
کتاب نظریه های روان نژندی
معرفی کتاب نظریه های روان نژندی
کتاب نظریه های روان نژندی نوشتهٔ زیگموند فروید و ترجمهٔ محمد مبشری است. نشر چرخ این کتاب را منتشر کرده است. این اثر درآمدی بر روانکاوی است. کتابی حاضر ترجمهٔ بخش پایانی از مجموعه اول درسگفتارهای فروید است که به طور کامل به رواننژندیها اختصاص دارد. نظریهٔ رواننژندی فروید، درواقع، خاستگاه و نقطهٔ آغاز روانکاوی است؛ عرصهای که این دانش در آن شکل گرفت و گسترش یافت. اگرچه این متن در مجموعه «درسگفتارهای مقدماتی» قرار دارد، فروید خود تأکید میکند که این مبحث دیگر صرفاً مقدمهای بر روانکاوی نیست، بلکه در واقع، هستهٔ اصلی و جوهرهٔ این دانش محسوب میشود. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نظریه های روان نژندی
زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، برای آموزش دانشجویان دانشگاه وین، مجموعهای از درسگفتارها را با عنوان «درسگفتارهای مقدماتی روانکاوی» در سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ ارائه کرد. این مجموعه، تمامی مبانی نظری روانکاوی را تا آن زمان در بر میگرفت. فروید بعدها در سال ۱۹۳۳، مجموعهای دیگر با عنوان «سلسلهٔ نو» را منتشر کرد که در واقع، تکمیل و بازنگری برخی از بخشهای نظریهاش بود. فروید در آموزش خود، از روشی مبتنی بر مشاهده و تفکر مستقل استفاده میکرد. او به جای تحمیل نظریات خود، سعی داشت دانشجویان را به تفکر و تحلیل بر اساس واقعیتها تشویق کند. در نتیجه، درسگفتارهای او به شکل یک گفتوگوی پویا و تعاملی بین او و دانشجویانش شکل میگرفت. مجموعهٔ «درسگفتارهای مقدماتی روانکاوی» در سه فصل تنظیم شده است. فصل اول به «لغزشها» اختصاص دارد. فروید برای اولین بار، این پدیده را بهعنوان یک واکنش روانی تعریف و دستهبندی کرد. از تحلیل لغزشها، میتوان به این نتیجه رسید که این اعمال دارای معنا و هدف هستند، منشأ آنها، ناخودآگاه است و حاصل سازش بین دو گرایش متضاد هستند. فروید، لغزشها را بهترین و سادهترین راه برای ورود به دنیای روانکاوی میدانست و به همین دلیل، کتاب خود دربارهٔ آسیبشناسی روانی زندگی روزمره را به دانشجویان تازه وارد توصیه میکرد. فصل سوم از مجموعه «درسگفتارهای مقدماتی روانکاوی»، که به نظریه رواننژندیها میپردازد، اثری جامع و روان در این زمینه است که در نوع خود بینظیر به شمار میرود. هدف از ترجمه این فصل به زبان فارسی، که کتاب حاضر نتیجه آن است، دسترسی آسانتر علاقهمندان به این مبحث مهم بوده است.
خواندن کتاب نظریه های روان نژندی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانکاوی و علاقهمندان به مطالعهٔ ارای زیگموند فروید پیشنهاد میکنیم.
درباره زیگموند فروید
زیگموند فروید (Sigmund Freud) عصبشناس برجستهٔ اتریشی بود که در جهان بهعنوان «پدر علم روانشناسی دنیا» شناخته میشود. او با بنیاننهادن روانکاوی بهعنوان یک روش درمانی در علم روانشناسی، موفق شد گام بزرگی در شناخت و درمان اختلالها و آسیبهای روانی بردارد. «زیگموند شلومو فروید» در ۶ می ۱۸۵۶ میلادی در جمهوری چک و در خانوادهای یهودی به دنیا آمد؛ در حالی که غشایی نازک به دور بدنش پیچیده شده بود. تولد با چنین غشای پوستی، بسیار نادر است؛ بنابراین مادر آن را به فال نیک گرفت و از این بابت خوشحال بود. پدرش، «یاکوب فروید» در کار تجارت پشم بود، اما در زمانی که زیگموند به دنیا آمد، وضع مالی چندان خوبی نداشت. او از ازدواج اولش، ۲ پسر دیگر داشت که همبازیهای زیگموند در دوران کودکی به شمار میآمدند. زمانی که آنها به آلمان مهاجرت کردند، پسرک از ۲ برادر ناتنی که همبازیهایش بودند، جدا شد. آنها در سال ۱۸۵۹ به لایپزیگ و سپس به وین رفتند. برادرها نیز راهی منچستر در انگلستان شدند. خانوادهٔ فروید در وین بزرگ و بزرگتر شد. پدر و مادر او صاحب ۷ فرزند دیگر هم شدند، اما بااینحال توجه پدر و مادر به این فرزند، شکلی ویژه داشت و او خودش هم متوجه این موضوع شده بود. زیگموند در سال ۱۸۶۵ و درحالیکه ۹ سال داشت، وارد یک مدرسهٔ ممتاز شد و بهخوبی نشان داد که شاگرد برجستهای است.
فروید علاقهٔ خاصی به ادبیات داشت. آثار شکسپیر را به زبان انگلیسی خوانده بود. بسیاری معتقدند که درک او از روانشناسی، به درکش از مطالعهٔ آثار شکسپیر بازمیگردد. او علاوه بر انگلیسی، زبانهای آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی، یونانی، عبری و لاتین را هم بلد بود. در ۱۷سالگی وارد دانشگاه وین شد. قرار بود ابتدا در رشتهٔ حقوق تحصیل کند، اما وارد رشتهٔ پزشکی شد. در سال ۱۸۸۱ با درجهٔ دکتری از دانشگاه فارغالتحصیل شد. در سال ۱۸۸۱ با «مارتا برنیز» آشنا شد و پس از گذراندن یک دوره نامزدی طولانی در سال ۱۸۸۶ با او ازدواج کرد. آنها صاحب ۶ فرزند شدند. پس از اتمام درسش شروع به کار در بیمارستان وین کرد و در بخش روانپزشکی مشغول به کار شد، اما پس از گذشت چند سال، در سال ۱۸۸۶ از این کار استعفا داد. او تشنهٔ تحصیل بود؛ پس تصمیم گرفت یک دورهٔ تخصصی در رشتهٔ اختلالات عصبی بگذراند. بعد از کار در بیمارستان و اتمام درسش، کلینیک خصوصی خودش را افتتاح کرد. یک دورهٔ تخصصی که دربارهٔ خواب و هیپنوتیزم بود، گذراند. پس از شرکت در این دوره تصمیم گرفت کارش را بیشتر بهسمت آسیبشناسی روانی ببرد. گذراندن این دوره او را بر آن داشت تا درمان از طریق هیپنوتیزم را آغاز کند. نتیجهٔ کار بسیار جالب و قابلتأمل بود. فروید به این نتیجه رسید که درمانی که با کمک این تکنیک حاصل میشود، موقتی است، اما هنگامی که مراجعانش را تشویق میکند تا بهصورت آزادانه از مسائلشان صحبت کنند، علائم و نشانگان بیماری روانیشان بهبود پیدا میکند. این تکنیک امروز هم به کار گرفته میشود و از آن با عنوان «تداعی آزاد» یاد میشود.
فروید نظریههای علمی بسیاری مطرح کرد که پایه و اساس علم روانشناسی قرار گرفتند. تکنیک تداعی آزاد یکی از این نظریات بود که امروزه هم در اتاقهای مشاوره و رواندرمانی استفاده میشود. در این روش، رواندرمانگر، مراجعش را تشویق میکند تا هر آنچه را به ذهنش میآید، بیان کند. این روش کارآیی خود را ثابت کرده است. کشف «انتقال»، یکی دیگر از تکنیکهایی است که فروید به کار برد و امروز نیز در جلسات مشاوره، روانکاری و رواندرمانگری از آن استفاده میشود. با کمک این تکنیک، مراجع خاطراتی را از دوران کودکی خود با رواندرمانگرش در میان میگذارد. این خاطرات میتواند دربردارندهٔ احساساتی باشد که مراجع در ارتباط با افراد مهم زندگیاش، مانند پدر و مادر، تجربه کرده است. روانکاو با تفسیر این احساسات و هیجانات به فرد در مراحل درمانش کمک میکند. «عقدهٔ ادیپ» یکی دیگر از نظریاتی بود که بهعنوان اصل و مرکز نظریهٔ روانکاوی درآمد. عقدهٔ ادیپ که برگرفته از تراژدی باستانی «ادیپوس شهریار» است، به میل سرکوبشده به آمیزش با والد جنس مخالف اطلاق میشود. یکی دیگر از مهمترین فرضیههای فروید، اهمیت به وجه ناهشیار زندگی است. او معتقد بود که افکار و انگیزهها و خاطرات ناهشیار، در زندگی روزانه ما نقشی بسیار مهم ایفا میکنند؛ به عبارت دیگر میتوان گفت که این عوامل ناهشیار، کنترل رفتارهای ما را بر عهده گرفتهاند.
فروید نویسندهٔ پرکاری هم بود. او در سال ۱۹۳۰ موفق به دریافت جایزهٔ ادبی گوته (مهمترین جایزهٔ ادبی آلمان) شد. کتاب «رؤیاها» که با نام «تعبیر خواب»، «تفسیر خواب» و «تأویل رؤیا» هم ترجمه شده، یکی از مهمترین آثار فروید است که در سال ۱۹۰۰ منتشر شد. کتاب «آسیبشناسی روانی زندگی روزمره» را در ۱۹۰۱ چاپ کرد. این کتاب برای تمام افرادی مناسب است که دوست دارند با نظریات فروید و علم روانکاوی آشنا شوند. «ایگو و اید» یکی دیگر از آثار مهم فروید است. او این اثر را در سال ۱۹۲۳ منتشر کرد. «تمدن و ملالتهای آن» کتابی بود که در سال ۱۹۳۰ منتشر شد. این کتاب که با نام «تمدن و ناکامیهایش» هم شناخته میشود، به بررسی شکلگیری و تکامل تمدن با نگاهی روانشناسانه پرداخته است. «موسی و یکتاپرستی» در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. این کتاب نگاهی جدید به دین میاندازد و آن را از منظر دیگری نگاه میکند؛ منظر روانشناختی. «فراسوی اصل لذت» یکی دیگر از آثار مکتوب اوست.
زیگموند فروید سالها با سرطان جنگید. تودهای را که در سقف دهانش ایجاد شده بود، با عمل جراحی برداشت. دکترها بارها از او خواستند سیگار را کنار بگذارد. زمانی که متوجه شد ادامهدادن درمان، فایده ندارد، تصمیم گرفت به زندگی خود پایان دهد.
بخشی از کتاب نظریه های روان نژندی
«اینک مسیرِ انحراف دقیقاً از راهی که به سوی رواننژندی میرود جدا میشود. اگر این واگشتها با مخالفت من روبهرو نشوند، رواننژندی هم پدید نمیآید و لیبیدو به نوعی ارضای واقعی دست مییابد، حتی اگر آن ارضا دیگر بهنجار نباشد. بااینحال اگر من، که نهتنها بر آگاهی بلکه به راههای ورود به اعصاب حرکتی نیز حاکم است و بنابراین میتواند گرایشهای روانی را محقق کند، با این واگشتها موافق نباشد، آنگاه تعارض به وجود میآید. گویی لیبیدو منفصل شده است و باید بکوشد به هر جا که میتواند بگریزد تا بتواند به جایی برسد که، طبق اقتضای اصل لذت، انرژی تصرفی خود را تخلیه کند. لیبیدو باید از من فاصله بگیرد. اما چنین فاصلهای به لیبیدو رخصت میدهد تا در راهی که اکنون با واگشت به آن گام نهاده است خود را تثبیت کند؛ همان تثبیتی که من به وسیلهٔ پسرانش در برابر آن از خود حفاظت کرده بود. لیبیدو با برگشت به عقب و تصرفِ این جایگاههای پسراندهشده خود را از یوغِ من و قوانین آن رهانیده و درعینحال نیز از تعلیموتربیتی که از من کسب کرده بود چشمپوشی میکند. لیبیدو تا وقتی رام بود که وعدهٔ ارضا در میان بود؛ اکنون زیر فشار مضاعف ناکامی درونی و بیرونی سرکش میشود و به یاد روزگار خوشِ گذشته میافتد. اساساً خصلتِ تغییرناپذیر لیبیدو چنین است. تصویرهای ذهنیای که اکنون لیبیدو انرژی خود را در حکم تصرف به آنها منتقل میکند به دستگاه ضمیر ناآگاه تعلق دارند و تابعِ روندهایی هستند که در همین جا امکانپذیرند ــ بهویژه روندِ ادغام [یا تراکم] و جابهجایی. بدین وسیله مناسباتی برقرار میشوند که کاملاً به مناسبات در ساختن رؤیا شباهت دارند. رؤیای اصلی در ضمیر ناآگاه ساخته میشود و تمنایی را در خیال برآورده میکند، اما باید با بخشی از ضمیر (پیش) آگاه کنار بیاید و پس از سانسور و تأیید میتواند وارد رؤیای آشکار شود که سازشی بین این دو است، به همین نحو نمایندهٔ لیبیدو هم در ضمیر ناآگاه باید حساب را با قدرتِ منِ پیشآگاه تسویه کند. مخالفتی که در من علیه نمایندهٔ لیبیدو ایجاد شده است آن را در حکم نوعی «پادتصرف» تعقیب میکند و وادارش میکند آن نحوهای از بروز را برگزیند که درعینحال بتواند به نحوهٔ بیان خودش تبدیل شود. بدینسان نشانهٔ بیماری به منزلهٔ انشعابی از تحقق یک تمنای لیبیدویی که چندینبار تحریف شده است ایجاد میشود؛ یعنی از پدیدهای دوپهلو که ماهرانه با دو معنای کاملاً متضاد با یکدیگر انتخاب شده است. با اینهمه در این مورد اخیر میتوان تفاوتی بین ساختن رؤیا و نشانهٔ بیماری تشخیص داد، زیرا مقصود پیشآگاه از ساختن رؤیا فقط این است که خواب ادامه پیدا کند و هر چیزی را که ممکن است مزاحم خواب شود از نفوذ به آگاهی بازدارد؛ اما اصراری ندارد به انگیزههای تمنا که ناآگاهانهاند با صدایی بلند بگوید: «نه!» برعکس، شکل گرفتن رؤیا میتواند با تساهل بیشتری همراه باشد، زیرا وضعیت کسی که در خواب است چندان خطرناک نیست. راه خروج از خواب به واقعیت را خود خواب میبندد.»
حجم
۲۹۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه
حجم
۲۹۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه