دانلود و خرید کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو کیت مک مولان ترجمه فرزانه مهری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو

کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو

معرفی کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو

کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو نوشتهٔ کیت مک مولان و ترجمهٔ فرزانه مهری است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده و جلد ۱۵ از مجموعهٔ «مدرسهٔ نابودکنندگان اژدها» است.

درباره کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو

کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو (Double Dragon Trouble) که جلد ۱۵ از مجموعهٔ «مدرسهٔ نابودکنندگان اژدها» است، ماجراهای «ویگلاف»، پسربچه‌ای را روایت می‌کند که از دست برادرانش کتک می‌خورد و توسط پدر و مادرش استثمار می‌شود. روزی خوانندهٔ دوره‌گردی به او می‌گوید که یک قهرمان به دنیا آمده است، اما ویگلاف در زندگی‌اش کاری به‌جز سابیدن ظرف‌ها و غذادادن به خوک‌ها بلد نیست. ویگلاف اعلامیه‌ای را که بر روی درخت اعلانات زده شده، می‌بیند و ناگهان زندگی‌اش تغییر می‌کند؛ چراکه تصمیم گرفته وارد مدرسهٔ «نابودکنندگان اژدها» شود و راه‌ورسم کشتن اژدها را یاد بگیرد. مشکل بزرگی که سر راه اوست این است که حتی نمی‌تواند به یک عنکبوت آسیب برساند؛ چه برسد به یک اژدهای غول‌پیکر. او که در مدرسه دوستان خوبی پیدا کرده، حالا یک سلاح مخفی دارد. او بلد است از مغز خود استفاده کند. با ویگلاف همراه می‌شوید؟

خواندن کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دردسر اژدهاهای دوقلو

«ویگلاف، از پشت اژدها، درخت بلوط کوتوله را دید. مُردرِد به تنهٔ پیچ‌خوردهٔ درخت تکیه داده بود. مدیر مدرسه شنل کلاه‌دار مخملی قرمزش را بر تن داشت. کنار او، در جاده، دو گاری خیلی بزرگ قرار داشت.

مُردرِد فریاد زد:

«سلاااااام!»

و برای لوسیندا دست تکان داد.

«سعی کنید آرام فرود بیایید. بدون ضربه! نمی‌خواهم هیچ کدام از همان چیزهایی که می‌دانید بیرون بریزد!»

وقتی لوسیندا به زمین نشست، ویگلاف فقط یک تکان کوچک حس کرد. بعد او و آنگوس از پشت اژدها سُر خوردند و پایین آمدند.

مُردرِد با دیدن آن‌ها فریاد زد:

«خدای من! خواهرزاده! ویگلاف! شما این‌جا چه کار می‌کنید؟ اژدهاها هیچ کدام از طلاهای مرا که به شما نداده‌اند؟ هان، داده‌اند؟»

آنگوس گفت:

«دایی‌جان، نترسید. طلاهایتان در امانند.»

لوسیندا گفت:

«بیا، مُردرِد، این‌جاست.»

و کیسه را از پشت خود برداشت، باز کرد و سر و ته کرد. سکه‌های طلا را با سروصدا توی گاری ریخت.

مُردرِد فریاد زد:

«اوه! اوه! چه صدای گوشنوازی!»

و به‌سرعت سکه‌ای را برداشت و به دندان گرفت.

«آخ! دندانم شکست!»

لبخند زد.

«خوب است، طلای واقعی است! چی؟ هیچی نشده کیسه خالی شد؟ به این می‌گویید یک گاری پُر؟»

لوسیندا با جدّیت به مُردرِد چشم دوخت و گفت:

«بله، این گاری پُر شده.»

مُردرِد گفت:

«خُب، پس آن یکی گاری چه می‌شود؟ می‌دانید که قرارمان دو تا گاری بود.»

لوسیندا سرش را بالا برد. با چنگالش به لکهٔ کوچکی در آسمان شب اشاره کرد و گفت:

«خواهرم دارد از راه می‌رسد. آن یکی کیسهٔ طلا پیش اوست.»

ویگلاف صدای جیغ زدن دوقلوها را هنگامی که اِتِلرِد دو بار بالای سرشان چرخید، شنید.

دوقلوها جیغ می‌زدند:

«ننننننننننه!»

اِتِلرِد با ضربهٔ محکمی روی جادهٔ مردان شکارچی فرود آمد. گفت:

«بپرید پایین.»

بیلج و مَگوت از پشت اژدها سُر خوردند. تلوتلوخوران چند قدم برداشتند و نقش زمین شدند. زیر نور مهتاب، ویگلاف دید که چهره‌شان به رنگ سبز بیمارگونه‌ای درآمده.

اِتِلرِد گفت:

«هم طلاها را برایتان آورده‌ایم، هم دوقلوها را.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۲٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۲۰%
تومان