دانلود و خرید کتاب آینده در تخم مرغ هاست اوژن یونسکو ترجمه سحر داوری
تصویر جلد کتاب آینده در تخم مرغ هاست

کتاب آینده در تخم مرغ هاست

نویسنده:اوژن یونسکو
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۳.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آینده در تخم مرغ هاست

کتاب آینده در تخم مرغ هاست نوشتهٔ اوژن یونسکو و ترجمهٔ سحر داوری است. نشر بیدگل این نمایشنامه را همراه با دو نمایشنامهٔ دیگر روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب آینده در تخم مرغ هاست

کتاب آینده در تخم مرغ هاست (L'avenir est dans les œufs) حاوی سه نمایشنامه از یک نمایشنامه‌نویس مشهور فرانسوی - رومانیایی است که در سال ۱۹۶۴ میلادی، نامزد دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد. کتاب حاضر نمایشنامه‌های «ژاک یا اطاعت (کمدی ناتورالیستی)» و «آینده در تخم‌مرغ‌هاست» و «مستأجر جدید» را در بر گرفته است. در «ژاک یا اطاعت» طی گفت‌وگو‌هایی به‌ظاهر مهمل و تصویرپردازی‌ها و بازی‌های زبانی سوررئالیستی از تلاش‌های خانوادۀ «ژاک» می‌خوانید که قصد دارند او را وادار به ازدواج با «روبرت» کنند. شخصیت «ژاک» پس از آن در نمایشنامۀ «آینده در تخم‌‌مرغ‌هاست» از نو ظاهر می‌شود. اوژن یونسکو در اینجا بار دیگر برداشت عمومی جامعه از مفهوم عشق و ازدواج را به ریشخند گرفته است. «ژاک» و «روبرت» حالا ازدواج کرده‌اند و خانواده‌هایشان مشتاقانه منتظرند ثمرۀ این وصلت را ببینند. این دو تحت فشار خانواده‌ها جداگانه دست به کار می‌شوند و تخم‌مرغ‌ها یکی پس از دیگری روانۀ سبدها می‌شود. این انباشت اشیا در صحنه که تصویر آشنایی در آثار اوژن یونسکو است، در «مستأجر جدید» هم نقشی پررنگ دارد. در جریان اسباب‌کشی «موسیو»، شخصیت اصلی نمایشنامه، اثاثیۀ او به‌تدریج وارد صحنه می‌شود و در نهایت فضایی خالی در آن باقی نمی‌گذارد. اوژن یونسکو با هوشمندی و شوخ‌طبعی‌اش در این آثار شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که به‌شکلی مضحک و بدون ذره‌ای واقع‌بینی‌ با لجاجت و تماماً متکی بر غرایزشان عمل می‌کنند؛ بااین‌حال طنین هیاهویی که به راه می‌اندازند شباهت غریبی با نوای زندگی روزمرۀ همهٔ ما دارد.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب آینده در تخم مرغ هاست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۲۰ فرانسه و قالب نمایشنامه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اوژن یونسکو

اوژن یونسکو (Eugène Ionesco) در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ به دنیا آمد. او نمایشنامه‌نویس و نویسندهٔ فرانسوی با اصلیت رومانیایی بود که در سال ۱۹۷۰ میلادی به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. یونسکو را بارزترین نمایندهٔ تئاتر آوانگارد فرانسه می‌دانند. از این نویسنده، نمایشنامه‌های مشهور و مهمی در سراسر جهان باقی مانده است. «صندلی‌ها» ترجمهٔ احمد کامیابی مسک/ «کرگدن» باشش ترجمهٔ متفاوت به‌ترتیب تاریخی از جلال آل احمد، پری صابری، مدیا کاشیگر، احمد کامیابی مسک، سحر داوری و محمد حیاتی/ «شاه می‌میرد»/ «تابلو»/ «مکبت»/ «عابر هوایی»/ «آوازخوان طاس»/ «بداهه‌گوی آلما»/ «آمِده یا چطور از شرش خلاص شویم؟»/ «درس» ترجمهٔ داریوش مهرجویی و... . بیشتر آثار این هنرمند به پارسی ترجمه شده و مترجمان آثار او اغلب از نویسندگان و هنرمندان مشهور ایرانی بوده‌اند. بهمن محصص نیز یکی دیگر از مترجمین آثار او بوده است. مشهورترین نمایشنامهٔ یونسکو «کرگدن‌ها» یا «کرگدن» نام دارد. این نمایشنامه را نخستین‌بار جلال آل احمد ترجمه کرد. این نمایشنامه با نام «کرگدن» بارها در ایران بر روی صحنه رفته است. از نخستین اجراهای این اثر می‌توان به اجرای حمید سمندریان در سال ۱۳۵۰ و از تازه‌ترین اجراها نیز می‌توان به اجرای فرهاد آئیش در ۱۳۸۷ اشاره کرد. فیلم مستندی نیز با نام کرگدن‌ها و ناکرگدن‌ها به کارگردانی محسن زمانی ساخته شده که به این نمایش و ارتباط یونسکو و ایدئولوژی آلمان نازی پرداخته است. اوژن یونسکو ۲۸ مارس ۱۹۹۴ درگذشت.

بخشی از کتاب آینده در تخم مرغ هاست

«در آغاز، بازی باید بسیار واقع‌گرایانه باشد. همین‌طور دکور و وسایلی که پس از این به صحنه خواهند آورد. سپس ضرب‌آهنگ بازی، که حالا بفهمی‌نفهمی مشخص شده است، حالتی تشریفاتی به اجرا می‌دهد. اما باز در صحنهٔ آخر واقع‌گرایی حاکم خواهد شد. پرده که بالا می‌رود، جنجال، صدای حرف‌زدن، صدای چکش‌کاری، قطعاتی‌از یک ترجیع‌بند، فریاد چند بچه، صدای پا در پلکان، همین‌طور صدای یک ارگ کوکی و امثال این از دو طرف صحنه به گوش می‌رسد؛ سپس سرایدار با دسته‌کلیدی در را با سروصدا باز می‌کند و با صدایی بم می‌خواند:

سرایدار: لا، لا، لا... ترا لا لا لا، ترا لا لی... ترا لا لا لالی، لا لا لال‌ـ‌آـ‌آ! (دسته‌کلید را تکان می‌دهد.) لا لا لا لا! (از خواندن دست می‌کشد، به‌طرف پنجرهٔ باز می‌رود و رو به بیرون خم می‌شود.) گوستاو! گوستاو! گوستاو! هِی‌ی‌ی ژرژ، برو به گوستاو بگو یه سر بره پیش موسیو کلرانس!... ژرژ!... (سکوت) ژرژ!... (سکوت) اون هم که نیست! (بیشتر خم می‌شود و با صدایی گوش‌خراش می‌خواند:) لا! لا! لا! لا! لا! لا! لا! لا! لا! لا!

هیاهو ادامه دارد. سرایدار از پنجره بیشتر به بیرون خم می‌شود. در همان حال، از چپ موسیـو وارد می‌شود؛ مردی است میان‌سال، با سبیلی کوچک و سیاه، که سراپا تیره پوشیده است. کلاهی بر سر، کت‌وشلواری سیاه بر تن، دستکشی به دست و کفش‌های ورنی به پا دارد و بارانی‌اش را روی دست انداخته است. چمدان چرمی سیاه کوچکی به دست گرفته؛ آرام در را می‌بندد و بی‌صدا به‌طرف سرایدار، که او را نمی‌بیند، می‌رود؛ نزدیک سرایدار می‌ایستد و لحظه‌ای بی‌حرکت منتظر می‌ماند. سرایدار که حضور غریبه‌ای را احساس کرده است ناگهان آوازش را قطع می‌کند، بااین‌همه در حالت قبلی‌اش می‌ماند. وقتی موسیو می‌گوید:

موسیو: خانم سرایدار؟

سرایدار: (برمی‌گردد، دست بر قلبش می‌گذارد و فریاد می‌کشد.) آه! آه! آه! (سکسکه می‌کند.) معذرت می‌خوام، موسیو، سکسکه‌م گرفته! (موسیو همچنان بی‌حرکت بر جایش می‌ماند.) الآن اومدین؟

موسیو: بله، مادام.

سرایدار: می‌خواستم ببینم گوستاوی، ژرژی، کسی تو حیاط هست!... که بره پیش موسیو کلرانس. پس... بالاخره اومدین؟

موسیو: می‌بینین که، مادام.

سرایدار: امروز منتظرتون نبودم... فکر می‌کردم فردا می‌آین... خوش اومدین. سفـر خوش گذشت؟ خسـته که نیسـتیـن؟ وای که چقدر من رو ترسوندین! حتماً کارتون زودتر از اونی که تصور می‌کردین تموم شد! درسته. انتظارش رو نداشتم. (سکسکـه می‌کند.) سکسکـه است. مال اینه که غافلگیر شدم. همه‌چی مرتبه. خوشبختانه اونهایی که پیش از شما بودن، بله، مستـأجرهایی که پیش از شما اینجـا بودن، به‌موقع اسباب‌کشی کردن. موسیـوپیره بازنشسـته شد. راستـش درست نمـی‌دونم کارش چی بود. گفـتن برام کارت‌پستال می‌فرستن. کارمند بود. اصلا آدم عصبی‌ای نبـود. احیاناً شما که عصـبی نیـستـین؟ هسـتیـن؟ نه؟ نمی‌دونم کدوم وزارتخونه بود. یادم رفته. بهم گفته بود. آخه می‌دونین، من و چه به وزارتخونه! بااینکه شوهر اول من هم اداره‌جاتی بود ها. آدم‌های خیلـی خوبی بودن. همه‌چی رو برام تعریف می‌کردن. اوه، می‌دونی، من عادت دارم برام درددل کنـن. خیلـی رازنگه‌دارم. مادام‌پیره کار نمی‌کرد. تو زندگیش هیچ‌وقت کار نکرده بود. خونه‌شون رو من تمیز می‌کردم، یه نفر دیگه هم داشت کارهای بیرونش رو می‌کرد، هروقت هم زنیکه نمی‌اومد، من بودم! (سکسکه می‌کند.) چه غافلگیر شدم ها! من رو ترسوندین! آخه من فردا منتظرتون بودم. یا پس‌فردا. یه سگ کوچولو داشتن، از گربه بدشون می‌اومد؛ اولا که گربه اینجا ممنوعه، تقصیر من نیست، مباشر صاحب‌خونه گفته، برای من فرقی نمی‌کنه! آدم‌های منظـم و مرتبـی بودن. بچـه نداشتـن. یکشنـبه‌ها می‌رفتن ییلاق، خونهٔ قوم‌وخویش‌هاشون. تعطیلات هم می‌رفتـن بورگونی، آقاهه اهل اونجا بود. حالا هم رفتـه‌ن همـون‌جا، اما از شراب بورگونی خوششـون نمـی‌اومد، پاتیلشون می‌کرد. شراب بوردو دوست داشتن، اما نه زیاد. می‌دونین، حتی تو جوونی‌شون هم آدم‌های پیری بودن. خب چه می‌شه کرد. همه که سلیقه‌شون یه‌جور نیست. من که این‌جوری نیستم. به‌هرحال، خیلی مهربون بودن، شما چی؟ شغل آزاد دارین؟ کارمندین؟ مستمری‌بگیرین؟ بازنشسته‌این؟ هرچند، بازنشسته نه، شما هنوز خیلـی جوونین. آدم چه می‌دونه، بعضی‌ها زودتر از موقع کناره‌گیری می‌کنن، خسته می‌شن خب، نه؟ دستشون هم به دهنشون می‌رسه لابد. همه که نمی‌تونن، خوش‌به‌حال اونهایی که می‌تونن! زن‌وبچه هم دارین؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان