کتاب عصر ایدئولوژی
معرفی کتاب عصر ایدئولوژی
کتاب عصر ایدئولوژی نوشتهٔ هنری دیوید ایکن و ترجمهٔ ابوطالب صارمی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب در حوزهٔ فلسفه را منتشر کرده است.
درباره کتاب عصر ایدئولوژی
کتاب عصر ایدئولوژی (The Age of Ideology) برای خوانندۀ متفکری نوشته شده است که احتمالاً به مباحثات عالمانۀ شارحان و مفسران علاقهمند نیست، اما در جستوجوی چیزی است که شاید به مشکلات عقلی و روحی خود او مربوط باشد یا مناقشات عقیدتی را، که عصر خود ما از سلف خویش به میراث برده است، روشن سازد. هدف هنری دیوید ایکن از نگارش این کتاب، نوشتن برای کسانی بوده است که فکر میکنند اندیشۀ فلسفی «زینت» خطرناکی نیست، بلکه وسیلهای است برای هدایت زندگی و در عین حال، مانند خود نویسنده معتقدند که رعایت شعار «خودت را بشناس» سقراط بدون آشنایی به چیزهای دیگر، ناممکن است. او در این اثر بیان کرده است که هیچ کس در مضمون عقیدتی مسجل آزادی یا مانیفست کمونیسم شک نمیکند. این دو اثر نمایندۀ کشمکش عقیدتی وسیعی هستند که در زمان ما به اوج خود رسیده است. آنچه شاید به وضوح درک نشود این است که آیینهای اساسیتر فیلسوفان قرن نوزدهم نیز ماهیتاً به طرز وسیعی عقیدتی هستند و از زمان کانت به بعد آگاهی بیشتری از تکالیف اساسی نقد فلسفی به هر یک از معانی عادی کلمه به «علم» متعلق نیست، بلکه چیزی است که برای آن لغت دیگری جز «اعتقاد» وجود ندارد.
خواندن کتاب عصر ایدئولوژی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ قرن نوزدهم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عصر ایدئولوژی
«یکی از نخستین انگلیسیهایی که فلسفۀ کنت را ارج نهاد، معاصر کهتر او، جان استوارت میل، بود. میل با آنکه بعداً از جنون بزرگی و دینسازی مشهود در آثار متأخر کنت مشمئز شده بود، به خوبی از جنبههای مشترک اهتمامات فلسفی خود با بررسیهای کنت آگاه بود. کنت ملاحظات مساعد میل را دربارۀ عقاید خویش چنان تعبیر کرد که گویی میل حواری او و مبشر فلسفۀ تحققی او در میان مردم است. اما میل کسی نبود که به سائق خصلت یا به موجب اعتقاد شاگرد کسی یا مبلغ عقیدهای باشد. او خود را از قید آیینهای سخت مذهب منفعت بنتام۸۳ رها نساخته بود برای اینکه دین انسانیت کنت را بپذیرد. پرستش مرموز انسانیت به وسیلۀ کنت به طرز خطرناکی نزدیک شد به خیزش مفهومی که او خود در اندیشیدن به مراحل تخیلی و تعلقی عرضه کرده بود، و تصور او از ارتباط فرد به جامعه چندان غلوآمیز بود که از عقیدۀ سکونی فیخته و هگل فاصلۀ زیادی نداشت. چنین تمایلاتی در فکر متأخر کنت شاید به مذاق میل خوش نمیآمد، زیرا در بر او مسئلۀ مهم زندگی اجتماعی قرن نوزدهم آزادی روحی و عقلی و اجتماعی فرد انسانی بود. ذهن میل صبغۀ عادات اتمیستی و روانشناسی فیلسوفان تجربی انگلستان را داشت و خود آخرین نمایندۀ بزرگ این دسته از فلاسفه بود، اما کنت برخلاف او دارای چنین طرز فکری نبود. برای میل تصور اینکه ذهن انسان «مجموعه» ای از تأثیرات و صور است، امری طبیعی بود، همان گونه که برای لاک و هیوم پیش از او چنین بود. همچنین تصور اینکه جامعه مجموعهای است از افراد که فقط به وسیلۀ منافع مشترک و مسئولیتهای متقابل به هم مربوط شدهاند، خوی فلسفۀ او بود. او تا پایان زندگی هرگز نتوانست مسئلۀ آزادی انسان را در حدود نظامات اجتماع در ذهن خود جای دهد. یکی از برنهادهای مهم طبقهبندی علوم اجتماعی میل این بود که قوانین روانشناسی تداعی محرکات اساس هر علمی هستند که هدفش تفهم رفتار اجتماع است. او بر خلاف کنت معتقد بود که هر نظریهای که معطوف باشد به ایضاح فعالیتهای انسانی به وجه کلی، یک نظریۀ روانشناسی طبیعت انسانی را استلزام میکند.»
حجم
۲۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۲۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه