تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر)
معرفی کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر)
معرفی کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر)
کتاب الکترونیکی «مزاحم نشوید! (متل باکستر)» نوشتهٔ فریدا مکفادن با ترجمهٔ شبنم کاظمی و انتشار از سوی نشر بامداد سیام، یک رمان معمایی و هیجانانگیز آمریکایی است که در فضای رازآلود یک متل دورافتاده روایت میشود. داستان حول محور زنی به نام «کویین» میچرخد که پس از وقوع یک قتل، ناچار به فرار و پنهانشدن میشود. این رمان با فضاسازی دلهرهآور و شخصیتپردازی دقیق، مخاطب را به دل ماجرایی پرتعلیق میبرد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر)
«مزاحم نشوید!» در ژانر تریلر روانشناختی و معمایی قرار میگیرد و داستانش در فضای سرد و برفی نیوانگلند آمریکا میگذرد. کتاب در دورهای معاصر روایت میشود و نویسنده با الهام از فضای متلهای قدیمی و روابط پیچیده انسانی، داستانی پر از تعلیق و راز را شکل داده است. روایت از زاویه دید اولشخص و با تمرکز بر ذهنیات و احساسات شخصیت اصلی، «کویین»، پیش میرود. فضای متل باکستر، با گذشتهای تاریک و ساکنان مرموز، بستری مناسب برای گرهافکنیهای داستانی و ایجاد حس ناامنی و بیاعتمادی فراهم میکند. نویسنده با استفاده از عناصر کلاسیک داستانهای معمایی، مانند قتل، فرار، هویت جعلی و گذشتههای پنهان، مخاطب را درگیر لایههای مختلف روایت میکند. در کنار خط اصلی داستان، به روابط خانوادگی، سوءاستفادههای روانی و تلاش برای بقا نیز پرداخته میشود. این اثر با ریتم تند و روایت پرکشش، خواننده را تا انتها با خود همراه میکند.
خلاصه کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با صحنهای پرتنش آغاز میشود؛ «کویین» در آشپزخانه خانهاش در حال شستن خون از دستهایش است، در حالی که پلیس پشت در خانه ظاهر میشود. خیلی زود مشخص میشود که شوهرش، «دریک»، به قتل رسیده و کویین خود را مسئول این اتفاق میداند. او که سالها قربانی خشونت و سوءاستفاده همسرش بوده، حالا باید تصمیم بگیرد: بماند و اعتراف کند یا فرار کند. کویین با تغییر ظاهر و جمعکردن وسایل ضروری، خانه را ترک میکند و در مسیر فرار، با خطرات و آدمهای ناشناس روبهرو میشود. او به متل باکستر، مکانی دورافتاده و مرموز، پناه میبرد؛ جایی که ساکنانش هرکدام گذشتهای پنهان دارند و خود متل نیز رازهایی تاریک را در دل خود جای داده است. در این میان، کویین با شخصیتهایی مانند «نیک» (صاحب متل) و «گرتا» (مهمان سالخورده متل) آشنا میشود و کمکم متوجه میشود که تنها کسی نیست که چیزی برای پنهانکردن دارد. فضای متل، کولاک بیرون و تهدید پلیس، همگی بر اضطراب و ناامنی او میافزایند. داستان با پیشروی کویین در مسیر فرار و تلاش برای یافتن راهی برای نجات، لایهبهلایه رازهای بیشتری را آشکار میکند، بیآنکه تا پایان، سرنوشت نهایی او و حقیقت ماجرا بهطور کامل فاش شود.
چرا باید کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر) را خواند؟
این رمان با فضاسازی دلهرهآور و روایت پرتعلیق، تجربهای متفاوت از یک داستان معمایی و روانشناختی ارائه میدهد. پرداختن به موضوعاتی مانند خشونت خانگی، هویت، فرار و تلاش برای بقا، به داستان عمق بیشتری میبخشد. شخصیتپردازی دقیق و روایت از زاویه دید اولشخص، مخاطب را به درون ذهن و احساسات شخصیت اصلی میبرد و امکان همذاتپنداری بیشتری فراهم میکند. همچنین، گرههای داستانی و فضای رازآلود متل باکستر، خواننده را تا انتها در تعلیق نگه میدارد.
خواندن کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، تریلر روانشناختی و داستانهایی با محوریت فرار و بقا مناسب است. کسانی که به روایتهایی درباره خشونت خانگی، روابط پیچیده انسانی و رازهای پنهان علاقه دارند، از این اثر لذت خواهند برد. همچنین، اگر دنبال داستانی پرکشش و پرتعلیق هستید، این رمان انتخاب خوبی است.
بخشی از کتاب مزاحم نشوید (متل باکستر)
«زیرشی رآشیزخانه خون را از دستهایم میشویم که زنگ دربه صدا درمیآید. میخکوب میشوم. دستهایم پر از کف صورتیرنگ خون است و انگشتهایم زیر آب داغ گزگز زمان ممکن را برای آمدن انتخاب کرده است. شاید پست بستهای آورده باشد. شاید بسته را پشت دربگدارد و برود. با شاید یادداشتی برایم بگذارند. «متأسفیم که نیودیدا فردا برمیگردیم!» دوباره سه ضربهٌ محکم به در میخورد. ۴ صدایی گرفنه داد میزنم: «دارم میآم.» است. بهشدت میسابم. چه کسی قکر میکرد که شستن خون از دستها اینقدر سخت باشد؟ «یه دقیقه صبرکنین!» آب داغ را میبندم و کف دستهایم را چک میکنم و به اینط ف و آنط ف میچرخانم. پاک شده است؟ باید شده باشد. دستهایم را با حولة سبز ظرفها خشک میکنم. لکة قرمزی روی حوله میماند. لعنتی, درست تشستهام. باید دوباره دستهایم را بشویم, ولی اول باید از دست کسی که پشت در است. خلاص شوم. پاشنة پاهایم روی کفپوش آشپزخانه صدا میکنند و بعد وقتی به فرش نرم اناق نشیمن میرسم؛ ساکت میشوند. با دریک" ساعتها بین نمونههای فرشها چرخیدیم و سرانجام روی فرش زغالیرنگی به تفاهم رسیدیم که حالا دیوارتا دیواراین اتاق نشیمن بزرگ را پوشانده است. وقتی با پای برهنه روی آن راه میروم؛ حس خو بی به من دست میدهد. خوشحالم که بهجای رنگ روشن که هر لکهای را نشان میدهد. اصرار کردم رنگ تیره بگیریم. این فرش گردوغبارو خردههای آشغال را خوب پنهان میکند. حتی لکههای خون ر.»
حجم
۷۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۷۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
نظرات کاربران
من اول کتاب بخش دی رو خوندم و باد این کتاب رو به نظرم خیلی کتاب معمولی هست و اینکه نویسنده باید در نوشتن رمان مارو سردرگم کنه ولی برای این کار نویسنده دست به کاری میزنه که جالب نیست