
کتاب خدمتکار در حال تماشاست
معرفی کتاب خدمتکار در حال تماشاست
کتاب خدمتکار در حال تماشاست با عنوان اصلی The Housemaid is Watching نوشتهٔ فریدا مک فادن و ترجمهٔ مریم حسین نژاد، توسط انتشارات بامداد سیام در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است. این رمان پرفروش، داستانی معمایی و روانشناختی را روایت میکند که در بستر یک محلهٔ آرام و خانهای به ظاهر بینقص، رازهای تاریک و پیچیدهای را آشکار میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اخدمتکار در حال تماشاست
کتاب خدمتکار در حال تماشاست یکی از آثار فریدا مک فادن، نویسندهٔ آمریکایی و متخصص ژانر تریلر روانشناختی است. این رمان در سالهای اخیر با استقبال گستردهای در سطح بینالمللی روبهرو شد و به سرعت به فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز راه یافت. مک فادن با قلم خود و شخصیتپردازیهای چندلایه، داستانی را خلق میکند که در آن مرز میان قربانی و مجرم، حقیقت و دروغ، بهطرز هنرمندانهای مبهم باقی میماند. روایت داستان از زبان چند شخصیت مختلف، بهویژه مادر خانواده و دختر نوجوانش، باعث میشود خواننده مدام در حال بازنگری قضاوتهایش باشد. فضای داستان در یک محلهٔ به ظاهر امن و خانهای قدیمی و پررمز و راز میگذرد که با ورود خانوادهای جدید، آرامش ظاهری آن به هم میریزد. مک فادن با تسلط بر تعلیق و فضاسازی، موفق شده است اثری خلق کند که همزمان هم یک معمای جنایی و هم واکاوی روانشناختی خانواده و همسایگی است. ترجمهٔ مریم حسیننژاد نیز با حفظ لحن و ریتم تند داستان، تجربهٔ خواندن را برای مخاطب فارسیزبان لذتبخش و پرکشش کرده است.
خلاصه کتاب خدمتکار در حال تماشاست
داستان با نقل مکان خانوادهای چهارنفره به خانهای قدیمی در محلهای آرام آغاز میشود. مادر خانواده، «میلی»، با امید به شروعی تازه و زندگی بهتر برای فرزندانش، وارد خانهای میشود که خیلی زود نشانههایی از رازهای پنهان و همسایگان عجیب آشکار میشود. همسایهها، بهویژه «سوزت» و شوهرش جاناتان، رفتاری مرموز دارند و خدمتکار خانهشان، «مارتا»، حضوری نگرانکننده و رازآلود دارد. با پیشرفت داستان، اتفاقات مشکوک و تهدیدآمیز، از جمله ناپدید شدن یک کودک و قتل «جاناتان»، فضای خانه را به شدت متشنج میکند. روایت از زاویهدید میلی و دخترش «آدا»، لایههای پنهان روابط خانوادگی، ترسها و رازهای گذشته را آشکار میکند. درنهایت، مشخص میشود که قربانی و مجرم، هر دو در دل خانواده حضور دارند و حقیقت، بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسد.
چرا باید کتاب خدمتکار در حال تماشاست را بخوانیم؟
این رمان با فضاسازی نفسگیر و تعلیق مداوم، مخاطب را تا آخرین صفحه درگیر میکند. شخصیتپردازیهای چندلایه و روایت از دیدگاههای مختلف، باعث میشود خواننده مدام در حال بازنگری قضاوتهایش باشد. ترجمهٔ روان و خوشریتم مریم حسیننژاد، لحن تند و پرکشش داستان را به خوبی منتقل کرده است. اگر به داستانهایی علاقه دارید که مرز میان خیر و شر، قربانی و مجرم را به چالش میکشد و تا آخرین لحظه غافلگیرتان میکند، این کتاب انتخابی عالی است.
خواندن کتاب خدمتکار در حال تماشاست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
درباره فریدا مک فادن
فریدا مکفادن (Freida McFadden) زادهٔ یک می ۱۹۸۰ میلادی، یک نویسندهٔ آمریکایی در ژانر تریلر و پزشک متخصص در حوزهٔ آسیبهای مغزی است. او چندین رمان هیجانانگیز روانشناختی و رمانهای طنزِ پزشکی نوشته است. از آثار مکتوب او میتوان به «هیچوقت دروغ نگو»، «بانوی طبقهٔ بالا»، «خدمتکار»، «در قفلشده» و «می خوای یه راز رو بدونی؟» اشاره کرد.
فهرست کتاب خدمتکار در حال تماشاست
بخشی از کتاب خدمتکار در حال تماشاست
«امشب، چهارتایی سر میز آشپزخانهمان شام میخوریم. میدانید میز آشپزخانه چیست؟ میز کوچکی که داخل آشپزخانه جا میشود. بله، آشپزخانهٔ جدیدمان آنقدر فضا دارد که یک میز کامل در آن جا شود. آشپزخانهٔ قبلی بهزور برای یک نفر جا داشت. از رستورانی که منویش را برایمان پست کرده بود، غذای چینی سفارش دادهایم. من در مورد غذا آدم سختگیری نیستم. انزو هم همینطور. تنها چیزی که نمیخورد، غذای ایتالیایی است. میگوید هیچ رستورانی آن را درست طبخ نمیکند و همیشه ناامیدکننده است. اما پیتزای بیرونبر را میخورد. چون از نظر او اصلاً غذای ایتالیایی محسوب نمیشود. آدا هم مثل ما سختگیر نیست. اما نیکو در مورد غذا فوقالعاده حساس است. به همین دلیل، در حالیکه ما سه نفر مشغول خوردن نودل لو مین و گوشت گاو با بروکلی هستیم، برای پسرم بشقابی از برنج سفید آماده کردهام که با یک تکه کره و مقدار زیادی نمک مزهدار شده است. تقریباً مطمئنم بهجای خون، برنج کرهای در رگهایش جریان دارد. با افتخار اعلام میکنم: «نخستین شام تو خونهٔ جدیدمون! بالاخره میز آشپزخونهمون رو غسل تعمید دادیم.» نیکو با تعجب میگوید: «مامان چرا مدام اینو میگی؟ چرا هی میگی داریم همهچیز رو غسل تعمید میدیم؟» البته به او حق میدهم. فکر نمیکنم قبلاً حتی یکبار هم از کلمه «غسل تعمید» استفاده کرده باشم، اما در عرض چند ساعت گذشته، دستکم پنج بار آن را گفتهام. وقتی روی کاناپه نشستیم، گفتم داریم اتاق نشیمن را غسل تعمید میدهیم. وقتی با توپ بیسبالش به حیاط پشتی رفت، گفتم دارد حیاطمان را غسل تعمید میدهد. و در یک مقطعی هم شاید اشاره کرده باشم... «مامانت فقط از داشتن این خونه هیجانزدهست.» انزو دستم را از روی میز آشپزخانه میگیرد. «و حق با اونه. خونهٔ خیلی قشنگیه.» نیکو با بیمیلی میگوید: «بدک نیست. ولی کاش قرمز رنگ شده بود! و روش چند تا قوس زرد داشت!» خب. تقریباً مطمئنم پسرم دارد میگوید دلش میخواهد در مکدونالدز زندگی کند. مهم نیست. این خانه را به خاطر آنها خریدیم. در برانکس، در یک آپارتمان کوچک و تنگ زندگی میکردیم و مردها کمکم داشتند در راه برگشت آدا به خانه، به او چشمچرانی میکردند. حالا در یک منطقهٔ آموزشی فوقالعاده هستیم و آنها بدون نگرانی از دزدیده شدن، فضای کافی برای بازی در حیاط پشتی و گشتوگذار در محله دارند. حتی اگر خودشان قدرش را ندانند، این بهترین کاری بود که میتوانستیم برایشان انجام دهیم.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۲۱ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۲۱ صفحه