کتاب چگونه روان درمانگر خود باشید
معرفی کتاب چگونه روان درمانگر خود باشید
کتاب چگونه روان درمانگر خود باشید نوشتهٔ پاتریشیا فارل و ترجمهٔ سارا نامورکهن است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است. این اثر راهنمایی گامبهگام به سوی بازپس گرفتن زندگیتان است.
درباره کتاب چگونه روان درمانگر خود باشید
کتاب چگونه روان درمانگر خود باشید (How to be your own therapist) نوشتهٔ پاتریشیا فارل، درمانگر است. او در این اثر با تکیه بر تجربههای خود در حوزهٔ درمانگری بیان کرده است که وجود روانشناسان الزامی نیست و بسیاری از کسانی که با چالشهای زندگی روبهرو میشوند، بدون گذراندن فرایند طاقتفرسای درمان سنتی، بیشتر میتوانند از لحاظ ذهنی، جسمی، احساسی یا اقتصادی به خودشان کمک کنند. به عقیدهٔ او خوددرمانی، کوتاهترین، سریعترین، کارآمدترین و کمخرجترین رویکرد برای پاسخگویی به چالشهای زندگی است. او در کتاب حاضر از تکنیکها و مهارتهایی سخن گفته که با استفاده از آنها میتوانید خوددرمانی را آغاز کنید و درگیر مشکلات درمان سنتی نشوید. این اثر در دو بخش و ۱۳ فصل نگاشته شده که فصلهای «در جستوجوی پاسخ در درون و بیرون از خود» و «نُه باور نادرست دربارهٔ رواندرمانی مدرن» در بخش «باور نادرست دربارهٔ رواندرمانی و وعدهٔ شفا» و فصلهای «چالش و تغییر»، «چشمان خود را باز کنید و با واقعیت روبهرو شوید»، «اشتباهات زیادی مرتکب شوید»، «دست از آه و ناله بردارید»، «مانند شخصی رفتار کنید که میخواهید باشید»، «خودتان را باوجود تمام اشتباهات و چیزهای ناخوشایند قبول کنید»، «والدینتان را اخراج کنید»، «فرد صاحباختیار را به چالش بکشید»، «از خود دفاع کنید»، «پرمخاطره زندگی کنید» و «واگذاری تخت و تاج» در بخش دوم با عنوان «کشفیاتی از درون جعبهابزار؛ ده ابزار شفا و تغییر» قرار دارند.
خواندن کتاب چگونه روان درمانگر خود باشید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران اثار موفقیت و خودیاری و علاقهمندان به حوزهٔ روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چگونه روان درمانگر خود باشید
«در دنیای امروز باور عموم این است که واقعیت همان چیزی است که شما میخواهید باشد. وقتی فروشگاه شلوغ است، اما در قسمت صندوقی که تنها ۱۵ کالا را میپذیرد هیچکس نیست، چند نفر این واقعیت را نادیده میگیرند و با ۲۰ کالا به این قسمت مراجعه میکنند، گویی ۲۰ کالا، همان ۱۵ کالاست؟ هنگامیکه از پارکینگ بیرون میآیید، شخص دیگری با سرعت بالا در حال رانندگی باشد، احتمال یک تصادف از بیخ گوشتان میگذرد. چند بار شاهد بودید که رانندهٔ دیگر به منظور عذرخواهی توقف کند، از پنجره، جملهٔ «متأسفم» را به زبان آورد، یا مسئولیت قبول کند؟ این کار اتفاق میافتد اما نه خیلی زیاد. زمانی بود که واقعیت، واقعیت بود: مجموعهٔ عینی از حقایق، هیچ استدلالی را تحمل نمیکرد. اما امروزه، واقعیت تنها آن چیزی است که خودتان میسازید و برای شما یا شخصی دیگر کارساز است؛ واقعیتی ساختگی که نهتنها رقتبار است، بلکه راهی برای جلوگیری از اعمال تغییرات در زندگیتان است. اگر واقعیت را انکار کنید، دیگر مجبور نیستید تغییر کنید: ایستادن با ۲۰ فقره جنس در صف صندوقی که تنها ۱۵ کالا را قبول میکند، از نظر شما خودخواهی محسوب نمیشود و قطعاً رانندهٔ بیدقتی هم نیستید. چهقدر راحت!
وقتی سخن از رویارویی با واقعیت به میان میآید، به نظر میرسد که ما در قالب یک جامعه، این اندیشه را بهطور کلی پذیرفتیم که اگر آنچه را که میبینیم، دوست نداریم، به راحتی میتوانیم با نفرت از آن واقعیت روی برگردانیم و ادعای وجود واقعیت دیگری را داشته باشیم که اصلاً حقیقت ندارد. روانشناسی به نام جورج کِلی، با بیان این جمله که ما در حقیقت از دیدگاه خود دنیایی میسازیم که نزد ما قابل قبولتر است، درست به هدف زده است. آنچه را که دوست نداریم، «نمیبینیم»، و آنچه را که دوست داریم، «زیاد میبینیم». به عبارت دیگر، ما واقعیتی را که با تصورات ما از این دنیا و انسانهای اطرافمان سازگار نیست، انکار میکنیم. آن «شخص قوی و آرام» در حقیقت شخصی سرخورده و خجالتی است یا از دوستی و رابطهٔ صمیمانه میترسد. آن «شخص مثبتاندیش» کسی است که از این واقعیت که گاهی اوقات شرایط خوب پیش نمیرود، ناآگاه است. ما واقعیت را دوباره نامگذاری و بازسازی میکنیم و تغییر میدهیم تا با آنچه در زندگیمان اثربخشتر خواهد بود، سازگار شود. آنچه کِلی ذکر کرد و من بازگو میکنم، تنها نوع دیگری از بیان حقیقت است که در یک ضربالمثل قدیمی هندی اینگونه بیان شده است: «آنچه را که ذهن نمیشناسد، چشم نمیبیند.» »
حجم
۴۸۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۰۵ صفحه
حجم
۴۸۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۰۵ صفحه