کتاب کین سهراب، خون سیاوش
معرفی کتاب کین سهراب، خون سیاوش
کتاب کین سهراب، خون سیاوش نوشتهٔ صادق عاشورپور است و انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده است. این کتاب شامل نمایشنامههایی با اقتباس از داستانهای شاهنامه است.
درباره کتاب کین سهراب، خون سیاوش
کتاب کین سهراب، خون سیاوش مشتمل بر چهار نمایشنامه با عناوین «کین سهراب خون سیاوش»، «شهریار کشته پسر»، «اژدها» و «منصوره» است.
عاشورپور در این اثر و نمایشنامههای آن به سراغ بخشهایی از شاهنامه رفته و با خارجکردن آنها از فرم نظم و آهنگین، با دراماتیزهکردن آنها در قالب متن نمایشی سعی در بازآفرینی آنها کرده است.
چهار نمایشنامهٔ کتاب «کین سهراب، خون سیاوش» در واقع روایتی است منثور از چهار داستان حماسی شاهنامه که برخی تراژیک و برخی در سنت متون پهلوانی بازخوانی شده است. نویسنده از سویی با خارجکردن متن از حالت رایج شعر سعی کرده تا برای ایجاد ارتباط بیشتر مخاطب با متن و محتوای چند لایه آن پلی تازه به ذهن و جان مخاطب بزند و از سوی دیگر عبارات و توصیفات و اصلاحات گاه ناآشنا برای مخاطب را که در متن اصلی شاهنامه درج شده است، به نفع مخاطب سادهنویسی کند. با این همه، عاشورپور در این اثر از زبان و ادبیات فاخر شاهنامه دور نشده است و متنی که او خلق میکند، زبانی حماسی و شیو بیانی و روایی مرتبط با عصر و زمان سرایش شاهنامه دارد؛ به عبارت دیگر، این نمایشنامهها را میتوان تلاشی برای روایت آهنگین منثور و توأم با تصویرسازی ذهنی از شاهنامه دانست.
متون نمایشی این کتاب بسیار تصویری و قابل فهم و در عین حال جذاب و فخیم نوشته شده و طیف وسیعی از مخاطبان و علاقهمندان به شاهنامهٔ فردوسی را به خود جذب میکند. این اثر همچنین تلاشی است ستودنی برای نمایش قابلیتهای دراماتیک متن شاهنامه و توانایی روح حاکم بر آن برای باز روایی در قالبهای مختلف ادبی از جمله نمایشنامه و هنر نمایش ایرانی.
کتاب کین سهراب، خون سیاوش همچنین برای پژوهشگران حوزهٔ نمایش میتواند متنی درخور توجه برای مطالعه در زمینهٔ چگونگی تبدیل و پیوند میان متون کهن داستانی با اصولی روایت نمایشی در دوران حاضر باشد.
خواندن کتاب کین سهراب، خون سیاوش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامههایی با اقتباس از شاهکارهای کلاسیک ادبیات فارسی ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره صادق عاشورپور
صادق عاشورپور، استاد دانشگاه، نویسنده، پژوهشگر و کارگردان تئاتر کشورمان در سال ۱۳۳۲ در همدان متولد شد. او انتشار کتاب ۱۲جلدی «نمایشهای ایرانی» را آغاز کرده و تاکنون ۷ جلد از این کتاب منتشر شده است. عاشورپور در انتشارات کتاب نیستان آثاری چون «فرمان خاتون»، «پنج طیاطر»، «سقای دیگر» و «شاکی» را منتشر کرده است.
بخشی از کتاب کین سهراب، خون سیاوش
«(کاخ کیکاووس، تخت شاهی واژگون، کیکاووس، توس، گیو و گودرز با لباسهایی کبود رنگ در صحنه، همگی سینه چاک زده و بر آویزها، (حمایل ها) از کمر گشوده و به وسط صحنه روی هم انداخته، رعد میغرد، برق میجهد، آوای تنبورها و نوانیدن خروشخوانان (نوحه گران) در زمینه. بازیگران مشتها را گره کرده و سوگوارانه بر فرق خود میکوبند.)
بازیگران: سیاوخش...، سیاوخش...، سیاوشوخش...،
دو پرستنده (کنیز) هر یک، کلانهای (ظرفی) پر از کافور به بغل چسبانیده میچرخند و به فضای صحنه کافور میافشانند از این کار آنان غباری سفید پر شده در فضای صحنه در این بزنگاه رستم وارد میشود او نیز لباسی به رنگ کبود پوشیده به محض ورود، سینهٔ لباس چاک کرده و بر آویز از کمر گشوده از خود دور میکند و ناگهانی به زانو افتاده مشتکوبان بر فرق و گریان مینواند.
رستم: سیاوخش...، سیاوخش...، سیاوخش...،
دیگر افراد حاضر در صحنه از ورود و حضور ناگهانی رستم یکه میخورند و یک صدا؛
بازیگران: رستم...،
رستم: (بیتوجه و گریان) فسوسا، فسوسا، فسوسا، فسوس...، (دست به آسمان میبرد) بسنده نی بود داغ سهراب مرا...؟، به سوگ جوانم سیاوخش نشستن چه بود؟، (مشت کوبان بر سر) سیاوخش، سیاوخش، سیاوخش...،
کیکاووس: بیآگهی آمدی رستم...،
رستم: به دیدنم چشم نی نداشتی؟،
کیکاووس: به آمدنت دلبسته داشتم.
رستم: تا شکستنم را به تماشا بنشینی دگر بار؟،
کیکاووس: شکسته چون تواند شکستن کس به تماشا نشیند؟،
رستم: بهره زندگی از کف داده شکند.
کیکاووس: سیاوخش...؟،
رستم: بهرهٔ زندگی من بود.
توس: چه جای این سخنان که چرخ ایدون روا داشته بود.
رستم: بکشد و به سوگ نشیند؟،
کیکاووس: بکشند و به سوگمان نشانند.
رستم: خون سیاوخش از دستان تو چکان است.
کیکاووس: بیجا سختی است شود این که تورانیان سیاوخش کشند و خونچکان از دستان من باشد؟،
رستم: تورانیان را کجا جگر بود سیاوخش کشند، اگر کی از درگاه به خواریاش نمیراند؟،
کیکاووس: هرگز، دستوری به پیگیری نبرد بود.
رستم: نبرد به انجام بود.
کیکاووس: و دشمن در پی نیرنگ.
رستم: پیمان به آشتی هشته بود.
کیکاووس: در پی فریفتاری بود و نیرنگ.
رستم: نی افراسیاب، که کی بود.
کیکاووس: رستم، به پیدایی سخن گوی.
رستم: پیدا گویم.
کیکاووس: چون پیدا گویی که ندانم چه داری به سر؟،
رستم: دانی و خویش به نادانی زنی.
کیکاووس: ایدون ز چه کنم؟،
رستم: خود به دور داری ز آنچ پیمان کردهام.
کیکاووس: پیمان تو ایچ ندانم...،
رستم: کشتنت...
کیکاووس: هان...؟،
توس و گیو وگودرز: کشتن کی...؟،
رستم: به ستاندن کین سهراب و خون سیاوخش... .»
حجم
۱۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۱۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه