دانلود و خرید کتاب دوباره زنده کن ما را برگزیدگان جایزه ا. هنری ترجمه لیدا طرزی
تصویر جلد کتاب دوباره زنده کن ما را

کتاب دوباره زنده کن ما را

معرفی کتاب دوباره زنده کن ما را

کتاب دوباره زنده کن ما را مجموعه داستانی از برگزیدگان جایزهٔ ا. هنری با ترجمهٔ لیدا طرزی است و انتشارات نیستان هنر آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دوباره زنده کن ما را

مجلات نقشی بسیار حیاتی در چاپ داستان‌های کوتاه داشته، دارند و خواهند داشت. البته کتاب‌هایی که داستان‌هایشان تاکنون جایی به چاپ نرسیده‌اند استثنا هستند. اگر مجلات ادبی نبودند، داستان‌های کوتاه با آن همه خلاقیت و نقش مهمی که در ادبیات دارند، مغفول می‌ماندند یا تنها نویسندگان کله‌شقی که سودای چاپ آثارشان را در سر ندارند به نوشتن ادامه می‌دادند. 

داستان‌های این مجموعه نیز از چهارده مجله انتخاب شده‌اند، مجلاتی هم‌چون نیویورکر، آتلانتیک، گِرَند استریت، آنتائوس، سوانی ریویو، تری‌کوارترلی، هارپرز، فیکشن اینترنشنال، کِینون ریویو، اَسِنت، مادمازل، مادر جونز و... .

عناوین این داستان‌ها و نویسنده‌هایشان از این قرار است:

رُزا: سینیتا اوزیک

دوباره زنده کن ما را: گلوریا نوریس

ریسک: چارلز دیکینسون

شمارش ایام: دیوید لیویت

آلاسکا: آلیس آدامز

پیرانِ بازمانده: دانیل مینِیکر

دعایی برای مُحتَضَر: ویلیس جانسون

زندگی و زمانهٔ جناب سرگرد داستان: جاناتان بائومباچ

فرزند عشق: هِلِن نوریس

تکامل مُرغان بهشتی: الیزابت تَلِنت

داستان شنو: گِرِیس پِیلی

خواندن کتاب دوباره زنده کن ما را را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌ کوتاه خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دوباره زنده کن ما را

«عمو ویل قرار است یک‌شنبه بعد در معیت دوستانش خانم و آقای بلوم که آموزگارانی بازنشسته‌اند و از خودش جوان‌تر، ولی هم‌چنان جزء پیرانِ بازمانده‌اند، به مکزیکو برود. دوستانش در سنت میگل خانه‌ای دارند و از عهدی که داوطلبانه در سرای محلهٔ بروکلین خدمت می‌کردند طوق بندگی عموجان را بر گردن انداخته‌اند. عموجان سرای محله را اداره می‌کرد و پانزده سال پیش بازنشسته شد. ولی امروز که یک‌شنبه همین هفته است، عمو ویل دودل شده است. او هشتاد و شش ساله است و بی‌برو و برگرد پیر است. ولی هنوز مدتی از وقت گران‌بهایش را به نوشتن مطلب برای دِیلی وُرلد اختصاص می‌دهد، و هنوز هم مرا «پسر» صدا می‌زند، ولی دیگر دربارهٔ مصائب میانسالی لُغز نمی‌خواند و دیگر نمی‌گوید: «وقتی بزرگ شدم می‌خواهم یک سفر بروم روسیه.» همه پزشکانش به او هشدار داده‌اند که اقامت در نورث‌ایست در ماه‌های ژانویه و فوریه و مارس برایش خطرناک است. کُلی دکتر داردـ متخصص قلب برای مشکل قلبی‌اش، ارتوپد برای آرتروز گردن و کمرش، متخصص گوش و حلق و بینی برای سینوزیت مزمن‌اش، و دکتر چشم برای چشمان پیر و خشک شده‌اش. کُلی هم دوست و آشنا دارد که با حفظ فاصله (معمولاً از طریق تلفن) او را نصیحت می‌کنند هم‌رزمان جنگ داخلی، تجدّدطلبان عتیقه و فرزندان و نوادگان‌شان، و همسایگان تابستانی‌اش در بِرکشایرز. آخر عموجان از ماه مِه تا سپتامبر در خانه بزرگ و سرخ رنگش در مزرعه زندگی می‌کند. همه به او نصیحت کردند سر سیاه زمستان به سفر نرود.

با این همه، امروز صبح کله سحر، حدوداً یک ساعت پیش که به من زنگ زد تا فردا او را با ماشین به دندان‌پزشکی ببرم تا نگاهی به دندان خرابش بیندازد، با خوش‌خوشان از ورم صورتش و درد دو سه روز اخیرش حرف می‌زد. گویی رنج و محنتش مهمان ناخوانده ولی محبوبی بود که باید برای مدتی با آن مدارا می‌کرد. با صدایی ضعیف گفت: «نمی‌دانم، نیکی، اگر این وضع ادامه پیدا کند یقین تا آخر هفته بال درمی‌آورم و دیگر لازم نیست با طیاره این طرف و آن طرف بروم.»

عمو ویل از من نخواست با ماشینم او را به دندان‌پزشکی ببرم. (هیچ وقت مستقیماً از من نمی‌خواهد در حقش لطفی بکنم، مثلاً روزهایی که هوا کثیف است نسخه‌اش را بگیرم، یا کمکش کنم دفترچه بانکی‌اش را وارسی کند. یا عصر شنبه یکی دو ساعت به خانه‌اش بروم و به غرغرهایش دربارهٔ رذالت‌های نظام یا دورغهای مطبوعات گوش کنم‌ـ و از آن‌جا که من زمانی در شورای شهر گزارشگر تایمز بودم و الان هم در دانشکدهٔ خبرنگاری کلمبیا تدریس می‌کنم، وقتی از دروغ‌های مطبوعات شکوه می‌کند، نگاه عاقل اندر سفیه به من می‌اندازد.) او تنها از من پرسید کدام اتوبوس او را از آپارتمانش در محلهٔ چِلسی به مطب دندان‌پزشک در سنترال ارک وِست می‌برد. و وقتی من گفتم خودم او را می‌برم. درآمد که: «مسخرهش را درنیاور.» ولی من آن‌قدر اصرار کردم که او متوجه کرامت نفسم شد و کوتاه آمد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۲۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۹۰۰
۱۳,۷۷۰
۷۰%
تومان