کتاب مخلوقات یک روز
معرفی کتاب مخلوقات یک روز
کتاب مخلوقات یک روز نوشتهٔ اروین د. یالوم و ترجمهٔ سعید نیک منش است. نشر مصدق این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی چالشهای ذهنی نویسنده دررابطهبا مرگ و زندگی.
درباره کتاب مخلوقات یک روز
اروین د. یالوم در کتاب مخلوقات یک روز در قالب داستان از تجربیات خود در مواجه با بیمارانش گفته و از چالشهای ذهنی خود صحبت کرده است؛ از زندگی معنادار و پایان زندگی. او دو چالش بزرگ خود را بیان کرده است؛ چگونه میتوان زندگی معنادار داشت؟ و چگونه باید با پایان زندگی کنار بیاییم؟ این کتاب، شخصیتهای مختلفی دارد؛ یک پرستار زن که در دردها، عصبانیتها و... سرگردان است، تاجری که در کارش موفق است، اما خودکشی میکند و بعداز آن تمام روابطش آلوده میشوند و نومیدی بر او غلبه میکند، یک روانشناس تازهکار که با مطالعات جدیدشْ خاطرات خوبش از دوستانش را خراب کرده است و... . در نهایت و با مطالعهٔ این داستان درمییابید که چگونه میتوان با مسائلی مانند مرگ، استرس، ناامیدی، اضطراب و عدم اعتمادبهنفس کنار آمد و در نهایت زندگی را سرشار از معنا ساخت.
خواندن کتاب مخلوقات یک روز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای روانشناختی پیشنهاد میکنیم.
درباره اروین د. یالوم
اروین د. یالوم (Irvin David Yalom) در سال ۱۹۳۱ میلادی و در واشنگتن دیسی در ایالات متحدهٔ آمریکا به دنیا آمد. او روانپزشک هستیگرا و نویسندهٔ آثار داستانی و غیرداستانی است. در ایران، بهعنوان نویسندهٔ رمانهای روانشناختی، بهویژه رمان مشهور «وقتی نیچه گریست» شهرت دارد. یالوم جایزهٔ انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ میلادی دریافت کرد. اروین یالوم دانشآموختهٔ رشتههای پزشکی (در ۱۹۵۶ م.) و روانپزشکی (در ۱۹۶۰ م.) است. او پس از خدمت سربازی در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد و در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم برای شرح تجربیات درمانی و ثبت آنها و همچنین برای کمک به روان انسانها کتابهایی داستانی و غیرداستانی نوشته است که همواره دیده و خوانده شدهاند. او به گفتهٔ خودش، برای نوشتن کتابهای معروفی همچون «وقتی نیچه گریست» و «دژخیم عشق» که آمیزهای از روانشناسی و فلسفه هستند، از چیزهایی الهام گرفته است. نخستین کتابی که یالوم بهصورت رمان نوشت «هر روز کمی به هم نزدیکتر» (۱۹۷۴) نام داشت؛ رمانی که با استفاده از تجربههایش در جلسات درمان با بیماران، آن را بهشیوهای جذاب و با کمکِ ۲ راوی روایت کرد.
بعضی از آثار داستانی یالوم عبارتند از: (۱۹۸۹) جلاد عشق و دیگر داستانهای روان درمانی، (۱۹۹۲) وقتی نیچه گریست، (۱۹۹۶) دروغگویی روی مبل، (۱۹۹۹) مامان و معنی زندگی، (۲۰۰۵) درمان شوپنهاور، (۲۰۰۴) پلیس را خبر میکنم، (۲۰۱۲) مسئلهٔ اسپینوزا، (۲۰۱۵) خلقشدگان در یک روز و داستانهای رواندرمانی دیگر، انسان موجودی یکروزه (و قصههای دیگری از رواندرمانی).
بعضی از آثار غیرداستانی یالوم عبارتند از: (۱۹۷۰) تئوری و عمل در رواندرمانی گروهی، (۱۹۸۰) رواندرمانی اگزیستانسیال، (۲۰۰۱) هنر درمان (نامهای سرگشاده به نسل جدید رواندرمانگران و بیمارانشان)، (۲۰۰۸) خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ)، (۱۹۹۷) یالومخوانان [گلچینی از مشهورترین آثار اروین یالوم]، من چگونه اروین یالوم شدم (۲۰۱۷)، مسئلهٔ مرگ و زندگی است.
در سینما نیز فیلمهایی با الهام از آثار اروین یالوم ساخته و منتشر شدهاند: فیلم مستند «پرواز از مرگ» (۲۰۰۳)، وقتی نیچه گریست (۲۰۰۷) بهکارگردانی Pinchas Perry که دیدار خیالی فریدریش نیچه (فیلسوف آلمانی) و یوزف برویر (پزشک اتریشی) و رابطهٔ پر فرازونشیب آنها را روایت میکند و فیلم Yalom's cure بهکارگردانی Sabine Gisiger که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد.
بخشی از کتاب مخلوقات یک روز
«ــ یک ماه پیش، در آخرین معاینه، به من اطلاع داد که گزینههای زیاد دیگری در اختیار نداریم. او را به خوبی میشناسم. از مدتها پیش، شیوه حرفزدن پررمز و راز و بیهوده این پزشک را زیر نظر داشتهام، بنابراین میدانم منظور او این بود که سرطان، مرا زنده زنده فرو میبلعد و کاری هم از او ساخته نیست. همه داروهای جدید را به کار برد. این داروها مدتی کوتاه پاسخ میدادند و سپس دیگر هیچ تأثیری نداشتند. در همان ملاقات ماه پیش، با اصرار، از پزشکم خواستم با من صریح و روشن حرف بزند. با چهرهای ناراحت و معذب، لحظاتی چنان بیقراری نشان داد که از درخواست خود، دچار عذاب وجدان شدم. انسان خوبی است. در نهایت پاسخ داد که تصور نمیکند بیشتر از یک سال فرصت داشته باشیم.
ــ بدون تردید، شنیدن این عبارت، برایت دشوار بوده، الی.
ــ از یک جنبه، بله. خیلی دشوار بود. ولی از جنبه دیگر، احساس راحتی کردم. راحتی از اینکه در نهایت، پیامی مستقیم از یک پزشک گرفتم. میدانستم چنین پیامی را دریافت خواهم کرد، چون حرف تازهای نبود و خودم از این واقعیت اطلاع داشتم. همین پزشک، پیشتر گفته بود که احتمال جان سالم دربردن از این سرطان، بسیار ضعیف است. در همه این مدت، احساسات گوناگون و گاهی متضادی در وجود من پدیدار میشد. روزهای نخست، از اسم سرطان هم به شدت میترسیدم. احساس میکردم آلوده، کثیف، در معرض تهدید، و در حال تباه شدن هستم. خاطرات روشنی از آن لحظات در ذهن ندارم، ولی چون دستی بر قلم دارم، متنهای زیادی شرح آن احساسات نوشتهام. اگر دوست داشته باشید، همه را برایتان میفرستم.
ــ به شدت برای خواندان آنها اشتیاق دارم.
منظور من واقعا همین بود. الی به شیوهای غیرمعمول، صریح و شمرده حرف میزد. بیمارانی که این گونه بیحاشیه و آشکار راجع به مرگ حرف میزنند، کمتر داشتهام. الی گفت:
ــ این ترس، به تدریج از بین رفت. در عین حال، هنوز هم گاهی با به تصویرکشیدن شکل ظاهری سرطان، خود را میترسانم. در روز، چندین ساعت از طریق اینترنت به عکسها و تصاویر مربوط به تخمدانهای سرطانی مینگرم. فکر میکنم تخمدان من متورم میشود، به آستانه ترکیدن میرسد و ناگهان سلولهای سرطانی را در همه جای شکم پخش میکند. البته در این موارد، تنها حدس میزنم، ولی در یک زمینه، تردیدی ندارم. اینکه انگاره محدودیت زمانی، موجب ایجاد تغییرات زیادی در برنامهریزی سالهای باقیمانده عمر شده!»
حجم
۲۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۲۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه