کتاب خودت را دوست بدار
معرفی کتاب خودت را دوست بدار
کتاب خودت را دوست بدار نوشتهٔ اوا ماریا زورهورست و ترجمهٔ سیمین موحد است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب رابطه و ازدواج است.
درباره کتاب خودت را دوست بدار
کتاب خودت را دوست بدار (مهم نیست که با چه کسی ازدواج میکنی) [Love Yourself] که دو بخش دارد، در باب رابطه و ازدواج سخن گفته است. نویسنده این عقیده را که اگر از همسرتان جدا شوید و با شخص دیگری ازدواج کنید زندگتان بهتر میشود، به چالش کشیده است. عنوان برخی از فصلهای این کتاب عبارت است از «صادقانه بگویم دروغهایی در ازدواج شما هست»، «عشق و شهوت»، «هرچه عاشقتر و روی ابرهای بالاتر سقوط سختتر و بدتر»، «مهم نیست با چه کسی ازدواج میکنید» و «او را ببخشید به هر حال شما نمیتوانید کسی را تغییر دهید».
خواندن کتاب خودت را دوست بدار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب رابطه و ازدواج پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خودت را دوست بدار
«۱۱. ماجرای زندگی روزمره
همهٔ ما مدام در تمنای ماجرا، شور و هیجان هستیم. اما بعد از گذشت ده یا بیست سال از ازدواج چطور قرار است این اتفاق بیفتد؟ خوب، پس از خواندن حدود دویست صفحه از این کتاب شاید کمکم فکر میکنید که جدایی از این همسر و گرفتن همسر دیگر هم احتمالاً رضایتی به بار نخواهد آورد. شاید هم قبلاً طلاق گرفتهاید و الان دلتنگ و مغمومید. شاید خواندن فصل قبلی باعث شد به خودتان بگویید «دقیقاً! من حاضرم صادق باشم... خب...»
اگر واقعاً از صداقت و شجاعت شروع کنید، تصورش را هم نمیتوانید بکنید که زندگی روزمرهتان چقدر خوب و هیجانانگیز میشود! ما معمولاً خودمان را با شرایط وفق میدهیم، لبخند دلنشینی میزنیم، و سعی میکنیم فرد نمونهای باشیم، تلاش میکنیم تایید دیگران را به دست بیاوریم، و زندگی شغلی و خانوادگیمان را خیلی مهم نشان میدهیم. اما همزمان در رویای سفر به سرزمینهای دور و در آرزوی آزادی، هیجان، و ماجرا هم هستیم. هر چه زندگی روزمرهمان منظمتر و مرتبتر باشد، زنجیرهای اسارت ما به عاداتمان سنگینتر، و آرزوی فرار ما شدیدتر است. شاید آن را کنار بزنیم و با تمام قوا سعی کنیم شخص نمونهتر و وظیفه شناستری باشیم، مصرف کنندهتر باشیم، و آرام آرام از نردبان ترقی جامعه بالاتر برویم ــ تا اینکه یک روز دست سرنوشت یقهمان را میگیرد و با ایجاد ورشکستگی مالی، بیماری، فقدان عزیزی، جدایی، یا کشف رابطهٔ پنهانی همسرمان شوکهمان میکند. ناگهان سیل سهمگینی میآید و هر چیزی را که برایمان عزیز است، هر چیزی را که به آن عادت کردهایم، هر چیز یخ بسته و منجمد، هر چیزی که از قواعد ما پیروی میکرده را با خود میبرد. سیل سهمگین، شهرت، اعتماد، احساس امنیت و دروغهای ما را با خود میبرد و ما را خشک و خسته باقی میگذارد. زندگی ما سرانجام هیجانانگیز شده، اما ترسناکتر هم شده است. تهدید کنندهتر و پیشبینیناپذیر هم شده است.
به جای اینکه منتظر بشوید تا این اتفاق بیفتد، میتوانید خودتان ماجراهای جدید خلق کنید! حذف رویاهای زندگیتان را متوقف کنید. پیشنهاد میکنم کامل و تمام عیار زندگی کنیم. از فرار کردن از همهچیز دست بردارید. اتفاقاتی که در درونتان میافتد را بپذیرید. آیا این مثل هرج و مرج و بینظمی بهنظر نمیرسد؟ نه واقعاً... اگر تنها راه بیان خودتان موقع عصبانیت داد زدن است و شما با فحاشی و بد زبانی همسرتان را میرنجانید، تنها به خودتان صدمه میزنید. چنین جر و بحثهایی به ندرت نتیجهٔ مفیدی به بار میآورند و قطعاً روابط را نابود میکنند. اما هیچ چیز مهمتر از این نیست که سرانجام خشم خودتان را تشخیص دهید ــ و آن را کاملاً تجربه کنید. منظورم این نیست که با تمام قوا فریاد بکشید، بلکه از نیروی انفجاری درونتان آگاه باشید. بگذارید تأکید کنم که منظورم فرو خوردن خشمتان نیست. شما باید آن را دقیقاً احساس کنید و بپذیرید. به این ترتیب خشم میتواند متحول شده و به مثابه نیروی محرکی شود که زندگی شما را پیش براند.»
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
حجم
۲۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه