
کتاب غول کوچولو بی خواب می شود
معرفی کتاب غول کوچولو بی خواب می شود
کتاب غول کوچولو بی خواب می شود (و داستانهای دیگر) نوشتهٔ ژیل تیبو و ترجمهٔ مهناز عسگری توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. این داستان برای کودکان نوشته شده و جلد دوم از مجموعهٔ «خوابهای غول کوچولو» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب غول کوچولو بی خواب می شود
کتاب غول کوچولو بی خواب می شود که با تصویرسازیهای «ژان برنش» منتشر شده، دربردارندهٔ داستانی برای کودکان است. «سیلون» از بدو تولد در سرزمین غولها زندگی میکند. پدرش، که عظیمالجثهترین غول این سرزمین است، با دست و پاهای غولپیکر، سری بزرگ و کلاهی عظیم، حتی اتومبیلی به همان اندازه دارد. در این سرزمین، همه چیز ۱۰ برابر قد سیلون است: میزها، صندلیها و حتی درها. اما سیلون یک مشکل بزرگ دارد؛ او فوقالعاده حساس است و کوچکترین اتفاقات روزمره میتوانند برایش به کابوسهای شبانه تبدیل شوند. مثلاً دیدن یک گربه در طول روز، کابوس یک گربه عظیمالجثه را برایش به ارمغان میآورد که به دنبال موشها میدود. بازی کردن با توپ، به کابوس ترکیدن آن منجر میشود و حتی تماشای ابرها در روز، بارانی سیلآسا را در خواب برایش رقم میزند. با این حال، سیلون یک غول کوچولوی عادی نیست. او غولی است با تخیلی بیحد و مرز که خوابهای هیجانانگیز و بامزهای میبیند و از طریق آنها ما را به دنیایی دیگر، دنیای اسرارآمیز خوابها، میبرد. در این مجموعه چهارجلدی، سیلون ما را با خود در ماجراجوییها، نوآوریها، کاوشها و گاهی خرابکاریهای شبانهاش همراه میکند.
خواندن کتاب غول کوچولو بی خواب می شود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب را به کودکان گروههای سنی «ب» و «ج» پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب غول کوچولو بی خواب می شود
«به اتاقم برمیگردم تا بخوابم. خوابم نمیبرد. توی تاریکی میترسم. قلبم تندتند میزند. بوم! بوم! بوم! صدایش توی گوشهایم و بین دیوارهای اتاقم میپیچد. مطمئناً تمام آدمهایی که روی سیارۀ زمین خوابیدهاند بیدار میشوند و سرم غُر میزنند.
خواب دیدم:
بالای سر تمام کشورهای دنیا پرواز میکردم.
صدای تپش قلبها را میشنیدم: قلب بچهها، قلب آدمبزرگها، قلبهایی از شکلات و قلبهایی از سیب. آواز کُر هم میشنیدم. اولش هیچکس با دیگری هماهنگ نبود. خیلی گوشخراش بود! یواشیواش همه با هم هماهنگ و همصدا شدند. از همهجای سیاره فقط یک صدای بوم به گوش میرسید. بوم! بوم! ناگهان مامانم داد کشید: «سیلون! الآن یک بعد از نیمهشب است! آخر چرا داری طبل میزنی؟»
«آخر میخواهم نزدیک قلب مامانکوچولوی خودم باشم!»»
حجم
۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه