
کتاب سقوط
معرفی کتاب سقوط
کتاب سقوط نوشتهٔ آلبر کامو و ترجمهٔ امیررضا اکبری است. انتشارات آقایی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب سقوط
کتاب سقوط یکی از آثار فلسفی و ادبی او است که در سال ۱۹۵۹ منتشر شد. این رمان کوتاه به صورت تکگویی (موناولوگ) است و به بررسی اخلاق، قضاوت و خودشناسی میپردازد. داستان در آمستردام اتفاق میافتد و اعترافات ژانباتیست کلامنس، یک وکیل سابق موفق در پاریس را بیان میکند. او یک بار در آمستردام با یک ناشناس گفتگو میکند و طی این گفتوگوها، گذشتهٔ خود و مسائل زندگیش را بازگو میکند. کلامنس به مرور ضعفها و دوروییها و حتی شکستهای اخلاقی خود را فاش میکند. کلامنس با بیان تجربیاتش، سقوط اخلاقیش را به نمایش میدهد و به این ترتیب نوعی از خودکاوی را پیش میبرد که در آثار کامو مهم است. او از زندگیای میگوید که در آن به پوشاندن حقیقت و اعمالش پرداخته است. کلامنس از قضاوتهای اجتماعی و نفاق درونی میگوید و بازگو میکند که چگونه به تدریج به دوگانگی زندگیش پی برده است. مانند دیگر آثار کامو، این کتاب نیز به پوچی زندگی و عدم قطعیت در ارزشها میپردازد. کلامنس تلاش میکند معنایی در بیمعنایی بیابد. او در این تکگویی به نوعی از توبه دست یافته و سعی میکند به اعتراف و قبول اشتباهاتش برسد، هرچند که خود این اعتراف هم با کنایههایی از تردید همراه است. سقوط با فراهم آوردن بستری برای تفکر عمیق دربارهٔ موضوعات فلسفی و اخلاقی، به یکی از تاثیرگذارترین آثار کامو تبدیل شده است. این رمان علاوه بر داستان جذابش، نقدی بر جامعه و رفتار انسانی است و باعث میشود خواننده به بازنگری در ارزشها و زندگی خود ترغیب شود.
خواندن کتاب سقوط را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره نویسنده کتاب
آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر، در خانوادهای ساده و کمبرخوردار چشم به جهان گشود. در آن زمان، این کشور زیر سلطه فرانسه قرار داشت. پدرش کارگری سختکوش بود که در جریان جنگ جهانی جان خود را از دست داد و مادرش که بهعنوان خدمتکار کار میکرد، ناچار شد بهتنهایی بار زندگی دو فرزندش، «لوسین» و «آلبر» را به دوش بکشد. شرایط اقتصادی خانواده باعث شد کامو برای مدتی درس را رها کند و به کارگری روی آورد؛ اما تشویق یکی از معلمانش زمینهساز ادامهی تحصیل او شد و با کمک همان استاد توانست بورسیه دریافت کند. کامو گرچه گاهی در کنار متفکران اگزیستانسیالیست قرار داده میشود، همواره تأکید میکرد که نمیخواهد با این عنوان شناخته شود. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از ابتلا به بیماری سل در سال ۱۹۳۰، دروازهبان تیم فوتبال دانشکده نیز بود. مرگ نابهنگامش در چهارم ژانویه ۱۹۶۰ و در سن ۴۷ سالگی بر اثر سانحه رانندگی در نزدیکی شهر ویلبلویل فرانسه رقم خورد.
بسیاری از صاحبنظران، کامو را یکی از برجستهترین نویسندگان قرن بیستم میدانند. رمان مشهور بیگانه آلبر کامو و مقاله تأثیرگذار افسانه سیزیف جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر دارند و بازتابی از دغدغههای فلسفی او درباره پوچی و معنای زندگی محسوب میشوند. در سال ۱۹۵۷، او به پاس همین آثار عمیق و پرداختن به بحرانهای وجدان بشری موفق شد جایزه نوبل ادبیات را دریافت کند و نخستین نویسندهای شد که زاده قاره آفریقا و برنده این جایزه بود. تنها دو سال بعد، در همان سانحهی رانندگی جان باخت. در لباسش بلیط قطاری پیدا شد که هرگز استفاده نشد؛ زیرا او در لحظات آخر تصمیم گرفته بود به جای قطار، همراه ناشرش با خودرو سفر کند. در این تصادف، راننده و میشل گالیمار، ناشر نزدیکش نیز جان سپردند. پیکر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه آرام گرفت.
در زمان مرگ، او روی دستنوشتهی رمان تازهای با عنوان آدم اول کار میکرد. خودش در یادداشتی نوشته بود که سال ۱۹۶۰ را به این رمان اختصاص خواهد داد و قصد دارد آن را کامل کند. سفر به پاریس برای شروع پروژهای در زمینه کارگردانی بود که هرگز به سرانجام نرسید.
پس از درگذشتش، خانوادهی کامو حق انتشار آثار او را به دست گرفتند. نخست، رمان مرگ شاد در سال ۱۹۷۰ منتشر شد و سپس، در سال ۱۹۹۵، دستنوشته ناتمام آدم اول انتشار یافت. این اثر در واقع روایت خودزندگینامهای از دوران کودکی نویسنده در الجزایر است و پردهای دیگر از ذهن و جهانبینی آلبر کامو را آشکار میسازد.
بخشی از کتاب سقوط
«تمایل شما به استفاده از زمانهای گذشته در گفتگوها، به دو دلیل نشاندهنده این است که شما فردی کامل و تحصیلکرده هستید: اولاً، شما با آن آشنایی دارید و آن را تشخیص میدهید و دوم، از شنیدن آن ناراحت میشوید. علاوه بر اینها، من سرگرمکننده شما هستم، موضوعی که بدون خودستایی نشان میدهد که شما فردی با بینش و اندیشمند هستید. بنابراین، شما کمی... چه اهمیتی دارد؟ من به اصول و ارزشها بیشتر اهمیت میدهم تا به شغلها. اجازه دهید دو سؤال از شما بپرسم و اگر فکر نمیکنید که کنجکاوی بیجاست، میتوانید به آنها پاسخ دهید: آیا ثروتمند هستید یا دارای املاک و زمینهایی؟ چندتا دارید؟ آیا آنها را با مردم نیازمند تقسیم کردهاید؟ نه؟ در این صورت، شما جزو افرادی هستید که به آنها مرفه گفته میشود و به آخرت و رستاخیز اعتقادی ندارند. شما به دستورات کتاب مقدس عمل نکردهاید و من قبول دارم که از این پس هم از آنها پیروی نخواهید کرد. آیا اینطور نیست؟ آیا اصلاً با دستورات کتاب مقدس آشنایی دارید؟ به طور قطع، شما فردی هستید که من از آشنایی با او خوشحالم.
در مورد خودتان، شما از من میخواهید که قضاوت کنم. با آن قامت بلند، شانههای عریض و چهرهای که شاید برخی را به یاد پرخاشگری بیندازد، شاید شباهتی به بازیکنان راگبی داشته باشید، نه؟ اما اگر بخواهیم بر اساس طرز صحبت کردنتان در مورد شما قضاوت کنیم، باید به ظرافت و لطافت روحیتان توجه کنیم. شاید پالتویی که از موی شتر بافته شده است، گرم باشد، اما در مقابل، ناخنهای تمیز و مرتبی دارید. شما فردی آگاه و جهاندیده هستید. با این حال، با توجه به ظاهرتان، به شما اعتماد کامل دارم و خودم را به شما میسپارم. با وجود رفتار مؤدبانه و زیبایی گفتار، جزو مشتریهای دایمی نوشگاههای دریانوردان زیدیک هستید، پس دیگر نیازی به جستجو نیست.
شغل من به عنوان مخلوق خداوند دوگانه است. به شما گفتم که قاضی کار من هستید. در مورد من، موضوع سادهای وجود دارد: من هیچ چیز ندارم. بله، در گذشته ثروتمند بودم، اما پولهایم را با کسی تقسیم نکردم. این موضوع چه چیزی را ثابت میکند؟ اینکه من هم مثل شما به آخرت، آن دنیا و رستاخیز اعتقادی ندارم.
آه، آیا صدای سوت کشتیها در بندر را میشنوید؟ امشب در زویدرزه هوا مهآلود است.
آیا قصد دارید اینقدر زود بروید؟ عذرخواهی میکنم اگر باعث تأخیر شما شدهام. با اجازهتان، نوشیدنیتان را حساب میکنم. در نوشگاه مکزیکوسیتی، انگار در خانه خود من هستید. از اینکه از شما پذیرایی کردم، بسیار خوشحالم. من فردا شب، همانند همه شبهای دیگر، اینجا خواهم بود. اگر بیایید، با کمال میل میزبان شما خواهم بود. از کدام سمت میروید؟ خب... اگر برایتان مقدور است، من میتوانم تا بندر همراهیتان کنم. از آنجا، پس از عبور از محله یهودیها، به خیابانهای زیبایی خواهید رسید که قطارهای شهری پر از گل و گروههای موسیقی پر سر و صدا در آن تردد میکنند. هتل شما که نامش دامراک است، در یکی از این خیابانها قرار دارد. نه، لطفاً شما پیشتاز باشید.»
حجم
۸۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۸۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
نظرات کاربران
عالی