
کتاب با ون گوگ بر دروازه ابدیت
معرفی کتاب با ون گوگ بر دروازه ابدیت
کتاب «با ون گوگ بر دروازه ابدیت» نوشتۀ محمدرضا مرزوقی است و انتشارات کیوی آن را منتشر کرده است. با ونگوگ بر دروازهٔ ابدیت داستانی است که با استفاده از خیالپردازی، سفر در زمان و اطلاعات دقیق تاریخی، کودکان را به هنر علاقهمند میکند.
درباره کتاب با ون گوگ بر دروازه ابدیت
با ون گوگ بر دروازهٔ ابدیت دومین جلد از مجموعهٔ «موزهگردی با پیکاسو» است که با ترکیبی از تخیل، هنر و تاریخ، کودکان و نوجوانان را به دنیای ونسان ونگوگ، نقاش مشهور هلندی، میبرد. محمدرضا مرزوقی، نویسندهٔ این مجموعه، با روایتی جذاب و پرهیجان، سفری شگفتانگیز را برای مخاطبانش خلق میکند.
در داستان با ون گوگ بر دروازهٔ ابدیت، ماجرا در دوران شیوع کرونا رخ میدهد. مدارس تعطیل شدهاند و آوین و آروین، خواهر و برادر کنجکاو و ماجراجو، در خانه ماندهاند؛ اما این به معنای توقف سفرهایشان نیست! آنها باز هم با پیکاسو، عنتر فلزی و راهنمای موزهٔ هنرهای معاصر تهران، قرار دارند تا این بار به سراغ یکی دیگر از هنرمندان برجستهٔ جهان بروند: ونسان ونگوگ. پیکاسو توانایی سفر در زمان را دارد و این بار بچهها را به گذشته میبرد، جایی که ونگوگ در حال کار بر روی یکی از آثار هنری خود است. این سفر فقط دربارهٔ تماشای نقاشیهای ونگوگ نیست، بلکه یک ماجراجویی واقعی است که کودکان را باهنر چاپسنگی آشنا میکند. چگونه یک اثر هنری چاپ میشود؟ آیا ونگوگ آثارش را با یک پرینتر ساده تکثیر میکرد، یا از روشهای سنتی و سختتری مانند تراشیدن و حکاکی روی سنگ استفاده میکرد؟
داستان با ون گوگ بر دروازهٔ ابدیت به شکلی هوشمندانه و سرگرمکننده، فرایند چاپسنگی را برای کودکان توضیح میدهد و به آنها نشان میدهد که چگونه هنرمندان گذشته، بدون امکانات مدرن، آثار جاودانهای خلق میکردند. در این ماجراجویی، نهتنها با سبک نقاشی و زندگی ونگوگ آشنا میشویم، بلکه از نزدیک شیوهٔ خلق آثار هنری او را تجربه میکنیم. این کتاب به آنها نشان میدهد که موزهها فقط مجموعهای از آثار قدیمی نیستند، بلکه دروازهای به گذشته و دنیای خلاقیت هستند. با خواندن این کتاب، مخاطب نهتنها با زندگی و آثار ونگوگ آشنا میشود، بلکه هیجان یادگیری از طریق تجربهٔ مستقیم را نیز احساس میکند.
خواندن کتاب با ون گوگ بر دروازه ابدیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به گودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب با ون گوگ بر دروازه ابدیت
«پس ناگاه گردی بزرگ برخاست و جهان را تیره ساخت و از سم اسبان زمین به لرزه درآمد و آواز طبلها چون رعد به آسمان بر میشد و لشکریان همه اسلحۀ جنگ و زره پوشیده بودند؛ ولی همگی جامۀ سیاه در برداشتند. در میان ایشان پیری بود سالخورده که او را ریش از سینه در گذشته بود. آوین پرسید: از سینه در گذشته بود یعنی چی مامان؟ مامان کتاب هزارویکشب را روی زمین گذاشت و گفت: یعنی اونقدر ریش پیرمرده بلند بود که از سینهش هم گذشته بود.»
حجم
۷٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه