کتاب خوشبختی رایگان

کتاب خوشبختی رایگان نوشتهٔ هیل دووسکین و لستر لوین سان و ترجمهٔ مهدی قراچه داغی است. انتشارات کتابسرای میردشتی این کتاب را منتشر کرده است. نویسندگان در کتاب حاضر بیان کرده‌اند که خوشبختی رایگان ساده‌تر از آنچه شما فکر می‌کنید به دست می‌آید.

درباره کتاب خوشبختی رایگان

هیل دووسکین و لستر لوین سان در کتاب خوشبختی رایگان (Happiness is free) بیان کرده‌اند که به زبان ساده، خوشبختی به این معناست که خودتان باشید؛ نه آن خویشتنی که در اغلب مواقع وانمود می‌کنید، بلکه آن خویشتنی که شما هستید و همیشه هم بوده‌اید. خویشتنی که در گذشته بودید، آن‌چه درحال حاضر هستید و آن‌چه در آینده خواهید بود. شما بدون دست‌کاری گذشته که موجب موجودیت هر آن‌چه موجود است می‌شود، هم‌چنان تابناک هستید. اگر این مطلب درست است، امکان دارد از خود بپرسید چرا دستیابی به خوشبختی تا این حد مشکل است و چرا این همه کتاب دربارهٔ این موضوع نوشته شده است؟ پاسخ به این سؤال چندان ساده نیست. با خواندن این اثر می‌توانید به برخی از جنبه‌های این سؤال پی ببرید و پاسخی برای آن بیابید. کتاب حاضر در هفت بخش با عناوین «هدف اولیه و راه‌های رسیدن به آن»، «مسایل چه‌گونه حل می‌شوند؟»، «رشد معنوی»، «خوشبختی»، «عشق»، «واقع‌گرایی» و «عشق، از خود مایه گذاشتن و هشیاری مسیح» نگاشته شده است.

خواندن کتاب خوشبختی رایگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خوشبختی رایگان

«وقتی دنبال حقیقت می‌گردیم، بازهم به موضوع خوشبختی می‌رسیم. ما دنبال چیزی هستیم که بیش‌ترین سود را برای ما دارد و معنا و مفهومش این است که می‌خواهیم به خوشبختی برسیم. همه به دنبال آزادی هستند، امّا نهایت آزادی چیزی نیست جز خوشبختی. بنابراین، خوشبختی، آزادی، حقیقت، خدا و خویشتن، همگی به آزادی ختم می‌شوند. کسی نیست که به دنبال خوشبختی نباشد. تنها تفاوت میان ما و دیگران این است که ما آگاهانه به دنبال خوشبختی هستیم، امّا دیگران کورکورانه دنبال آن می‌گردند و هرگز به خوشبختی نمی‌رسند. ما مستقیماً به دنبال آن هستیم. ما به دنبال خوشبختی در جایگاهش هستیم. ما در درون خود دنبال خوشبختی می‌گردیم.

همه خواهان خوشبختی ادامه‌دار هستند، کسی غم و اندوه را دوست ندارد. و کسی به واقع احساس رضایت نمی‌کند مگر آن‌که خوشبختی را پیدا کند. تفاوت ما با دیگران این است که آن‌ها خوشبختی را در بیرون از خود جست‌وجو می‌کنند و ما به دنبال خوشبختی در درون خود هستیم. وقتی به درون خود می‌رویم، می‌بینیم که همهٔ خوشبختی در آن‌جاست. تنها جایی که می‌توانیم خوشبختی را احساس کنیم، درون خود ماست. هربار که ما خوشبختی خود را به یک موضوع بیرونی ربط می‌دهیم، درد و رنج بیش‌تری می‌کشیم.

آیا کسی این نتیجه‌گیری را رد می‌کند؟ اگر شما به اندازه کافی عمر کرده باشید و اگر شما خوب بررسی کرده باشید، آن خوشبختی که ما در بیرون از خود جست‌وجو می‌کنیم وجود خارجی ندارد. خوشبختی تنها در درون ما زندگی می‌کند، نکته شماره ۱.

حالا، نکته شماره ۲ این است که خوشبختی که در جست‌وجویش هستیم، چیزی جز خویشتن ما نیست. ما همان خوشبختی هستیم که دنبال آن می‌گردیم. امّا اگر فکر کنیم خوشبختی چیزی است بیرون از ما، بیراهه رفته‌ایم.

از این رو برای پیدا کردن این حقیقت — این وجود بی‌انتهایی که ما هستیم — باید ذهن را خاموش و درنهایت رهایش کنیم. تنها در این شرایط است که به خواسته خود می‌رسیم. ذهن چیزی نیست مگر مجموعه افکار. افکار مجموعه‌ای از محدودیت‌ها هستند. اگر هریک از ما در همین لحظه بتواند فکر کردن را متوقف سازد و به آن ادامه دهد، این فرد از هم اکنون تبدیل به موجودی بی‌نهایت می‌شود. به همین سادگی. اولین کار این است که افکار منفی را رها کنیم به این منظور که برای مثبت‌اندیشی فضا باز کنیم. در این شرایط است که به مرحله آگاهی می‌رسیم.»