
کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات
معرفی کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات
معرفی کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات
کتاب الکترونیکی «با واحد خاکدان در خانهٔ خاطرات» (موزهگردی با پیکاسو؛ جلد دهم) نوشتهٔ محمدرضا مرزوقی با تصویرگری «فرهاد مفوز» و ویراستاری «شکوفه جودکی» و «مریم فاتحی علیشاه» توسط انتشارات کاگو در مجموعهٔ کتابهای کیوی منتشر شده است. این اثر داستانی برای نوجوانان است و با محوریت ماجراجویی و فانتزی، به زندگی و آثار نقاش معاصر «واحد خاکدان» میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات
این کتاب بخشی از مجموعهای با عنوان «موزهگردی با پیکاسو» است که نوجوانان را با هنرمندان معاصر ایران آشنا میکند. داستان در فضای معاصر و با حالوهوای نوروز آغاز میشود و شخصیتهای اصلی، آوین و آروین، به همراه پیکاسو (یک میمون فلزی جادویی)، سفری خیالانگیز را به خانه و خاطرات «واحد خاکدان» نقاش معاصر ایرانی تجربه میکنند. کتاب در قالب داستانی فانتزی و ماجراجویانه، نوجوانان را به دنیای هنر، نقاشی و خاطرات خانوادگی میبرد و با زبانی داستانی، زندگی و آثار خاکدان را روایت میکند. فضای کتاب، ترکیبی از واقعیت و خیال است و با اشاره به مهاجرت، خاطرات خانوادگی و تأثیر تاریخ بر زندگی هنرمندان، تصویری از زندگی و هنر معاصر ایران ارائه میدهد. این اثر در ادامهٔ جلدهای قبلی مجموعه، تلاش میکند نوجوانان را با هنرمندان و جریانهای هنری آشنا کند و آنها را به تماشای آثار هنری و تفکر دربارهٔ گذشته و حال دعوت کند.
خلاصه کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با حالوهوای شب عید و سفرهٔ هفتسین در خانهٔ آوین و آروین آغاز میشود. مادر خانواده غمگین است و بچهها تصمیم میگیرند برای شاد کردن او، راهی برای سفر به گذشته پیدا کنند. آنها به کمک پیکاسو، میمون فلزی جادویی، و یک رانندهٔ مرموز، به خانهٔ نقاش معاصر، واحد خاکدان، میروند. در این خانه، با تابلوها و خاطرات خاکدان روبهرو میشوند و هر تابلو، دریچهای به بخشی از زندگی و گذشتهٔ اوست؛ از دوران کودکی و مهاجرت خانوادگی تا سالهای تحصیل و تجربههای تلخ و شیرین زندگی. بچهها در این سفر، با مفاهیمی مانند واقعگرایی، سوررئالیسم، هایپررئالیسم و تأثیر خاطرات خانوادگی بر هنر آشنا میشوند. آنها درمییابند که گذشته، با همهٔ تلخیها و شادیهایش، بخشی از هویت هر فرد است و هنر میتواند پلی میان خاطرات و حال باشد. در پایان، آوین و آروین به خانه بازمیگردند و درمییابند که تغییر حال و آینده، در گرو پذیرش و درک گذشته است.
چرا باید کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات را خواند؟
این کتاب با ترکیب داستانی فانتزی و واقعیت زندگی یک هنرمند معاصر، نوجوانان را به دنیای هنر و نقاشی ایرانی نزدیک میکند. روایت ماجراجویانه و حضور شخصیتهایی مانند پیکاسو، باعث میشود مفاهیم هنری و تاریخی به شکلی ملموس و جذاب مطرح شوند. اثر، علاوه بر آشنایی با زندگی و آثار واحد خاکدان، به موضوعاتی مانند مهاجرت، خاطرات خانوادگی و تأثیر آنها بر هویت فردی میپردازد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ گذشته و حال دعوت میکند.
خواندن کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان علاقهمند به هنر، نقاشی و داستانهای ماجراجویانه مناسب است. همچنین برای کسانی که دوست دارند با هنرمندان معاصر ایران و سبکهای مختلف هنری آشنا شوند یا دغدغههایی دربارهٔ هویت، خاطرات خانوادگی و مهاجرت دارند، خواندن این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب با واحد خاکدان در خانه خاطرات
«مامان آخرین سین را روی سفره گذاشت و با خودش گفت: «شاید دیگه آخرش باشه.»باباحواسش به تلویزیون بود و نشنید. اما آوین و آروین هر دو شنیدند و به هم نگاه کردند. میخواستند بپرسند: «آخر چه چیزی؟» اما قیافهٔ مامان چنان خسته و گرفته بود که ترجیح دادند خلوت او را با سفرهٔ هفتسین به هم نزنند. آوین از توی کتابخانه، دیوان حافظ را برداشت و سر سفره گذاشت. تنگ ماهی خالی بود. مامان سیب سرخی توی آن انداخت. آروین فندک آورد و عودی که مامان وسط سبزه فرو کرده بود را روشن کرد. ساعت از دوازده شب گذشته بود و خانه کم کم رنگ و بوی عید به خود گرفته بود. نزدیک به تحویل سال، مادر شمعها را روشن کرد و آوین و آروین با خوشحالی کنار سفره نشستند.مامان هنوز غمگین بود و بابا هم پای تلویزیون نشسته بود و همچنان داشت کانالها را بالا و پایین میکرد و دنبال خبر میگشت.مامان بابا را صدا کرد و گفت: «نزدیک تحویل ساله. نمیخوای بیای سر سفره؟»بابا با بیحوصلگی تلویزیون را خاموش کرد و آمد نشست روی کاناپه نزدیک میزی که مادر سفره را روی آن چیده بود. آوین پرسید: «حالا از کجا بفهمیم سال کی تحویل میشه؟»بابا گفت: «برای اولین بار میخوام خودم لحظهٔ تحویل سال رو بهتون بگم.» مامان گفت: «خیلی هم بهتر از تلویزیونه.»
حجم
۵٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه