کتاب شکست بخور
معرفی کتاب شکست بخور
کتاب شکست بخور نوشتهٔ نیل برتون و ترجمهٔ محمد وظیفه شناس است. نشر مون این کتاب در حوزهٔ روانشناسی عمومی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب شکست بخور
کتاب شکست بخور با تلفیقی از روانشناسی و فلسفه، شما را به تعمق دربارهٔ معمولترین تجربیات و احساسات انسانی سوق داده است؛ از هراس و شجاعت و جنون گرفته تا سعادت و دوستی و عشق. انسان همواره آنقدر بهدنبال موفقیت میدود که دیگر فرصتی برای اهمیتدادن به تفکرات و عواطفش باقی نمیماند. نیل برتون، فیلسوف و رواندرمانگر انگلیسی با بازتعریف مفهوم موفقیت، هنر شکستنخوردن را فرصتی طلایی دانسته که در لابهلای دوندگیهای جنونآمیز روزانهٔ آدمی برای او فراهم شده است. در هر فصل از این کتاب دربارهٔ مفاهیم پرتکرار زندگیمان تأمل میکنیم و با گریزی به اندیشههای فیلسوفان مختلف، از خود میپرسیم که این مفاهیم در زندگی امروزمان چه معنایی دارند. رفتهرفته و پس از بازتعریف مفهوم دستاورد یا موفقیت، تازه متوجه زیباییِ نرسیدن یا شکست میشوید و هنر زندگی در لحظه را بیش از پیش یاد میگیرید. این اثر ۱۴ فصل دارد.
خواندن کتاب شکست بخور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شکست بخور
«بعضی تمایلات را بیهوده و غیرطبیعی مینامیم، چون حاصل طبیعت نیستند و جامعه آنها را به وجود آورده است. اگر ما تنها انسان زنده روی زمین بودیم، آنوقت قدرت، شهرت یا ثروت معنایی نداشت. بهعلاوه، تمایلاتی که در میان جامعه به وجود میآیند اخلاقی نبوده و بسیار مخرباند؛ مانند حسادت و رقابت ناسالم با دیگران. فقط با غلبه بر میل به راضی کردن، تحتتأثیر قرار دادن یا پیشی گرفتن از دیگران میتوانیم با پشت سر گذاشتن تمایلات بیهوده، زندگی خودمان را شروع کنیم.
اپیکور برای ثروت و شهرت و کسانی که در آرزوی آن بودند، ذرهای اهمیت قائل نبود: «هرگز نخواستم انتظارات مردم را برآورده کنم؛ تا جایی که میدانم آنها چیزی را تأیید نمیکنند و آنچه آنها تأیید میکنند، از حیطهٔ دانستههای من خارج است.» اما از دوستی که مطمئنترین راه تضمین زندگیای سرشار از لذت و آرامشخاطر است، به نیکی یاد میکرد: «از میان همهٔ چیزهایی که خرد برای کامیابی ما فراهم میکند، عالیترین آنان مودت است.»
از نظر افلاطون و ارسطو نیز دوستی جایگاه مهمی در یک زندگی موفق دارد: افلاطون بخش عمدهای از سه کتاب خود، لوسیس و فایدروس و ضیافت، را به دوستی و عشق اختصاص داد. ارسطو در جلد هشتم اخلاق نیکوماخوسی، بهصراحت از مفهوم دوستی در زبان یونانی تعریفوتمجید میکند. او میگوید دوستی فضیلتی است که «در زندگی بسیار ضروری است... چراکه بدون دوست، هیچکس زندگی را تجربه نخواهد کرد، حتی اگر همهٔ موهبتهای دیگر را در اختیار داشته باشد.»
بنابراین، دوستی دقیقاً چیست؟ به گفتهٔ ارسطو، اگر فردی بخواهد دوست کسی باشد «لازم است که خیرخواه یکدیگر باشند و هیچوقت این را نادیده نگیرند».
ممکن است به یکی از این سه دلیل به کسی حسننیت داشته و خیرخواه او باشیم:
-فرد مفیدی است.
-دوستی با او دلپذیر است.
-فرد خوبی است؛ یعنی خردمند و بافضیلت است.
اگرچه ارسطو دوستی را فقط براساس منفعت و لذت دستهبندی میکند، اما آشکارا بیان میکند که چنین روابطی را نمیتوان مانند روابطی دانست که کل آن بر پایهٔ خیر است: «دوستیِ واقعی پیمانی میان انسانهایی است که خوب و فاضلاند، خیرخواه یکدیگرند و خودشان نیز نیکو هستند. کسانی که صادقانه خواهان نیکی و خیر برای دوستان خود هستند، حقیقیترین دوستاناند، چراکه این کار را ذاتاً انجام میدهند، نه با نیتی ساختگی؛ بنابراین دوستی آنها تا زمانی ادامه خواهد داشت که خوب باقی بمانند. اما باید دانست نیکی و خوبی موهبتی ماندگار است.»
در مقایسه با دیگر انواع روابط، دوستی کامل درجهٔ بالایی از منفعت متقابل را به همراه دارد که شامل موهبتهایی مانند همنشینی، پشتیبانی و اعتماد است. به قول ارسطو، باید با عقل و قوهٔ تمایز خود فضیلت دوست را تشخیص داد که این ویژگی مختص انسان است و به سعادت میانجامد.»
حجم
۳۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۳۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه