![تصویر جلد کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون](https://img.taaghche.com/frontCover/220818.jpg?w=200)
کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون
معرفی کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون
کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون نوشتهٔ لارنس جی. پاتر و... و ترجمهٔ محمد آقاجری است. گروه انتشاراتی ققنوس این مجموعه مقاله را منتشر کرده است.
درباره کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون
کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون برابر است با مقالاتی به قلم نویسندگانی همچون «تی. پاتس»، «ویتکم»، «تورج دریایی»، «محمدباقر وثوقی»، «گری سیک» و دیگر بزرگانی که نام آنها از پیش رو داشتن اثری گرانسنگ خبر داده است. نویسندگان این مقالات مقاطع تاریخی گوناگون و نیز موضوعات مختلف جامعهشناختی را موضوع بررسی قرار دادهاند. در این کتاب میتوان همگام با ماهیگیران باستانی به دریا رفت، نظارهگر باجستانی شهریاران آشوری شد، از دودِ کورههای سفالپزی به سرفه افتاد، همدوش بازرگانان ساسانی دریاها را پیمود، همراه با سندباد افسانهای سرزمینهای ناشناخته را درنوردید، با دیدن گرگهای انساننما به چارهاندیشی پرداخت یا پای روایتهای پژوهشگری پرتغالی دربارهٔ بیدادگریهای نیاکانش در جزیرهٔ هرمز نشست و از مدارای جهان با صدام به حیرت افتاد. اثر حاضر سه بخش و ۱۵ قسمت دارد.
خواندن کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ خلیجفارس در قالب مجموعه مقاله پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاریخ خلیج فارس از قدیم ترین دوران تاکنون
«پرتغال و خلیج فارس: نگاهی به سالهای ۱۵۰۷ تا ۱۷۵۰
پرتغال بیش از دو سده با خلیج فارس در تعامل بود، اما در این مدت ماهیت روابط آنها تغییرات بسیار اندکی داشت. خلیج فارس در حاشیه امپراتوری آسیایی آنها جای داشت و در همین حالت نیز باقی ماند، امپراتوریای که مرکز آن کرانههای غربی هندوستان بود و خلیج فارس تنها در صورتی اهمیت مییافت که امنیت هند از سوی ناوگانی که از تنگه هرمز میآمد تهدید میشد یا قابلیتهای اقتصادی مسیر دماغه امیدنیک به مخاطره میافتاد. با این حال، خلیج فارس، با وجود در حاشیه بودن، در زمینه مستملکات آسیایی پرتغال اهمیت تجاری فراوانی داشت و هرمز اغلب دژی سودآور و احتمالاً پرمنفعتتر از همه شهرهای دیگر ایالت هند (کشور هند و زنجیره ماندگاههای کرانهای و دژهای واقع در مناطق اقیانوس هند) بود. خلیج فارس، جدای از مسقط، پس از سال ۱۶۲۲ همچنان منبع درآمد منظمی برای هند پرتغال بود.
حضور رسمی پرتغال چیزی بسیار بیش از استقراری پررنگ در سراسر خلیج فارس بود. پرتغالیها حتی در اوج قدرت خود ناچار بودند تا بر هرمز، محوری واقع در محل برخورد سه راه عمده تجاری به هند، بصره و بازارهای ایران، تمرکز داشته باشند. آنها ترجیح میدادند تا زمانی که تهدید مستقیمی متوجه هرمز نمیشد و کالاها و کشتیرانی سیر آزادانه خود را داشتند همان وضعیت پیشین را حفظ کنند. مقامات هرمز و اشراف محلی موقعیت خویش را حفظ کردند و بدین ترتیب پیکره اداری پیش از پرتغالیها و نیز تابعیت صوری هرمز از مرکزی سیاسی با ضعف فزاینده را ابقا کردند، چیزی که در گذر زمان به استقلال آنان انجامید. برای اطمینان از تداوم امنیت دریایی، نیروی دریایی ثابتی پس از سال ۱۵۱۵ همواره در خلیج فارس حاضر بود. پرتغالیها تنها زمانی در این قلمروِ مرزی به فعالیتهای نظامی میپرداختند که تهدیدی متوجه این محور یا روند آزادانه تجارت میشد. این امر هنگام مرکزیت هرمز (۱۵۱۵-۱۶۲۲)، مسقط (۱۶۲۲-۱۶۵۰) و بعدها کنگ (۱۶۵۰-۱۷۲۵) رخ داد، گرچه پسزمینه سیاسی و اقتصادی از یک محل تا محل دیگر تفاوت داشت.
پرتغالیها، با وجود فتح هرمز، این مرکز سیادت دریایی، هرگز احساس نکردند که ناچارند تا همه مستملکات خود در خلیج فارس، حتی چند نقطه راهبردی مهم، را با استقرار پادگانها اشغال کنند، چون ترجیح میدادند که حضور خود را با استفاده از نیروی دریایی اعمال کنند. این گرایش تنها در نیمه دوم سده شانزدهم و پس از اینکه تهدیدهای عثمانیها شدت یافت تغییر کرد. نیروی نظامی و دریایی پرتغال هیچگاه برای واداشتن کشتیها به تابعیت رسمی از هرمز کافی نبود، این امر را شکست شرمآور لشکرکشی سال ۱۵۲۹ به بحرین یا فروپاشی استیلای هرمز در موغستان در حدود سال ۱۵۳۸ ثابت کرد.
توپها و کشتیهای پرتغالی تنها میتوانستند نفوذی موقتی داشته باشند که مدتزمان لشکرکشی و بُرد توپها محدوده آن را معین میساخت. در هر صورت هزینه نگهداری پادگانهای متعدد عاملی بازدارنده بود. شمار سربازان و ملوانان مستقر در هرمز از ۴۱۰ نفر در سال ۱۵۸۱ به ۵۳۴ نفر در سال ۱۶۱۰ رسید، اما این تعداد در مقایسه با عمان که سربازان مستقر در آنجا از ۷۲۷ نفر در سال ۱۶۲۳ به ۱۷۳۹ نفر در سال ۱۶۳۳ رسیده بود چیزی به شمار نمیرفت. این افزایش تدریجی بود. افزایش نیروها با شدت یافتن فشار عثمانی از دهه ۱۵۴۰ تا ۱۵۸۰ و نیز به سبب موردی محلی، یعنی دزدان دریایی نخیلو، که پس از دهه ۱۵۵۰ به صورت مزاحمتی دائمی درآمده بودند، آغاز شد. تا اواخر سده شانزدهم تحکیم قدرت حکومت صفوی در طول کرانههای خلیج فارس و فتح بحرین به دست آنها در سال ۱۶۰۲ همراه با شکلگیری نیروی دریایی عمان در دهه ۱۶۴۰، که بعدها تا نواحی غربی اقیانوس هند رخنه کرد، بیش از پیش در این وضعیت دخیل شد. حضور قدرتهای خارجی مانند انگلیس در آغاز و بعدها هلند در ابتدای سده هفدهم حتی سبب افزایش خشونتها در خلیج فارس شد که خود نشانه وقوع رخدادی گسترده در دریاهای آسیایی بود.
به نظر میرسد که تلقی پرتغالیها از برخی واقعیات خلیج فارس، مثلاً سازمانهای سیاسی محلی و پیوندهای اجتماعی سطحی، غیردقیق و کاملاً متعصبانه بوده است. عنصر تعیینکننده در «دیگر» سو مذهب بود و دستکم در سطح رسمی شکافی پدید آورد که هرگز ترمیم نشد، هرچند افرادی غیردولتی سعی در ترمیم آن داشتند. خلیج فارس و نواحی مجاور آن و بهویژه ایران، به طرزی غریب، هرگز مناسب کوششهای مبلغان مذهبی نبودند، هرچند طی دو سده کوششهای متعددی هم انجام گرفت. ژزوئیتها، که احتمالاً بهترین سازمان مذهبی کاتولیکیرا برای فعالیتهای تبلیغی دارا بودند، در سال ۱۵۶۸ به کوششهای خود در خلیج فارس پایان دادند. آوگوستینیها هم هرگز توفیقی بیش از پیشینیان خود نداشتند. آنها در برونبومهای پرتغالی در خلیج فارس سکنی گزیدند و در ایران سه محفل ایجاد کردند و صومعه آنها در اصفهان به صورت سفارت غیررسمی پرتغال در دربار شاه عباس درآمد. با گذر زمان برخی چیزها تغییر کرد، گرچه روحیه خاص جنگجویانه آنان هرگز کاملاً محو نشد. این روحیه بازماندهای از گذشته خود پرتغال بود که در جریان فتح دوباره شبهجزیره ایبری توسط مسیحیت، که در سده پانزدهم پایان پذیرفت، شکل گرفته بود.»
نوع
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه
نوع
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۹۳ صفحه