
کتاب قصه های سفر
معرفی کتاب قصه های سفر
کتاب قصه های سفر با عنوان اصلی «» نوشتهٔ برگزیدگان جایزه ا. هنری، ویراستهٔ «ویلیام آبراهامز» (William Miller Abrahams) و ترجمهٔ علی فامیان است. انتشارات نیستان هنر این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی آمریکا قرار میگیرد، یک مجموعه داستان کوتاه از برگزیدگان داستاننویسی است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قصه های سفر
کتاب قصه های سفر که نخستینبار در سال ۱۹۷۹ میلادی و در سال ۱۴۰۳ در ایران منتشر شد، یک مجموعه داستان کوتاه است. این داستانها را برگزیدگان جایزهٔ ا. هنری (۱۹۷۹ میلادی) نوشتهاند. جایزهٔ اُ هِنری (O. Henry Award) جایزهای ادبی و آمریکایی است که هر سال به برترین کتاب داستان کوتاه تعلق میگیرد. عنوان این جایزه از نام نویسندهٔ آمریکایی و برجستهٔ داستان کوتاه، «اُ. هنری» (O. Henry) گرفته شده است. هدف این جایزه را حمایت از هنر نوشتنِ داستانهای کوتاه دانستهاند. عنوان این داستانها عبارت است از «جدی باش!» نوشتهٔ گوردن ویور، «قصههای سفر» نوشتهٔ هنری برومل، «تو را میخواهم، به تو محتاجم، عاشقت هستم» نوشتهٔ جولی هکت، «کیفیت نور در مین» نوشتهٔ فرد فیل، «جوکهای پدرم» نوشتهٔ پاتریشیا زلور، «سمت خانهٔ بریتز» نوشتهٔ هنری ون دایک، «آه جوزف، خیلی خستهام» نوشتهٔ ریچارد ییتز، «سفر» نوشتهٔ مری بانکر پیترسون و «کریسمس» به قلم توماس ام دیچ.
خلاصه داستانهای قصه های سفر
خلاصهٔ دو داستان از مجموعهٔ حاضر را بخوانید.
داستان «آه جوزف، خیلی خستهام» داستانی از زندگی شخصی نویسنده و دیدگاههای او نسبت به برخی از شخصیتها و اتفاقات است. «ریچارد ییتز» در این داستان احساسات پیچیدهای در باب خانواده، کار، سیاست و هنر را بهوضوح به تصویر کشیده است. او تصویری از مادری ترسیم میکند که میکوشد در دنیای هنر و مجسمهسازی جایی برای خود پیدا کند؛ با وجود اینکه هنوز در حال کشف و یادگیری است. جلب توجه و به دست آوردن احترام دیگران بهویژه در دنیای هنر و سیاست، برای مادرِ شخصیت اصلی بسیار مهم است؛ این روایت همچنین به روابط خانوادگی و احساسات نویسنده نسبت به پدر و مادرش اشاره دارد. داستان حاوی لحظات خصوصی و دیدگاههای انسانی و پر از پیچیدگیهای زندگی روزمره است؛ از جمله تجربیات کودکانهٔ نویسنده که بهصورت غیرمستقیم بر تحولات و تغییرات شخصیتها تأثیر میگذارد.
در داستان «سمت خانهٔ بریتز» راوی از مهمانی خانم «بئاتریس بریتز» میگوید. این راوی بهدعوت این زن به خانهاش میرود؛ جایی که خانم «میا براون» که همیشه در مهمانیهای بریتز حاضر است نیز در آنجا حضور دارد. میا براون زن میانسال و با سابقهٔ هنری است که در گذشته خوانندهٔ جاز بوده و حالا زندگی سادهای دارد. او خاطرات گذشتهاش را با افتخار تعریف میکند؛ از جمله زمانهایی که در اروپا محبوبیت داشت و آوازهاش در شهرهایی مانند پاریس و لندن پیچیده بود. میا در حال حاضر در شرایط مالی دشواری زندگی میکند و به کارهای عادی پرداخته است. در مهمانی خانم بریتز، جوّ حاکم بر جمع ملول و کسالتآور است و مهمانان به صحبتهای بیهدف میپردازند. در این بین، میا براون که همیشه خود را مرکز توجه میداند، بر روی پیانو مینوازد و آواز میخواند؛ بااینکه صدایش ضعیف و خراب شده است. در یک لحظه، مهمانان به سگ میا، «پوتزل» توجه میکنند و خانم بریتز هم بهطعنه میگوید که میا اهمیتی زیادی به اسمش میدهد. پس از برخوردهایی میان میا و بئاتریس درمورد نام سگ و تأکید میا بر نحوهٔ تلفظ نامش، مهمانان ناگهان با صدای شکستن گلدانهای چینی مواجه میشوند. درگیری و آشفتگی آغاز میشود.
چرا باید کتاب قصه های سفر را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر شما را با داستانهای کوتاهی روبهرو میکند که در سال ۱۹۷۹ میلادی موفق به دریافت «جایزهٔ اُ هِنری» (O. Henry Award) شدهاند. این داستانها موضوعات گوناگونی دارند.
کتاب قصه های سفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر جهان و قالب داستان کوتاه (جایزهگرفته در سال ۱۹۷۹ میلادی) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصه های سفر
«در دانشگاه دوستان زیادی داشت. دانشجوی عمومی بود و قرار بود بهزودی وارد دوره اصلی رشته پزشکی شود. با چند نفر از همدورهایهایش درگیر شد و همین کار دستش داد. در سال آخر دوره عمومی، یک نفر که بالاخره هم نفهمید چه کسیـ یک آزمایش مهم شیمی آلی را خراب کرد و یک نفر دیگرـ که فکر میکرد هماتاقیاش بودـ درست یک هفته مانده به امتحانات نهایی تمام یادداشتهایش را گموگور کرد. به این ترتیب، او وارد دانشکده پزشکی نشد. (البته بدون خرابکاری و خیانت هماتاقیاش هم شانس چندانی برای ورود به دوره پزشکی را نداشت) بعد از آن ماجرا شغلهای متفاوتی را تجربه کرد و با چند نفر هم طرح دوستی ریخت اما برای او رالف، باب و تری بیشتر نوعی آشنا به شمار میآمدند تا دوست. او همسر هم داشت که اتفاقاً بسیار زیبا و تا حدی خوشفکر بود. او هرگز به یک زن به چشم یک دوست نگاه نمیکرد. برای او زنان موجوداتی پیچیده و کاملاً متفاوت بودند.
او تنها بود. او به این باور رسیده بود که تنهایی یک خصوصیت الزامی برای مردانگی است، نوعی پیامد اخلاقیِ فهم و دانایی. او که به فهم و دانایی رسیده بود، احساس میکرد آدمهای دور و برش مزخرف و غیرقابل تحملند. شاید در نقطهای از جهان آدمهای قابل تحملی زندگی میکردند. شاید او به احتمال وجود چنین آدمهایی میاندیشید، اما برای یافتنشان تلاش هم نمیکرد.
او آنقدر خلاقیت داشت که بهجای یافتن دوست، آنها را در ذهناش بسازد. از سالها پیش با خیالپردازیهایی ماجراجویانه برای خودش دوستانی دست و پا کرده بود.»
حجم
۱۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۱۵۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه