دانلود و خرید کتاب گنجشکی که نان خواست فروزنده خداجو
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب گنجشکی که نان خواست

کتاب گنجشکی که نان خواست

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب گنجشکی که نان خواست

کتاب گنجشکی که نان خواست نوشتۀ فروزنده خداجو در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است. این کتاب در گروه کتاب‌های شکوفه وابسته به نشر امیرکبیر قرار دارد و مناسب برای کودکان ردۀ سنی ب طراحی و نوشته شده است.

درباره کتاب گنجشکی که نان خواست

کتاب گنجشکی که نان خواست، یک داستان‌ تخیلی و پندآموز کودکانه است. برای کودکان، قصه‌هایی شنیدنی و جالب با مضامین مختلف هستند که با کمک آن‌ها بتوان مفاهیم مهمی را به آن‌ها آموزش داد. داستان‌ها به کودکان کمک می‌کنند که انعطاف‌پذیر شوند تا به‌خوبی با هر چیزی که زندگی ارائه می‌دهد کنار بیایند و بفهمند چه چیزی درست و چه چیزی اشتباه است. درواقع، داستان‌ها یک‌رشته مفاهیم اعتقادی مبتنی بر ارزش از جمله مفاهیم خوب و بد را به کودک منتقل می‌کنند.

داستان گنجشکی که نان خواست دربارۀ مناعت طبع، بخشندگی و اهمیت کمک کردن به گرسنگان است. خاله پیرزنِ این داستان، کنار تنور نسشته بوو و نان می‌پخت که یک گنجشک از راه رسید و از او نان خواست. خاله پیرزن اصلاً خوشش نمی‌آمد که از نانش به کسی بدهد و برای اینکه گنجشک را از سر خود باز کند یک سنگ داغ از داخل تنور درآورد و روی بال‌های گنجشک گذاشت. گنجشک سوخت. از درد چند قطره اشک از چشمش بیرون آمد و افتاد روی تنور. یکهو تنور خاموش شد. گنجشک هم پرکشید و رفت. خاله پیرزن ماند و کلی خمیر آماده و یک تنور خاموش. او هر کاری کرد تنور روشن نشد. خاله پیرزن شروع به جیغ و فریاد کرد. همسایه‌ها دلداری‌اش می‌دادند؛ اما این‌ها تنورش را روشن نمی‌کرد. او با خودش گفت من دل گنجشک را شکستم و پروبالش را سوزاندم و گریه کرد. یک ماه گذشت اما اشک خاله پیرزن بند نمی‌آمد. نه کسی به دیدنش می‌آمد نه در خانه‌اش بوی نان تازه می‌پیچید. یک شب که ناراحت و تنها کنار پنجره نشسته بود صدای جیک‌جیکی شنید. بلند شد و به طرف حیاط دوید. گنجشک کنار تنور نشسته بود...

خواندن کتاب گنجشکی که نان خواست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به کودکان دوستدار کتاب‌های داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گنجشکی که نان خواست

«خاله پیرزن اخم کرد و گفت: «برو پی کارت! اگر بخواهم به هر گرسنه‌ای نان بدهم که چیزی برای خودم باقی نمی‌ماند. زود باش برو!» گنجشک دوباره گفت: «جیک و جیک و جیک! خاله پیرزن... آتش تنورت روشن! هوا خیلی سرد است! دانه هم پیدا نمی‌شود. یک تکه نان به من بده!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
حظ کردیم و افسوس خوردیم
فاطمه معزی
طوبای جان در جام جهان
سریه جهان‌بین
دری بدون تو زنده نمی مانم
ابی هنلن
بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ (از بازرگان تا خاتمی)، جلد سیزدهم
داوود ع‍ل‍ی‌ب‍اب‍ائ‍ی‌
الالهیات من المحاکمات بین شرحی الاشارات
قطب‌الدین محمد بن محمد رازی
مدیریت پروژه در قرن ۲۱
گریگوری آشر
willows in the wind
پرند علوی
طرحواره های ناسازگار اولیه در اختلالات
الهام طالب لو
شوق
الهام صمیم
در آینه ایرانی؛ تصویر غرب و غربی‌ها در داستان ایرانی
محمدرضا قانون پرور
چندرسانه ای های آموزشی
نگین برات دستجردی
همه چیز درباره دوست‌ داشتن خود
لوری زلینگر
دیلمون پارسی، ایرانشناسی فرشوادگری؛ دیلمون پالوی، دوبیتی های دلدادگان روستایی
عبدالرحمان عمادی
بند
راضیه لطفی خلیلی
گفتی که شدی عاشق
سعید عیسوی پور
ساعت صفر توسعه و امنیت سیاسی
جواد مسعودی
آنالیز المان مرزی در مکانیک شکست
وهاب سرفرازی
مسیر رهبری من
باربارا داربی
ارزش‌های زیست‌محیطی
جان انیل
انسانیت در دام خودکامگی غربی
محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی

حجم

۴۷۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲ صفحه

حجم

۴۷۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲ صفحه

قیمت:
۱۴,۴۰۰
تومان