جملات زیبای کتاب لبنان زدگی | طاقچه
تصویر جلد کتاب لبنان زدگی

بریده‌هایی از کتاب لبنان زدگی

انتشارات:نشر آرما
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۴۴ رأی
۳٫۷
(۴۴)
مشکل این است که هنوز انسان نشده مسلمان شده‌ایم و هنوز مسلمان نشده شیعه.
Laya Sadegh
خدا در گِل این خانواده ادویۀ دیگری زده است.
Amir Mousawi
پیش از سفر به لبنان ماه‌ها سؤالی در ذهن داشتم. سؤال از زندگی در جامعۀ بدون دین و اقتصاد بدون نفت. این هر دو عنصر آن‌چنان در تاروپود زندگی ما رسوخ کرده‌اند که تصور دنیای فاقد آن‌ها ذهن ایرانی را به زحمت می‌اندازد. فی‌المثل کسی که در جزیره‌ای در قلب آفریقا به دنیا می‌آید برای چه زندگی می‌کند؟ برای چه می‌کوشد؟ چقدر باید عرق بریزد تا به اندازۀ گذران زندگی‌اش درآمد داشته باشد؟ روش تغییر شأن اجتماعی و اقتصادی‌اش چیست؟ و البته این سؤال که یک مبلغ دینی در چنان جامعه و اقتصادی چگونه رفتار می‌کند؟ امروز در ایران پاسخ همۀ این سؤالات در تعهد به نظام و تقرب به نفت خلاصه می‌شود. و به خاطر همین است که نسبت به هرگونه خلاقیتی استغنا وجود دارد؛ البته جز خلاقیت در ایجاد سازمانی جدید برای اخذ بودجه و ارشاد خلق‌الله!
1258580
بی‌چاره‌ها خیال کرده‌اند زندگی در زندگی و آسانی در آسانی است. نمی‌دانند زندگی در مرگ و آسانی در سختی است. نمی‌فهمند شهیدان، زیادت را در نقص و حیات را در فنا می‌جویند.
Laya Sadegh
روزی یک خبرنگار غربی فاش‌گو و جسور و هوشمند از سیدحسن نصرالله پرسید: شما مبارز راه آزادی هستید؛ اما چرا برای آزادی مردم از تفکر تمامیت‌خواه یگانه‌پرستی مبارزه نمی‌کنید؟ سید خنده‌ای کرد و پاسخی در ظاهر بی‌ربط داد: ما معتقدیم آفرینندۀ دین همان آفرینندۀ انسان است و این دو مطابق و هماهنگ هستند. پیش‌فرض ناگفتۀ سؤال آن خبرنگار این بود که دین زائده یا نقیصه‌ای‌ست که بر انسانیت تحمیل می‌شود. یعنی دو فرض وجود دارد: دستورات دینی یا با نگاه محض انسانی توجیه‌پذیر نیستند و زائد بر انسانیت‌اند یا فقط با چشم‌پوشی‌کردن از بخش‌هایی از انسانیت توجیه‌پذیرند
من
خودرویی را فرض کنید که سویچش گم شده است. حکماً نشستن در آن اتلاف‌وقت، فشردن پدال گازش بی‌فایده و بستن کمربند در ماشینی که قرار نیست حرکت کند، زحمت اضافی است. آن ماشین را می‌توان فقه، پدال گازش را نماز و کمربند را حکمی متعالی همچون حجاب یا غض‌بصر در نظر گرفت. فقه بدون غایت دقیقاً همین‌قدر بی‌معناست. اینکه این وسط پلیسی سبز شود و شما را به خاطر نبستن کمربند در خودرویی که سال‌هاست سویچش گم شده جریمه کند هم حکما شوخی تاریخ است. این یعنی حتی آن پلیس هم فلسفۀ کل این دستگاه را نفهمیده. فقط در کتاب آئین‌نامه خوانده کسی را که کمربند نداشت باید جریمه کرد. گویی مقولۀ حرکت این ماشین در طول دوران به فراموشی سپرده شده است. ایندیویژوآلیسم غربی و منفعت‌گرایی شخصی همان پدرسوخته‌ای است که سویچ خودروی ما را قورت داده و این دستگاه ظریف و مقدس را بی‌معنا کرده است.
Gh.
آفتاب حقیقت از چراغ کلمات بی‌نیاز است
سپیده دم اندیشه
«خدا بعضی از شما را در روزی بر بعضی دیگر فزونی داده است؛ ولی کسانی که فزونی داده شده‌اند حاضر نیستند روزی خود را به زیردستان خود بازدهند تا در آن باهم مساوی باشند. آیا نعمت خدا را انکار می‌کنند؟ (نحل، ۷۱)»
Laya Sadegh
شبکه‌های اجتماعی خارج از ایران اصلاً جنبۀ امنیتی ندارند. بخشی از هویت فرد هستند؛ مثل ایمیل در ایران. عجیب است ما مهم‌ترین مدارک و مکاتباتمان را از طریق میل‌سرویس‌های آمریکایی ردوبدل می‌کنیم؛ اما نوبت به شبکه‌های اجتماعی که می‌رسد رگ غیرت امنیتی‌مان بالا می‌زند
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
چندین عکس تمام‌رنگی از زنان آرایش‌کردۀ بی‌حجاب روی پنجره‌های تمام سفید مغازه دیده می‌شود. کم‌کم می‌فهمم در حوزۀ استحفاظی هم خبری نیست. یاد تابلوی مغازه‌ای در قم می‌افتم که روی پاپیونی که در عکس بود، برچسب چسبانده بودند و من که شب از آنجا می‌گذشتم می‌توانستم پاپیون را از زیر نور مهتابی‌های پشت بنر ببینم؛ گرچه حدس‌زدنش هم در روز کار سختی نبود. و حالا عکس این زنان در قلب ضاحیۀ حزب‌الله؟
سپیده دم اندیشه
شیعیان لبنان یک الگو بیش‌تر برای زندگی ندارند. درآمد به میزان نیاز، کار تا سرحد شهادت.
فلانی
بعد از دو ساعت، خاکسترشده از روضه می‌آییم بیرون. مدت‌هاست از تنزلات کلامی حقیقت خسته‌ام. آن کتاب‌فروشی هم خوب بود؛ اما این شهدا... این شهدا صورت ایمان و نصیب چشم بودند. کلمۀ طیبه اگر در کتاب بماند زمین‌گیر است. برای عروج باید به عمل صالح ترجمه شود. عمل صالح هم گوشت و پوست می‌خواهد. اما گوشت و پوست، نقد محقر است و خداوند نخواهدش پذیرفت. باید همان را هم قربانی کرد.
maryhzd
سه کبوتر صلح نقره‌ای با نخ‌های نامرئی از سقف آویخته شده‌اند. در منقارهایشان شاخۀ زیتون است. قلبم ذوب می‌شود. یاد شاخه‌های تازۀ روی قبر شهید زینبیه می‌افتم. بله، صلح همان رشتۀ پیوند اصیل انسانی میان دختر باریستا، منِ سوخته و آن شهید سیراب است؛ شهیدِ بی‌ادعای پیوند و همزیستی. همزیستی، نقیض استغناست. نمی‌توان مستغنی بود و داعیۀ همزیستی و تعایش داشت. اگر امروز منصفان مسیحی، اهل سنت و دیگر فرقه‌ها لبنان خود را از شیعیان این کشور بی‌نیاز نمی‌بینند ازآن‌روست که پیش از آن‌ها این شیعیان بودند که نسبت به دیگر فرقه‌ها استغنا نورزیدند و شهادت‌طلبی جوانانشان را دست‌مایۀ اقتدارگرایی قبیله‌ای قرار ندادند. مدارا و صبر کردند و خون دادند تا هجده فرقه بتوانند در کنار هم زندگی کنند.
maryhzd
بالای انبوه تبلیغات و آگهی‌های پاره‌پاره چهار کلمۀ تأمل‌برانگیز نوشته شده است. «لبنانی بیندیش، سکولار بیندیش.» سکولاریسم هنگامی فرض وجود می‌یابد که میان ارزش‌های دینی و ارزش‌های انسانی تفکیک قائل باشیم. به نظرم مهم نیست که ما سکولار هستیم یا شکارچی سکولاریسم؛ مهم این است که در هر دو صورت ما آن پیش‌فرض غلط را پذیرفته‌ایم.
من
اصلاً سبح طویل روز است که به ذکر رب و نماز شب شیرینی می‌دهد. اگر نه بی‌خوابی‌کشیدن توجیهی ندارد. زیر بار قول ثقیل پروردگار است که رکوع، سجود، تبتل و توکل معنا می‌یابد. کسی که باری برنداشته است، چرا باید کمر خم کند؟ کسی که چاره‌اندیشی‌هایش نقش بر آب نشده، چرا باید پیشانی بر زمین بگذارد؟ کسی که هدفش آن‌قدر کوچک است که به دست همین اطرافیان برآورده می‌شود چرا باید از همه ببرد؟ کسی که خودش می‌تواند بارهایش را بردارد چرا باید توکل کند؟
من
اولین چیزی که توجهم را جلب می‌کند جمله‌ای است که به عربی و انگلیسی دو طرف طاق ورودی و درست بالای درهای فرعی نوشته شده است: «تا آدمیان حیات یابند و حیاتشان بهتر باشد.» عجب جمله‌ای و عجب جایی! موبایل را درمی‌آورم و جمله را گوگل می‌کنم. آیۀ دهم از باب دهم انجیل یوحناست. عجب آیه‌ای و عجب جایی! دانشگاه آمریکایی بیروت
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
کاش من هم شیخ مجاهد روشن‌فکری داشتم که بی‌قصد مریدپروری و تزریق معنویت تخدیری، مستقیماً فرآیند رشدم را مدیریت می‌کرد؛ اما گویا شیخ‌ها و مجاهدان و روشن‌فکران ما کارهای بسیار مهم‌تری از تربیت نسل دارند.
کاربر ۱۸۱۵۵۹۱
بی‌چاره‌ها خیال کرده‌اند زندگی در زندگی و آسانی در آسانی است. نمی‌دانند زندگی در مرگ و آسانی در سختی است. نمی‌فهمند شهیدان، زیادت را در نقص و حیات را در فنا می‌جویند.
کاربر ۱۴۲۸۴۶۷
ساحل مختلط است. اصلاً نگران نباشید. خانم‌ها برای ورود به آب حجابشان را کم نمی‌کنند. چادری با چادر، محجبه باحجاب و بی‌حجاب با همان لباسی که به تن دارد وارد آب می‌شوند. بی‌حجاب‌ها یک‌دهم جمعیت هم نیستند.
سپیده دم اندیشه
لبنان چهار دورۀ تاریخی دارد. عصر فینیقی، هخامنشی، رومی و اسلامی. لبنان آوردگاه تمدن‌هاست. این کشور از بلخ بامی در ماوراءالنهر تا اشبیلیه در شبه‌جزیرۀ اندلس و با قسطنطنیه و قاهره و رم تاریخ مشترک دارد. در عصر اسلام نیز میدان کشمکش امویان، عباسیان، سلجوقیان، فاطمیان، صلیبیان، این اواسط چند سالی خوارزمشاهیان، گاهی ممالیک خودمختار، عثمانیان و نهایتاً استعمارگران غربی و مشخصاً فرانسویان بوده. از همۀ این دوره‌های بی‌تناسب نیز رنگ گرفته است. این نبردهای فتنه‌گون و فرسایشی به ضمیمۀ روحیۀ ملاحی و بازرگانی فینیقی موجب مهاجرت تعداد درخورتوجهی از ساکنان کشور شده است. غرض اینکه پیچیدگی هندسۀ جمعیتی لبنان به تعدد فرقه‌های آن ختم نمی‌شود.
zahra.n
از وقتی یادم می‌آید از خودم پرسیده‌ام آخر سیدموسی را با لبنان چه‌کار؟! بیایید تاریخ را از انتها نخوانیم. لبنان مانند یک نوزاد نارس بود. هیچ تفاوتی هم با تکه‌پاره‌های دیگر عثمانی نداشت جز اینکه از همه کوچک‌تر، ناتوان‌تر و بی‌چاره‌تر بود. فقط شانزده سال از استقلال لبنان می‌گذشت.
zahra.n
تابلوها را می‌خوانم. همه با سه زبان عربی، فرانسوی و انگلیسی نوشته شده‌اند. چرا فرانسوی؟ چون وقتی داشتند عثمانی را، سرزمین و سرنوشت مسلمانان را می‌دریدند و میان برادران دیوار می‌کشیدند، لبنان به فرانسه رسید و فلسطین به انگلیس. تاریخ تشکیل اسرائیل را از انعقاد قرارداد سایکس‌پیکو برای تجزیۀ عثمانی آغاز می‌کنند. لبنان را افسر سایکس برداشت و فلسطین را افسر پیکوت.
|قافیه باران|
آیت‌الله نازک‌اندیشی که می‌گفت اگر مراقب نباشیم، مستضعفان مستکبران را به زیر می‌کشند و خود به مستکبرانی تازه تبدیل می‌شوند؛ چون خوی استکبار بی‌استثنا در هر انسانی وجود دارد.
|قافیه باران|
سیدحسن نصرالله بعد از جنگ ۲۰۰۶ اکثر سخنرانی‌هایش از طریق ویدئوکنفرانس است. روزی وسط سخنرانی به‌جای آب، یک لیوان بزرگ آب‌پرتقال را از جایی خارج از کادر دوربین از روی میزش برداشت و با آن گلویی تازه کرد. در این‌جور مواقع مستمعین هم با یک صلوات برای خطیب زمان می‌خرند. این ماجرا بازهم در چند سخنرانی تکرار شد؛ تا اینکه رسانه‌ها به آن حساس شدند. بالاخره یک روز سیدحسن در پایان سخنرانی‌اش لیوان آب‌میوه را داخل کادر آورد و توضیح داد من برای اینکه در سخنرانی‌های طولانی گلویم خشک نشود و مجبور نباشم مدام آب بخورم به‌جای آب، لیموناد می‌خورم و به دیگر سخنرانان هم توصیه می‌کنم. و من بهت‌زده بودم از این همه صمیمیت و شفافیت
فلانی
تاریخ نشان داد و می‌دهد که تجزیه و تفرقه دقیقاً چه هزینه‌ای دارد.
فلانی
امروز شامات که نقطۀ تماس شرق و غرب است دوباره آماج هجمۀ بیگانگان قرار می‌گیرد؛ باز برای تقسیم. حزب‌الله نیز در جنگ سی‌وسه‌روزه از دولت آمریکایی سنیوره حمایت نمی‌کرد، می‌کوشید تمامیت لبنان را حفظ کند. در سوریه نیز اسد موضوعیتی ندارد، تمامیت سوریه و سپس سرتاسر سرزمین‌های مسلمانان در خطر است.
فلانی
چاره چیست؟ اگر بجنگیم، عقب می‌مانیم. اگر نجنگیم هم دل آمریکا برای ما نسوخته است. عراق و افغانستان را دیدیم. البته گزینۀ وحشتناک و ویرانگر دیگری هم وجود دارد: توان همزیستی‌مان ته بکشد و نتوانیم معادلات داخلی‌مان را حل کنیم و باهم بجنگیم...
فلانی
روزی یک خبرنگار غربی فاش‌گو و جسور و هوشمند از سیدحسن نصرالله پرسید: شما مبارز راه آزادی هستید؛ اما چرا برای آزادی مردم از تفکر تمامیت‌خواه یگانه‌پرستی مبارزه نمی‌کنید؟ سید خنده‌ای کرد و پاسخی در ظاهر بی‌ربط داد: ما معتقدیم آفرینندۀ دین همان آفرینندۀ انسان است و این دو مطابق و هماهنگ هستند.
فلانی
تا بیست‌ودوسالگی حجاب نمی‌پوشیده. پدرش لبنانی و تاجر الماس بوده. الان بیش از بیست سال است که چادری است. نیمی از خانم‌های فامیل نیز پس از او چادری می‌شوند. اطرافیان اوایل سرزنشش می‌کرده‌اند که این چه ظلمی است که به خودت و زیبایی‌ات می‌کنی دختر... اما بعدها اعتراف کرده‌اند که ما شجاعتت را تحسین می‌کردیم.
فلانی
شما را به خدا توقع که ندارید یک اقلیت در لبنان ضعیف جلوی اسرائیل مقتدر مقاومت کند؟! اسرائیل تا سال ۱۹۸۵ یعنی شش سال پس از ناپدیدشدن سیدموسی هیچ‌گاه از هیچ کشوری عقب‌نشینی نکرده بود. اسرائیل وقتی می‌آمد یعنی آمده بود که بماند. حتی فرض عقب‌نشینی وجود نداشت. بیایید تاریخ را از انتها نخوانیم. شکست اسرائیل توسط چندصد شبه‌نظامی شیعه خارج از تصور نبود، خارج از وهم بود. شکافته‌شدن دریا با ضربۀ عصای موسی خارج از تصور نبود، خارج از وهم بود.
فلانی

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان