کتاب عرب و مدرنیته
معرفی کتاب عرب و مدرنیته
کتاب عرب و مدرنیته نوشتهٔ عبدالاله بلقزیز و ترجمهٔ سیدمحمد آل مهدی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب پژوهشی در گفتمان مدرنیستها است.
درباره کتاب عرب و مدرنیته
کتاب عرب و مدرنیته (العرب والحداثهًْ دراسهًْ فی مقالات الحداثیین) در سه بخش نوشته شده است. بخش اول این اثر شامل نقد گفتمان اصالتگرایان، مدرنیته در گفتمان عربی معاصر و دیالکتیک «من» و «دیگری» است. عبدالاله بلقزیز ابتدا به جریان اصالتگرا پرداخته و نتیجه گرفته است که گفتمان اصالت چیزی جز گفتمان شکست سخت روانی در برابر تمدن و تاریخ نیست، گفتمانی که به جای ایجاد پل ارتباطی با جهان خارج، در برابر آن دژ میسازد و سنگربندی میکند. او سپس تکلیف خود را با غربی بودن مدرنیته مشخص و بان کرده است که درست است که مدرنیته پدیدهای غربی است، اما همهٔ شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آمادهٔ پذیرش آن بود. عبدالاله بلقزیز اصرار دارد که مدرنیتهٔ کشورهای عرب را با مدرنیته در اروپا یعنی در زادگاهش مقایسه نکند. در فصل آخر از بخش اول و در بررسی نگاه «منِ» عربی به خود و «دیگری»، نویسنده نتیجه گرفته است که «منِ» عربی در برخورد با خود و با «دیگری» (غرب) تناقض بسیار دارد. عبدالاله بلقزیز جریانی را درست دانسته که هم نواقص و خوبیهای «من» را میشناسد و هم ویژگیهای خوب و بد غرب را درک میکند.
نویسنده سپس به بیان شکلگیری مدرنیته در گفتمان عربی پرداخته و به جای تبیین یک نوع عقلانیت که همان عقلگرایی لیبرالی است، سه نوع عقلگرایی را مطرح کرده که نخستین آنها عقلگرایی اصلاحطلب اسلامی است که در متون اندیشمندان اصلاحطلب سدهٔ نوزدهم و به شکلی دیگر در جریان اصلاحطلب سدهٔ بیستم تبلور یافته است. این عقلگرایی در نگاه به مسائل سیاسی وامدار مفاهیم فقهی و سیاسی شرعی بود و اسلام را مرجع خود میدانست، اما معرفت اسلامی سنتی را تکرار نکرد بلکه آن را با عقلگرایی و معاصر بودن دربارهٔ جامعه، دولت و اندیشه آشنا کرد. عبدالاله بلقزیز در این زمینه، با مراجعه به آثار احمد بن ابی الضیاف، محمد عبده، علال الفاسی و خیرالدین التونسی، دفاع از این جریان در مدنیت معاصر را عامل آشتی میان اسلام و عصر، ایمان و دانش به شمار آورده است. این اندیشمند مغربی پس از آن به عقلگرایی لیبرالی، جریان دهههای نخست سدهٔ نوزدهم پرداخته است که پیش از انتقال مرکز آن به مصر، بیشتر شخصیتهایش از بلاد شام بودند. به اعتقاد او، این «جریان، با لطفی السید، طه حسین و سلامه موسی، شاهد شتابزدگی شد» و به رغم جرئت بیش از حد در دفاع از آرای خویش نتوانست، چنانکه باید و شاید، پیش برود. سومین عقلگرایی موردنظر بلقزیز همانی است که او آن را عقلگرایی انتقادی نامیده و عبارت است از دیدگاهی عقلگرایانه که از نقد دو مرجعیت غربی و اسلامی ابایی نداشت. نمایندگان این جریان عبدالرحمان بدوی، محمد عزیز الجبابی، محمد عابد الجابری، هشام جعیط، علی اوملیل، حسن حنفی، فهمی جدعان، مطاع صفدی، سهیل القش، ادوارد سعید و... هستند. به اعتقاد بلقزیز، مهمترین دستاورد این عقلگرایی مطالعات ارزشمند در حوزهٔ سنت اسلامی بود.
خواندن کتاب عرب و مدرنیته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عرب و مدرنیته
«با پا گرفتن جریان لیبرالی از نیمهٔ سدهٔ نوزدهم و به ویژه سالهای پایانی آن و آغازههای سدهٔ بیستم، گفتمان لائیک در اندیشهٔ عربی مدرن متولد شد. این تولد با آثار فرح آنطون و گرایش او به انتقاد از اندیشهٔ دینی، کاری که پیش از او احمد فارس الشدیاق آغاز کرد و شبلی شمیل فراتر از وی آن را ادامه داد و همچنین برخی آثار سلامه موسی با روحیهٔ بسیار مادهگرا که از مادهگرایی مکانیکی سدهٔ هجدهم و گرایش بسیار او به داروینیسم الهام گرفته بود، همراه بود.
اما این لائیک عربی بنیادشده در فضای فکری عربی گشودهشده بر جریانهای فکری غربی و اغلب مسیحی مشرقی تنها در حوزهٔ لیبرالیسم عربی نوپا محصور نماند (گرچه شکل آشکارتری داشت) بلکه برخی اشکال تغییر را در اندیشهٔ اسلامی اصلاحطلبی یافت که به گونهای بر بعضی دادههای فکری اروپای مدرن گشوده شده است. این گشودگی را در آثار رفاعه الطهطاوی، خیرالدین تونسی و محمد عبده میتوان یافت.
کسی که در متون اصلاحطلبان مسلمان در پی موضعی فلسفی است بیشک آن را نخواهد یافت، زیرا آنان اولاً مسلماناند؛ ثانیاً با دین هیچ مشکلی نداشتند بلکه مشکل آنان با سلطهٔ سیاسی بود که دین را ابزار سرکوبی مردم قرار داده بود. از سوی دیگر، آنان دربارهٔ موضوع مورد نظر ما بسیار اندک از دانشمندان غربی برگرفتند و حتی، برای استناد به گفتهای یا استدلال دربارهٔ موضعی، بسیار اندک از آنها نقلقول کردند. دشوارهٔ آنان آشکار و روشن بود: راه برپایی دولت ملی مدرن بر پایهٔ عدل کدام است؟ بنیاد گفتههایشان، در این زمینه، روشن و به مقتضای دیدگاهی است که راهیابی به نقد سیاست، دولت و سلطه را نیازمند نقد دین نمیداند. اصلاحطلبان همچنین نمیپذیرند که دیدگاههای غربیها در این زمینه به تنهایی مرجع قابل اعتماد باشد. شاید آنان آنچه را در دفاع از اندیشهٔ دولت قائم بر عدل و دارای شرایط شرعی است در بعضی سنتهای فکری اسلامی بیابند، درحالی که لیبرالهای عرب دیدگاهی در مسئلهٔ سیاسی به وجود آوردند که خالی از نگرهٔ نقد دین نبود، نگرهای که از لائیک غربی ارث برده شده بود. لائیک اصلاحطلب اسلامی در این معنا، بدون برخورد با دین، از چهارچوب دفاع از مدنیت سلطه و نظام سیاسی فراتر نرفت. ما این فرا رفتن را لائیک مینامیم، زیرا این جریان با مبدأ سلطهٔ دینی مبارزه و آن را از مشروعیت ساقط کرد و به طور کلی از اسلام منتفی دانست، با استبداد دینی درگیر شد و در آن شالودهای اساسی برای پیریزی استبداد سیاسی یافت. اما اگر به مضمون واقعی آن توجه کنیم، درمییابیم موضع سیاسیای تهی از هرگونه محتوای فکری از نوع آنچه در اندیشهٔ لائیک غرب اروپایی است، یعنی تهی از موضع دفاع از دولت مدرنی است که در آن سلطهٔ مشروعیت خود را از آرای عمومی میگیرد، اما این بدان معنا نیست که موضع سیاسی لائیک اصلاحطلب مسلمان خالی از هرگونه مستند فکری است، زیرا اصلاحطلبان به پژوهش دربارهٔ اندیشهٔ عدل، چنانکه در خلافت تجربه شده بود، پرداختند، همچنانکه بیهوده خواهد بود اگر موضع آنان را به مقدمات فکری پیوند یا نسبت دهیم یا به سبب برنگرفتنشان از اندیشهٔ غربی بر آنان خرده گیریم.»
حجم
۲۲۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۲۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه