دانلود و خرید کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند! کیت مک مولان ترجمه فرزانه مهری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند!

کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند!

معرفی کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند!

کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند! با عنوان اصلی Danger wizard at work نوشتهٔ کیت مک مولان و ترجمهٔ فرزانه مهری است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده و جلد یازدهم از مجموعهٔ «مدرسهٔ نابودکنندگان اژدها» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند!

قصه‌ها مزایای بی‌شماری دارند و برای همۀ افراد قابل‌درک و فهم هستند. مطالعهٔ داستان‌ها، چه خیالی باشند و چه واقعی، یکی از بهترین راه‌های انتقال دانش و تجربه، افزایش آگاهی و آموزش مهارت‌ها برای زندگی موفق‌ترند. کودکان از طریق داستان‌ها رشد می‌کنند، موارد زیادی را یاد می‌گیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان می‌دهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیادی را می‌آموزند. آموزش‌ها می‌تواند مهارت‌های زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزش‌ها چون به‌صورت داستان برای کودکان خوانده می‌شود، ضمن سرگرم‌کردن و پرکردن اوقات فراغتشان، در ذهنشان باقی می‌ماند.

کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند! که با تصویرسازی‌های «بیل باسو» منتشر شده، داستانی برای کودکان را در بر دارد. کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند! یکی از کتاب‌های مجموعهٔ مدرسهٔ نابودکنندگان اژدها است. در این جلد، یک جادوگر ورد اشتباهی می‌خواند و «ویگلاف» و دوستانش تبدیل به اژدها می‌شوند. مسلماً آنها قبل از باطل شدن طلسم نمی‌توانند به مدرسه برگردند. بنابراین، مدتی را در مدرسه نُنُرترین اژدهاها می‌گذرانند؛ مدرسه‌ای که برای اژدهاهای تنبل و به دردنخور درست کرده‌اند. چه ماجراهایی در پیش است؟ این داستان را بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این داستان جذاب را به بچه‌هایی که دوست دارند داستانی ماجراجویانه و هیجان‌انگیز بخوانند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خطر! جادوگران مشغول کارند!

«کاکُل ویگلاف چشمک زد. احساس کرد که خون در رگ‌هایش منجمد شده است. در عمرش هرگز این‌قدر نترسیده بود.

آنگوس دستش را دراز کرد و یکی از پنجه‌های ویگلاف را گرفت، اریکا هم آن یکی پنجه‌اش را.

ویگلاف از خودش می‌پرسید:

«کُنت فون فلامبه دارد راجع به چی حرف می‌زند؟»

چطور ممکن بود که او، ویگلاف پین‌ویک، پست‌فطرت‌ترین نابودکنندۀ اژدها باشد؟

اما ناگهان، همه چیز را به خاطر آورد.

آهسته گفت:

«می‌دانم این اسم را کجا شنیده‌ام. سیتا! سیتا فون فلامبه!»

سیتا اژدهایی خطرناک بود و پسرش گورزیل هم اژدهای بدی بود. ویگلاف به طور تصادفی گورزیل را نابود کرد. بعد، سیتا برای انتقام گرفتن از ویگلاف از راه رسید. چه بعدازظهر وحشتناکی را در میان پنجه‌های سیتا پشت سر گذاشت. به خود لرزید و به یاد آورد که چطور اژدها او را بالای خندق مدرسه آویزان نگه داشت. ویگلاف خنجری را که در پوتینش پنهان کرده بود، بیرون آورد، اما فکر خنجر زدن به کسی ـ حتی سیتا ـ حالش را آن‌قدر بد کرد که آن را به زمین انداخت. نوک خنجر به انگشت پای سیتا خورد و اژدها توی خندق افتاد و غرق شد. در نتیجه، ویگلاف به‌نوعی سیتا را نابود کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۹۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

حجم

۷۹۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان