تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب شکوفه های گیلاس
معرفی کتاب شکوفه های گیلاس
معرفی کتاب شکوفه های گیلاس
کتاب الکترونیکی «شکوفهٔ گیلاس» (با عنوان اصلی «وفاداری») نوشتهٔ اینجی آرال و ترجمهٔ مریم حسیننژاد، اثری از نشر سیام است که با صدای فائزه پورعلی در قالب نسخه صوتی نیز ارائه شده است. این رمان در دستهٔ داستانهای معاصر ترکی استانبولی قرار میگیرد و به بررسی روابط انسانی، عشق و وفاداری میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شکوفه های گیلاس
«شکوفهٔ گیلاس» نخستین رمان منتشرشده از «اینجی آرال» است که در فضای ادبیات معاصر ترکیه جایگاه ویژهای دارد. این اثر در دههٔ ۱۹۸۰ نوشته شده و بازتابدهندهٔ دغدغههای اجتماعی و روانشناختی زنان در جامعهٔ ترکیه است. آرال با بهرهگیری از نمادها و تصویرسازیهای دقیق، داستانی را روایت میکند که در آن گذشته، عشق، خیانت و دگرگونیهای فرهنگی در هم تنیدهاند. عنوان فارسی کتاب، الهامگرفته از فیلم «طعم گیلاس» عباس کیارستمی و درخت گیلاسی است که در داستان نقش نمادین دارد. فضای رمان، میان خاطرات و واقعیت، امید و ناامیدی، و جستجوی معنای زندگی و عشق در نوسان است. روایت داستان از زاویهٔ دید زنی به نام «عذری» شکل میگیرد که درگیر روابط پیچیده و چالشهای عاطفی و اجتماعی است. این کتاب با واکنشهای متنوعی از سوی منتقدان و خوانندگان روبهرو شده و بهواسطهٔ تحلیلهای روانشناختی و پرداخت عمیق به احساسات شخصیتها، توجه بسیاری را جلب کرده است.
خلاصه کتاب شکوفه های گیلاس
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان «شکوفهٔ گیلاس» با روایت زندگی «عذری»، زنی میانسال، آغاز میشود که در بازداشتگاه به سر میبرد و به اتهام قتل همسر سابقش تحت بازجویی است. روایت با بازگشت به گذشته و مرور خاطرات عذری، لایههای مختلف زندگی او را آشکار میکند: ازدواجی نافرجام، مادری تنها، و تلاش برای ساختن هویتی مستقل در جامعهای سنتی. ورود مردی به نام «فردا» به زندگی عذری، نقطهٔ عطفی در داستان است؛ رابطهای که با امید و اشتیاق آغاز میشود اما به تدریج با تردید، سوءظن و فاصله گرفتن همراه میشود. رمان با جزئیات فراوان به احساسات متناقض، کشمکشهای درونی و دغدغههای عذری میپردازد؛ از عشق و میل به تعلق تا ترس از تنهایی و شکست. نماد درخت گیلاس و گلخانه، پیوندی میان گذشته و حال، امید و ناامیدی، و جستجوی معنای زندگی ایجاد میکند. داستان با نگاهی انتقادی به نقش زنان، انتظارات اجتماعی و شکنندگی روابط انسانی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ مرزهای وفاداری و حقیقت درونی سوق میدهد. پایان داستان باز است و سرنوشت عذری و فردا در هالهای از ابهام باقی میماند.
چرا باید کتاب شکوفه های گیلاس را خواند؟
این رمان با پرداختی موشکافانه به احساسات و روابط انسانی، تصویری چندلایه از زندگی زنان در جامعهٔ معاصر ترکیه ارائه میدهد. روایت داستان از زاویهٔ دید اولشخص، خواننده را به تجربهٔ مستقیم کشمکشهای عاطفی و روانی شخصیت اصلی میبرد. استفاده از نمادها و تصویرسازیهای دقیق، فضای داستان را ملموس و تأثیرگذار میکند. «شکوفهٔ گیلاس» فرصتی برای تأمل دربارهٔ عشق، وفاداری، هویت و نقش زنان در جامعه فراهم میآورد و با روایت صادقانه و بیپرده، مرز میان امید و ناامیدی را به چالش میکشد.
خواندن کتاب شکوفه های گیلاس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر، دوستداران ادبیات ترکیه، و کسانی که دغدغهٔ روابط انسانی، هویت زنانه و مسائل اجتماعی دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به روایتهای روانشناختی و داستانهایی با محوریت کشمکشهای درونی علاقهمندند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب شکوفه های گیلاس
«با سردردی خفیف تا عتیقهفروشی جمال؛ آهسته به سوی گذشته رفتم. از خیابانهایی که نامشان را نمیدانستم گذشتم. از کنار درهای نورانی که تمام رنگهای زندگی در آنها منعکس شده بود. جایی که هستم، مرا آماده میکند تا با مرگ که بر عهده نگرفتهام، سازش کنم. توی این اتاق بزرگ، با کف زشت و کاشیکاریهای درشت، دیوارهای زرد ناآرام، تختهای دو طبقهٔ خاکستری و دری که به ناکجا مشرف است بوی سنگین پوسیدگی به مشامم میآید و برای دشتهای بیانتها دلم تنگ است. پریشانفکری، پژمردگی و جستجویم برای یافتن واژگان در حین صحبت کردن عیان است؛ اما کسی فریادهای توی گوشم را، امواج منفجر شده در سینهام را و این را که چگونه رختخوابم مثل کاهی در شب شناور است و میچرخد، درک نمیکند. کسی نمیداند چطور با شیاطین دست و پنجه نرم میکنم. من مثل عدالت بیرحمم و روحم را پنهان میکنم. هنوز سنگینی روزی که مر آوردند، روی قلبم احساس میکنم. آن فشار خفهکننده را. مطیعانه تسلیم کسانی شدم که در خانهام را شکستند و وارد شدند. منتظرشان بودم، مخفی نشدم و مقاومت نکردم. به دستم دستبند زدند. کفشهایم را پوشاندند، کی را از روی چوب لباسی برداشتند و روی من انداختند، سرم را هل دادند و به جلو خم کردند. خودم را به دستشان سپردم، مرا بیرون کشاندند و سریع از حیاط گذشتیم. چمنها را دیدم و گلهای شیپوری را که زیر بارانی که باریده بود، خیس بودند. گلبرگهای به زمین افتادهٔ شکوفههای گیلاس در مسیر شم گسترانده شده بود.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه