
کتاب ایستگاه آخر؛ انباری
معرفی کتاب ایستگاه آخر؛ انباری
کتاب الکترونیکی «ایستگاه آخر؛ انباری» نوشتهٔ «مهدی دانا» و منتشرشده توسط نشر البرز، روایتی داستانی و تا حدی اتوبیوگرافیک از زندگی، خاطرات و تجربههای عاطفی یک شخصیت جوان است که در بستر خانوادهای پرتنش و جامعهای پرتلاطم رشد میکند. این اثر با نگاهی جزئینگر و صادقانه به روابط خانوادگی، عشق، فقدان، خاطره و هویت میپردازد و با زبانی روایی و صمیمانه، مخاطب را به دنیای درونی شخصیت اصلی میبرد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ایستگاه آخر؛ انباری
«ایستگاه آخر؛ انباری» اثری است که در مرز میان رمان و خاطرهنویسی حرکت میکند و با روایتی اولشخص، زندگی شخصیتی را دنبال میکند که درگیر خاطرات کودکی، روابط خانوادگی پرتنش، تجربههای تلخ و شیرین عشق و فقدان، و جستوجوی هویت شخصی است. کتاب در فضایی معاصر و شهری میگذرد و با بازگشتهای مکرر به گذشته، لایههای مختلف زندگی را به تصویر میکشد. نویسنده با جزئیات فراوان، از انباری بهعنوان پناهگاه خاطرات و احساسات استفاده میکند و از خلال این فضا، به موضوعاتی چون خشونت خانگی، جدایی والدین، فقر، دوستی، خیانت، و امید به رهایی میپردازد. اثر در دورهای نوشته شده که دغدغههای هویتی و عاطفی نسل جوان و تجربههای زیستهٔ آنها در مرکز توجه قرار دارد. روایت، گاه به شکل نامهنگاری و گاه در قالب داستانهای درونمتنی پیش میرود و با نگاهی انتقادی و در عین حال همدلانه، به زخمهای پنهان و آشکار شخصیتها میپردازد.
خلاصه کتاب ایستگاه آخر؛ انباری
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با حضور راوی در انباری خانهای قدیمی آغاز میشود؛ جایی که برای او حکم پناهگاه و موزهٔ خاطرات را دارد. راوی، که کودکیاش را در خانوادهای پرتنش و با پدری سختگیر و مادری فداکار گذرانده، خاطرات تلخ و شیرینش را مرور میکند: از جدایی والدین، فقر، خشونت خانگی و تلاش برای مراقبت از خواهر کوچکش تا تجربههای نخستین عشق و دوستی. روایت با ورود راوی به زندان و آشنایی با همبندیهایی چون سپهر، ابعاد تازهای پیدا میکند؛ زندان به مکانی برای بازاندیشی گذشته و نوشتن نامههایی به کسی که دوستش دارد بدل میشود. دغدغهٔ اصلی راوی، جستوجوی معنای عشق، وفاداری، فقدان و هویت است. او در دل خاطرات کودکی، روابط خانوادگی، تجربههای عاشقانه و سوگواری برای دوستان از دسترفته، به تدریج به درکی تازه از خود و جهان پیرامونش میرسد. داستان با بازگشت راوی به خانه و انباری، و تردید میان واقعیت و خیال، به نقطهای میرسد که پایان آن در مرز امید و ناامیدی معلق میماند.
چرا باید کتاب ایستگاه آخر؛ انباری را خواند؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیپرده، تجربههای زیستهٔ یک نسل را به تصویر میکشد و به موضوعاتی چون خانواده، عشق، فقدان، خشونت و هویت میپردازد. «ایستگاه آخر؛ انباری» فرصتی است برای مواجهه با زخمهای پنهان و آشکار زندگی، و تماشای تلاش یک انسان برای بازسازی خود در دل بحرانها. خواندن این اثر میتواند مخاطب را به تأمل دربارهٔ روابط انسانی، نقش خاطرات و معنای رهایی و امید در زندگی وادارد.
خواندن کتاب ایستگاه آخر؛ انباری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر فارسی، روایتهای اتوبیوگرافیک، و کسانی که دغدغههایی چون هویت، خانواده، عشق، فقدان و بازسازی خود را دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که تجربهٔ زیستهٔ نسل جوان و مسائل اجتماعی و عاطفی را دنبال میکنند، خواندن این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ایستگاه آخر؛ انباری
«این انباری برایم امنترین نقطهٔ جهان است. تنها دلیلم برای آمدن به این خانهٔ قدیمی وجود همین انباری بود، توی زیرزمینش. شبیه انباری خانهٔ کودکیام است، با این تفاوت که دری آهنی دارد و دیوارهایش سیمانی نیستند. تمام دیوارهای انباری را با نقاشیهای گوناگون پوشاندهام. این نقاشیها ارزشمندترین وسایل انباریاند؛ همچنین، میز چرخخیاطی مادرم که برایم حکم میزی مقدس را دارد و آن را درست گذاشتهام وسط انباری. جای خالی چرخخیاطی هنوز روی میز مشخص است. بقیه وسایل ریز و درشتیاند که نه آنقدر بیمصرف شدهاند که دورانداختنی باشند و نه آنقدر کارآمدند که ببَرمشان داخل خانه. انباریها موزهٔ خاطراتاند. سوتوکورند و مرموز. هر گوشه، توی یک کارتن یا زیر یک پارچه، خاطرهای پنهان شده. میتوانی ساعتها اینجا بمانی و به هر چه دلت میخواهد فکر کنی و هر آنچه را که از ذهنت میگذرد بنویسی. اینجا هیچ نامه و نوشتهای را پاره نمیکنم. همه را لای کتابها یا میان وسیلهها پنهان میکنم. هر موقع عصبانی یا مضطرب باشم، هر موقع خوشحال یا خیالپرداز باشم، هرچه به ذهنم برسد مینویسم و کاغذها را پنهان میکنم توی همین انباری. حالا اینجا پُر است از آدم و شخصیت، پُر از حرفهای ناگفته و نامههای خواندهنشده. تنها راه ارتباطیام با دنیای بیرون انباری، همین تلفن قدیمی کوچک سبز است که فقط یک نفر از وجودش مطلع است و شمارهاش را دارد؛ کسی که دوستش دارم.»
حجم
۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
حجم
۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
نظرات کاربران
چه قدر خوب نوشته، حس و حالی رو که یه بچه در این مواقع ممکنه تجربه کنه و تأثیر عمیقی که روی شخصیتش، احساساتش، بزرگسالیش و آینده ش میذاره. غم روی دلم نشست، از واقعیت محضی که داره راجع بهش میگه.