کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ کیفیات ذهنی و برهان معرفت
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ کیفیات ذهنی و برهان معرفت
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ کیفیات ذهنی و برهان معرفت نوشتهٔ مایکل تای و ندا - روملین مارتینه و ترجمهٔ یاسر پوراسماعیل است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ جلد ۴۰ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد».
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ کیفیات ذهنی و برهان معرفت
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ کیفیات ذهنی و برهان معرفت (Qualia Qualia: The Knowledge Argument; The Stanford Encyclopedia of Philosophy) جلد ۴۰ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است. در توضیح این اثر آمده است که كيفيات ذهنی بهعنوان خصوصيت پديداری، تجربهٔ ديداری خود را هنگام خيرهشدن به قطعهٔ رنگ فيروزهای روشنی در مغازهٔ رنگفروشی در نظر بگيريد. چيزی وجود دارد كه نزد شما كيفيت سوبژكتيو از سر گذراندن اين تجربه است. آنچه كيفيت از سر گذراندن اين تجربه است، با آنچه نزد شما كيفيت تجربهكردن یک قطعه رنگ قهوهای مات است بسيار تفاوت دارد. اين تفاوت، تفاوت در چيزی است كه اغلب «خصوصيت پديداری» (phenomenal character) ناميده میشود.
کتاب حاضر دو بخش دارد؛ «کیفیات ذهنی» و «کیفیات ذهنی: برهان معرفت». این اثر به ده بخش تقسیم شده است. بخش نخست کاربردهای گوناگون اصطلاح کیفیات ذهنی را تفکیک کرده است. بخش دوم به این مسئله پرداخته که کدام حالات ذهنی، کیفیت ذهنی دارند. بخش سوم برخی از استدلالهای اصلی در دفاع از این دیدگاه را که کیفیات ذهنی، تحویلناپذیر و غیرفیزیکیاند، مطرح کرده است. سایر بخشها بر کارکردگرایی و کیفیات ذهنی، شکاف تبیینی، کیفیات ذهنی و دروننگری، نظریههای بازنمودی دربارهٔ کیفیات ذهنی، کیفیات ذهنی بهعنوان ویژگیهای ذاتی و غیربازنمودی، نظریههای ربطی دربارهٔ کیفیات ذهنی و در نهایت بر بحث کیفیات ذهنی و ذهنهای ساده تمرکز کرده است.
دانشگاه استنفورد انتشار این دانشنامه را در سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز کرد. پس از مدتی متن کامل مقالات را در اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داد. کسانی که در تدوین این دانشنامهٔ بزرگ نقش دارند، از استادان و مؤلفان بهنام در حوزهٔ فلسفه هستند. این دانشنامه به سرپرستی دکتر «ادوارد ن. زالتا» صدها مدخل دارد و یکی از بهترین راهها برای آشنایی مقدماتی با مباحث فلسفی است. «مسعود علیا» در سال ۱۳۹۲ با همکاری انتشارات ققنوس، تصمیم به ترجمهٔ بعضی از مدخلهای این دانشنامه گرفت. او بههمراه مترجمانی نامآشنا آخرین ویراست مقالات دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد را با حفظ سبک و زبان به پارسی برگرداند. انتشارات ققنوس این مجموعه را با کسب اجازه از گردانندگان این دانشنامه (بهویژه دکتر زالتا) منتشر کرده است. عناوین بعضی از این جلدها عبارت است از «مفهوم شر»، «فلسفهٔ دین»، «عقل به روایت کانت»، «زیباییشناسی فمینیستی»، «ژاک لکان»، «اخلاق ارسطو»، «باروخ اسپینوزا»، «فیشته» و «پدیدارشناسی».
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ کیفیات ذهنی و برهان معرفت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب کیفیات ذهنی و برهان معرفت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ کیفیات ذهنی و برهان معرفت
«ماری دانشمند برجستهای است که، به هر دلیل، مجبور شده است در اتاقی سیاه و سفید از طریق نمایشگر تلویزیونی سیاه و سفیدی درباره جهان پژوهش کند. او متخصص فیزیولوژی اعصاب بینایی است و اجازه دهید فرض کنیم که همه اطلاعات فیزیکی لازم درباره آنچه هنگام دیدن گوجهفرنگیهای رسیده یا آسمان رخ میدهد، به دست میآورد، و از واژههایی همچون "قرمز"، "آبی" و غیره استفاده میکند. برای مثال، او درمییابد که دقیقا کدام ترکیبهای طول موجها از آسمان، شبکیه را تحریک میکنند و این امر دقیقا چگونه از طریق دستگاه عصبی مرکزی، موجب انقباض تارهای صوتی و خروج هوا از ریهها و، در نتیجه، اظهار جمله "آسمان آبی است" میشود ... هنگامی که ماری از اتاق سیاه و سفیدش آزاد میشود یا تلویزیونی رنگی در اختیارش قرار میگیرد، چه اتفاقی میافتد؟ آیا او چیزی میآموزد یا نه؟ کاملاً واضح به نظر میرسد که او چیزی درباره جهان و تجربه دیداری ما از آن میآموزد. اما در این صورت، لازم میآید که معرفت قبلی او ناقص بوده باشد. اما ماری همه اطلاعات فیزیکی را داشت. بنابراین، چیزی بیش از اطلاعات فیزیکی [نزد او] وجود دارد، و فیزیکالیسم کاذب است.
استدلالِ نهفته در این قطعه را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
(۱) ماری پیش از آزادیاش، همه اطلاعات فیزیکی مربوط به بینایی رنگی را دارد.
(۲) اما اطلاعاتی درباره بینایی رنگی انسان وجود دارد که او پیش از آزادیاش فاقد آن است.
بنابراین،
(۳) اینطور نیست که همه اطلاعات، اطلاعات فیزیکی باشند.
بیشتر نویسندگانی که از برهان معرفت بحث میکنند به مثال ماری استناد میکنند، اما فرانک جکسون در مقاله تأثیرگذارش از مثال دیگری نیز استفاده کرده است: مثال شخصی به نام فِرِد که رنگی را میبیند که نزد ادراککنندگان انسانی عادی ناشناخته است. شاید بخواهیم بدانیم که فِرِد هنگام نگاه کردن به چیزهایی که نزد او به آن شیوه خاص پدیدار میشوند، چه رنگی را تجربه میکند. واضح به نظر میرسد که هیچ میزانی از معرفت درباره آنچه در مغز او رخ میدهد و در باب اینکه اطلاعات رنگی چگونه در دستگاه بینایی او پردازش میشوند، به ما در یافتن پاسخی به این پرسش کمک نمیکند. در هر دو موردی که جکسون به آنها استناد کرده است، به نظر میرسد فاعل معرفتی A به فقرات خاصی از معرفت درباره فاعل B دسترسی ندارد: A نمیتواند بداند که B تجربهای از کیفیت خاص Q در برخی موقعیتها دارد. این فقره خاص معرفت درباره B برای A دسترسناپذیر است، زیرا خود A هرگز تجربهای از Q نداشته است.»
حجم
۱۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه