کتاب وصف فرشتگان

کتاب وصف فرشتگان مجموعه‌شعری سرودهٔ ابوالقاسم مولائی کوهبنانی است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب وصف فرشتگان

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است. 

خواندن کتاب وصف فرشتگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستدارا شعر ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب وصف فرشتگان

«به نام و یاد تو ای خالق کریم بنده نواز

کنم به حمد و ثنای تو گفته و سخن آغاز

اگر چه لایق حمد تو این زبان قاصر نیست

تو قادر کریمی و بر ناتوان نمی‌کنی اغماز

تویی یگانه خداوند خالق زمین و زمان

که بی‌اراده و اذنت نمی‌شود زبانی باز

هر آن چه هست بر اراده و امر تو می‌برد فرمان

تو عفو کن اگر به غیر رضایت شود دهان گه باز

تویی کریم و رحیم و تویی خدای مبین

تویی یگانه آگه اسرار و واقف هر راز

تویی بزرگ و تویی خالق و همه مخلوق

تویی که بر سر کویت تمام برده دست نیاز

زبان به وصف تو کی جا توان برد شکری

اگر که دم بدم به سخن باشد و همیشه به راز

تویی که مور و ملخ را دهی ز مرحمت روزی

تویی که بسته در رحمتت نباد وقت نیاز

فدای آن بزرگی و آن رحمت و کرامت تو

که دشمن از سر خوانت گرسنه ناید باز

همیشه سفره فیضت به روی خلق گسترده

تویی که نعمت و لطفتت بود نشانه اعجاز

تویی که دست گیری و دارند جمله چشم امید

ببخش زین که دست گدائی ما بود همیشه دراز

بگیر دست فاخر مسکین ز لطف بی هوا نرود

خورد به خار و خس کشته‌ها به موسم پرواز

مباد سر نهد بخاک و سیه رو رود از این دنیا

تو او ببخش و در عفو کن به روی پرگناهش باز

ببخش او که سفره عیبش ز دیده ها شود پنهان

و اگر نه چون بکند دیده روی شافع قیامت باز

نماز

فریاد بلند بی نیاز است نماز

آهنگ سرود دلنواز است نماز

آن گه که در بهشت را بگشایند

از بهر ورود اول امتیاز است نماز

***

به فر و جاه بسم اللّه کلید باغ الرحمان

کنیم آغاز آن دفتر که بوی گلشن آید زان

به‌پاس نام زیبایش که زینت‌بخش آغاز است

سزد سر بر رضای او نهیم ز آغاز تا پایان

نهیم سر را به خاک اندر به‌پای مرحمت شأنش

به‌پاس آن‌همه رحمت که دارد بر گنهکاران

خدای صاحب ملک و خدای صاحب رحمت

که از خاک و گل ملکش سرشته گوهر انسان

احد واحد صمد خالق به کل عالم هستی

یگانه ذات بی‌مثل و یگانه فضل بی‌پایان

که از او احمد و محمود محمد خاتم مرسل

گل یکدانه خلقت امین حضرت یزدان

رسول اعلم و اعظم ز آدم تا همه عالم

که دارد بر کفش آیت کتاب راستین قرآن

علی آن راشد و مرشد حکیم بعد پیغمبر

وصی و وارث ا حمد به جود خالق منان

امیرالمؤمنین مولا علی ابن ابی‌طالب

که از صبح ازل بسته به دین احمدی پیمان

ابرشاگرد ممتاز ابراستاد این عالم

که ازو افضل‌تر و برتر که باشد نادی قرآن

علی اول امام و شمس شاخص بعد پیغمبر

که دین حق ز او روشن ز علم و دانش و ایمان

و زهرا دخت پیغمبر که بر مولا علی همسر

بود آن گلشن و کوثر ز نسل پاک محبوبان

خدا خود داده بر احمد بشارت به این گل کوثر

که عالم از گل رویش کند تا حشر گل‌باران

ندای صوت قرآن را به گلزارش کند برپا

دهد از نسل زهرایش به عالم دین او سامان

ز آن ذریه‌ی پاکی که بعد از مرگ پیغمبر

شدی بی‌یاور و تنها به پای دین حق قربان

و شد خاموش و شد روشن فروغ شمس آن کوثر

که داده وعده بر کثرث خدایش به آیه‌ی قرآن

به آن انا اعطیناک فصل ربک و انحر

که باشد کوثر رحمت ز حق بر ملک جاویدان

زان دامان پرعطر گل ام‌ابیهای پدر زهرا

فراگیرد همه‌ی عالم نسیم سنبل و ریحان

بپوشد عطر بوستانش سراسر ملک اعلا را

چو دست باغبان حق گل‌آرا هست و پشتیبان»