بر بازنمایی را تضعیف میکند. برای مثال، تصاویر در موزه به این دلیل قرار گرفتهاند که عموم آنها را متفاوت از سایر چیزها میدانند، نه لزوماً به دلیل بازنمایی دقیق واقعیت. تلاش برای حفظ این تصاویر در حالی صورت میگیرد که کسی به سرنوشت اشیاء دنیویِ بازنماییشده در آنها اهمیت نمیدهد. بنابراین، بایگانی نمیتواند نمایندهٔ واقعیت به معنای دقیق کلمه، یعنی فناپذیری آن باشد. حتی هنری که در پی نمایش فناپذیری است، مستند و محافظت خواهد شد. به عقیدهد نویسنده فضای زیررسانهای، فضایی تاریک و ناشناخته از ظن و گمانهزنیها و در عین حال، مکاشفات ناگهانی است. ما ناگزیر به دستکاری و توطئه در پس ظاهر نشانههای رسانهها و بایگانیهای عمومی ظن میبریم. بینندهٔ سطح رسانهای انتظار دارد که فضای زیررسانهای چهرهٔ حقیقی خود را آشکار کند و منتظر خلوص و صداقت آن است. بحث بر سر حقیقت دیگری دربارهٔ نشانههاست، حقیقتی غیر از حقیقت ارجاعی. هر نشانه علاوه بر دلالت بر چیزی، چیزی را نیز مخفی میکند و آنچه مخفی میشود، حامل رسانهای آن است. حقیقت رسانهای نشانه زمانی آشکار میشود که حذف گردد.
خلاصه کتاب مظنون
بوریس گرویس در این اثر بیان کرده است که دریافتن حقیقت رسانهای یک نشانه معادل حذف آن است. کاوش رسانههستیشناختی به دنبال آشکارگی، جای خالی و فاصلهای در لایهٔ نشانهای است که سطح رسانهای را پوشانده است. بیننده منتظر است تا رسانه به پیام و حامل به نشانه بدل شود. با این حال، هیچ آشکارگیای ظن اصلی را از بین نخواهد برد، زیرا فضای زیررسانهای اساساً به صورت فضای ظن رسانههستیشناختی تعریف میشود. بنابراین، نمیتوان این ظن را به طور قطعی رد کرد. اما این بدان معنا نیست که انتظار برای خلوص زیررسانهای بیهوده است، زیرا جلوهٔ خلوص زمانی پدید میآید که ظن رسانههستیشناختی تأیید شود، یعنی وقتی بیننده دریابد که ساختار درونی زیررسانهای با سطح رسانهای فرق دارد. در این صورت، ناظر احساس میکند جای خالیای را کشف کرده و به بینشی دربارهٔ فضای زیررسانهای رسیده است که گمانهای او را تأیید میکند. بینش دربارهٔ فضای زیررسانهای فقط زمانی معتبر به نظر میرسد که ظن رسانههستیشناختی اصلی را بازتاب دهد. کار نظریهٔ رسانه این نیست که نشان دهد ناظر خطا میکند، بلکه باید بررسی کند که چرا و چگونه این خودبازتابی ظن رسانههستیشناختی برای بیننده قانعکننده است و جلوهٔ خلوص رسانهای چگونه پدید میآید. بخش عمدهٔ کتاب به تحلیل این جلوه و تأثیر اختصاص دارد و استراتژی این تحلیل، جستوجوی نشانههایی است که بیننده آنها را پیامهای راستین رسانه، یعنی پیامهای خود ظن، میداند. اما این نشانهها فقط برای مدت کوتاهی میتوانند بهعنوان جایی خالی عمل کنند که درکی از فضای زیررسانهای به دست دهد و سپس دوباره به نشانههای «عادی» تبدیل میشوند که مانع دیدن درون امر زیررسانهای میگردند. هم در مورد امر رسانهای و هم در مورد نوآوری، با اقتصاد مشابهی سروکار داریم که در آن جلوهای از بیکرانگی برای لحظهای کوتاه پدید میآید و سپس ممکن است از طریق نشانهای دیگر تکرار شود. اما در مورد رسانگی، مسئله نه بیکرانگی واقعیت خارج از بایگانی، بلکه بیکرانگی تاریک حامل بایگانی است. حامل بایگانی با دوام بخشیدن به نشانههای بایگانی مشخص میشود و ناظر تنها از طریق درک فضای زیررسانهای و پیام ظن میتواند شناختی از تداوم بایگانی پیدا کند.
چرا باید کتاب مظنون را بخوانیم؟
اگر به دنبال درک عمیقتر از نقش پنهان ظن و گمان در حفظ و تداوم بایگانیهای فرهنگی و رسانهها هستید، کتاب مظنون دریچهای نو به این مفاهیم میگشاید. نویسنده با بررسی ماهیت ظن رسانههستیشناختی و چگونگی شکلگیری جلوههای حقیقت رسانهای، نشان میدهد که چگونه همین نیروی به ظاهر مخرب، بستری برای پایداری و تحول بایگانیها فراهم میآورد.
خواندن کتاب مظنون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به پژوهشگران حوزهٔ مطالعات رسانه، جامعهشناسی فرهنگی، فلسفه و هر کسی که به درک سازوکارهای پنهان در پس تولید و ماندگاری معنا در جامعه علاقهمند است، پیشنهاد میشود.
درباره بوریس گرویس
بوریس گرویس، فیلسوف، مورخ و منتقد هنری آلمانی است که تخصص اصلیاش در زمینههای زیباییشناسی و رسانه قرار دارد. او بهعنوان استاد در دانشگاه هنرها و طراحی کارلسروهه مشغول به کار است و پیش از این نیز در دانشگاه پنسیلوانیا تدریس کرده است. گرویس که دیدگاههای چپگرایانه دارد، با الهام از آثار والتر بنیامین، به بازخوانی هنر دوران شوروی، بهویژه جریان واقعگرایی اجتماعی، پرداخته و در این راستا، نوع جدیدی از زیباییشناسی را پیشنهاد کرده است که با مفاهیم بنیامین پیرامون زیباسازی سیاست و سیاسیسازی هنر همسو است. در سالهای اخیر، اندیشهها و آرای او در محافل هنری ایران مورد توجه قرار گرفته و به همین دلیل، تعدادی از آثار مهم او به زبان فارسی ترجمه شدهاند.
درباره اشکان صالحی
اشکان صالحی در سال ۱۳۶۱ در تهران متولد شد. او در ۱۳۷۹ دیپلم ریاضی ـ فیزیک گرفت و در همان سال در رشتهٔ مهندسی مکانیک (طراحی جامدات) وارد دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی شد. تحصیل او در رشتهٔ مهندسی پساز حدود پنج سال ناتمام ماند. در سال ۱۳۸۶ در رشتهٔ کارشناسی مترجمی انگلیسی در دانشگاه آزاد (واحد تهران شمال) آغاز به تحصیل کرد و در ۱۳۹۰ این دوره را به پایان رساند. در همان سال در مقطع کارشناسیارشد به تحصیل در رشتهٔ زبانشناسی همگانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مشغول شد و در ۱۳۹۴ از پایاننامهٔ خود دفاع کرد. او در سال ۱۳۹۳ جایزهٔ «نشان اردیبهشت» را در رشتهٔ ترجمه برای کتاب سال انجمن طراحان گرافیک ایران دریافت کرد. او با نشریات مختلفی چون «گلستانه»، «فرهنگ و آهنگ»، «حرفه: هنرمند» و «فرهنگ امروز» همکاری داشته و از سال ۱۳۹۷ دبیر ترجمهٔ مجلهٔ «واریته» (گالری محسن) است. کتابهای منتشرشده از این مترجم عبارت است از «پارادوکسهای هنر سیاسی» (ژاک رانسیر)، «توزیع امر محسوس: سیاست و استتیک و رژیمهای هنری و کاستیهای انگارهی مدرنیته» (ژاک رانسیر)، «چرخش اخلاقی استتیک و سیاست» (ژاک رانسیر)، «راهنمای مصور آشنایی با مدرنیسم» (کریس گرت و کریس رودریگس) «برساختگرایی اجتماعی» (ویوین بِر)، «قدرت هنر» (بوریس گرویس)، «در جریان» (بوریس گرویس)، «بعدالتحریر کمونیسم» (بوریس گرویس)، «سیاست و زیباییشناسی» (ژاک رانسیر و پیتر انگلمان) و «دوران مدرن» (ژاک رانسیر).
بخشی از کتاب مظنون
«حقیقت امر زیررسانهای، درونه، [همان] امر نهفته، فقط در پدیدهٔ خلوص، گواهی و خودآشکارگری میتواند متجلی شودهمچون نگاهی که به لایهٔ نشانههای پوشانندهٔ سطح رسانهای نفوذ میکند. و، بنابراین، این پرسش که چگونه خلوص «دیگری» را در ترازی پدیدارشناختی تشخیص میدهیمیعنی کِی و چرا به بیغلوغشبودن «دیگری» در اینجا و اکنون باور داریمبرای هر پژوهشی دربارهٔ حقیقت زیررسانهای حائز بیشترین اهمیت است. توصیف علمی را فقط دربارهٔ آن روندهایی میتوان به دست داد که روی سطح رسانهای رخ میدهند. اما سوژهٔ زیررسانهای موضوع شناخت نیست، بلکه موضوع ظن و ترس است. این سوژه به معنی دقیق کلمه باید خود را آشکار سازد اگر قرار است ظن رسانههستیشناختی را تأیید کندو در نتیجه همزمان بر آن چیره شود. از یک سو این لحظهٔ گواهیدهیِ خالصانه مؤید ظن و گمانهای بینندهٔ رسانه است، زیرا سرانجام شواهدی در توجیه این ظن ارائه میکند که باطن چیزها با سطح و ظاهرشان تفاوت دارد. اما، از سوی دیگر، این بینش دربارهٔ باطن چیزها نیز موجد نوعی حس اعتماد در بیننده است و او احساس میکند که سرانجام میداند چیزها در باطنشان بهواقع چگونهاند. این حالت اعتماد فقط تا زمانی میپاید که ظن دیرینه از نو برانگیخته و نشانهٔ افشای خالصانه صرفاً همچون نشانهای در میان نشانههای دیگر بر سطح رسانهای نمایان شود. ناظر در سرتاسر این روند نمیتواند در مقابل وضعیت ظن یا وضعیت اعتمادکه آن نیز جزو اقتصاد ظن استآگاهانه مقاومت ورزد. بینندهٔ رسانه همانطور که نمیتواند به نشانهای که ظنبرانگیز است اعتماد کند، به همانگونه نیز نمیتواند از نشانهای که خودش را بیغلوغش و درخور اعتماد نشان میدهد سلب اعتماد کند.
با این حال، در کل، تحلیل پدیدارشناختی خلوص با این فرض بازدارنده روبهرو میشود که خلوص در انسانها باید به خودآگاهی آنان و رابطهٔ درونیشان با خویشتن مربوط باشد. خلوص اغلب به این معنا دانسته میشود که خود فرد و دیگران باید چیزی را که «بهواقع» در باطن خویش میاندیشند علناً بیان کنند. در عین حال نیز تصور بر این است که انسانها لابد میدانند چه میاندیشند، و از همین رو خلوص وظیفهای اخلاقی دانسته میشود که نمیتوان از بیرون بر اجرای آن نظارت داشت؛ نمیتوان از افکار دیگران باخبر بود و در نتیجه نمیتوان خلوص اظهاراتشان را تصدیق کرد. اگر این دیدگاه دربارهٔ خلوص صحت داشته باشد، مسلماً نمیتوان از پدیدارشناسی خلوص سخن گفت. در واقع خلوص نه یک پدیده بلکه صرفاً حکمی اخلاقی خواهد بود.»
حجم
۲۷۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۱ صفحه
حجم
۲۷۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۱ صفحه