
کتاب در دل آتش
معرفی کتاب در دل آتش
کتاب در دل آتش نوشتهٔ آمنه اسکندرپور (متولد ۱۳۷۱) است. نشر صاد این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی معاصر ایران قرار گرفته، رمانی در باب آتشنشانی، انسانیت، دین، اعتیاد و فداکاری است. در این رمان با مردی به نام «بابور» همراه میشویم که درخواست استقلال پسران دوقلویش را به رسمیت میشناسد و خانه را برای آنها از خودش خالی میکند. چه خواهد شد؟ بخوانید تا بدانید. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در دل آتش اثر آمنه اسکندرپور
کتاب «در دل آتش» که نخستینبار در سال ۱۴۰۱ منتشر شده، یک رمان معاصر ایرانی و دربارهٔ مردی به نام «بابور» است که با یک تصمیم، آمادگیاش برای تغییر در زندگی خانوادگی و استقلال پسرانش را نشان میدهد. برای بسیاری از ما شغل تنها بخشی از روز است که باید به انجام کاری پرداخته تا هزینههای زندگی خود و خانواده را تأمین کنیم، اما برخی شغلها بیش از این را میطلبند. یکی از این مشاغل که بدون عشق و علاقه نمیتوان بهسراغش رفت، آتشنشانی است. در دل آتش، داستان زندگی افرادی روایت میشود که هر کدام در یک برهه از زندگی بر اساس انتخابهای خود، تغییرات بزرگی در مسیر زندگیشان به وجود میآورند. «بابور» آتشنشانی است که با عشق و تعهد به شغل و زندگیاش روزهای خود را میگذراند و حتی در راستای انجام وظیفه از جان خود نیز دریغ نمیکند. او سرپرست یک خانوادهٔ کوچک سهنفره است. چالشهای پیشرو، هم برای او و هم برای خانوادهاش کمکم داستان را به مسیر حوادث پیچیدهتری میبرد.
خلاصه داستان در دل آتش
«بابور» بهعنوان آتشنشان مشغول به کار است و زندگی آرامی با پسرهای دوقلوی خود «کیان» و «دایان» دارد. داستان از روزی شروع میشود که بابور از خواب بیدار میشود و روزش را با آمادهسازی خود برای مأموریت آغاز میکند. او در طول روز همراه با همکارانش در مأموریتهای مختلف مانند نجات فردی که در خانه گرفتار شده بود و خاموشکردن آتش در پی انفجار گاز در خانهای مشغول میشود. پس از پایان شیفت به خانه برمیگردد و با پسرهایش وقت میگذراند. کیان در دوران جوانی است و علائمی از نگرانی و دلخوری در او دیده میشود که بابور سعی میکند آن را درک کند. رابطهٔ میان بابور و پسرهایش عاطفی و پر از مراقبت است، اما بابور متوجه میشود که پسرانش بهدنبال استقلال هستند و میخواهند زندگی جداگانهای داشته باشند. بابور در مواجهه با این خواسته تصمیم میگیرد که به آنها آزادی بدهد، ولی با شرایطی خاص. در ادامه، بابور تصمیم میگیرد خانه را به پسرانش بدهد و خودش بهجای دیگری برود. این سرآغاز داستان حاضر است.
چرا باید کتاب در دل آتش را بخوانیم؟
مطالعهٔ این رمان شما را با شخصیتی با شغلی ویژه همراه میکند. مرد آتشنشان مطالبهٔ استقلال فرزندانش را به رسمیت میشناسد و میگذارد تنها زندگی کنند. چه خواهد شد؟
کتاب در دل آتش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان با درونمایههای اجتماعی درمورد زندگی یک آتشنشان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در دل آتش
«کیان همانطور که با حرص کتش را میپوشید گفت:
«آخه این زخم کوچیک چی داره من بهخاطرش برم دکتر.»
_همینکه گفتم. دو هفته گذشته کاملاً زخمت خوب شده الان باید دکتر پوست ببینتت تا جاش بره.
_بابور تو کلّ دستت سوخته نمیخوای بری دکتر پوست، بعد بهخاطر این زخم که اندازهٔ سکّه است منو داری میبری.
همینکه گفتم. من هنوز زوده برم، بهوقتش منم نشان میدم. زود باش از سر کار زدم اومدم یاالله.
دایان هم آماده شد و گفت:
«تو که هنوز داری غر میزنی بریم دیگه.»
_تو دیگه کجا.
منم باهاتون میآم مگه قرار نیست از اون سمت بریم خونهٔ داداش علی.
خندیدم و گفتم:
«تنبل باشه بیا.»
کیان گفت:
«بابور، جان من کوتاه بیا کرم مخصوص میزنم میره.»
عصبی گفتم:
«چرا قسم میدی احمق.»
_حالا که دادم گیر نده خواهش میکنم.
_اگر با کرم جاش نرفت باید بریم.
_ قول میدم.
کلافه سری تکان دادم و گفتم:
«پس بریم خونهٔ علی مثلاً تولدشه.»
هر سه سوار ماشین شدیم. دایان پیاده شد و شیرینی خرید و دوباره نشست. وقتی راه افتادیم کیان گفت:
«جای خالهسولماز خالی.»
لبخندی روی لبم نشست و گفتم:
«آره واقعاً جاش خالیه نفهمیدید کی بر میگرده؟»
دایان گفت:
«تا ماه دیگه میآد قراره روز تولد ما تهران باشه.»
_خوبه... غریب مونده بودیم.»
حجم
۱۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه
حجم
۱۷۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه