کتاب از آنچه که فکر می کنی، قوی تر هستی

کتاب از آنچه که فکر می کنی، قوی تر هستی نوشتهٔ جوئل اوستین و ترجمهٔ نفیسه تنکابنی است. انتشارات نسل نواندیش این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر به خواننده توصیه می‌کند که قدرت خود را آزاد کند تا بزرگ‌تر و برجسته‌تر شود و از محدودیت‌های خود فراتر رود.

درباره کتاب از آنچه که فکر می کنی، قوی تر هستی

جوئل اوستین در کتاب از آنچه که فکر می کنی، قوی تر هستی از راهکارهایی سخن گفته است که می‌توانند قدرت هر فردی را افزایش دهند. قدرت مدنظر او نه قدرت جسمانی، بلکه قدرت روح و روان است. نویسنده این اثر را در ۱۵ فصل نگاشته که عنوان آن‌ها عبارت است از «شما از آنچه فکر می‌کنید قوی‌تر هستید»، «خدا را به میان مشکلاتتان دعوت کنید»، «پیروزی از تاریکی سرچشمه می‌گیرد»، «مبارزه برای آینده»، «نیرویی ویژه در راه است»، «به‌نظر خودتان چگونه فردی هستید؟»، «شما برای مقاومت کردن طراحی شده‌اید»، «غلبه بر خستگی»، «هنوز هم می‌توانید به هدفتان برسید»، «ایمان شما»، «بااین‌حال همه‌چیز درست می‌شود»، «این‌گونه دانستم»، «تندبادهای آزمایش»، «به راهتان ادامه دهید» و «در محاصرهٔ خداوند بلندمرتبه».

خواندن کتاب از آنچه که فکر می کنی، قوی تر هستی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب از آنچه که فکر می کنی، قوی تر هستی

«چگونه دانستید که خدا طرف شماست؟ از اینکه او به دشمنانتان اجازهٔ پیروزی نداد. شما به‌تنهایی از پس آن مشکل برنمی‌آمدید. آن خدا بود که به‌جای شما مبارزه کرد. شما به‌خودی‌خود نمی‌توانستید اعتیاد را شکست دهید. شما سهم خود را انجام دادید، ولی این خدا بود که اجازه نداد از هدفتان دست بکشید. شما شخصی را که عاشقش شدید، اتفاقی ملاقات نکردید. اینکه او ناگهان سر راهتان سبز شد از روی تصادف نبود. او می‌توانست پنج دقیقه دیرتر آنجا باشد و شما هرگز او را نمی‌دیدید. او می‌توانست آن روز تغییر عقیده دهد و جای دیگری برود، اما این خدا بود که گام‌های او را به‌سوی شما هدایت کرد و اکنون شما در کنار شخصی که دوستش دارید احساس خوشبختی می‌کنید.

خداوند این‌گونه برنامه‌ریزی کرده است تا هر موفقیتی که از هر چالشی نصیبتان می‌شود، ایمانتان را تقویت کند. به‌این‌دلیل که وقتی با یک چالش جدید روبه‌رو می‌شوید، به عقب نگاهی بیندازید و بگویید: «خدایا، تو آن زمان آن کار را برایم انجام دادی، حتم دارم که این بار هم آن را برایم انجام می‌دهی.» شما یک تاریخچه از الطاف خداوند دارید. شما دیده‌اید که وقتی راهی نداشته‌اید، خداوند راهی برایتان باز کرده است. دیده‌اید که او در زمان مناسب شما را در مکان مناسبی قرار داده است و شما فردی را ملاقات کرده‌اید که در سرنوشتتان تأثیرگذار بوده است. دیده‌اید در جایی که مرتکب خطایی شده‌اید، خداوند رحمتش را شامل حالتان کرده است و گرچه شایستهٔ آن نبودید، اما شرایط را به نفع شما تغییر داده است. همهٔ ما به شیوه‌های گوناگون حضور خدا را در زندگی‌مان احساس کرده‌ایم. وقتی وسوسه می‌شوید تا دلسرد شوید و پیش خودتان فکر کنید: «این مشکل، زیادی بزرگ است، فلان چیز هرگز تغییر نمی‌کند، من هرگز ارتقای شغلی پیدا نمی‌کنم، هرگز از شر این اعتیاد خلاص نمی‌شوم.» در چنین مواقعی نیاز دارید کمی به پشت سرتان نگاه کنید و درخت ایمانتان را آبیاری کنید. الطافی را که خدا شامل حالتان کرده است به خاطر بیاورید و به زمان‌هایی فکر کنید که حضور خدا را در زندگی‌تان مشاهده کرده‌اید.

به تاریخچه‌تان نظری افکنید تا ببینید خداوند هیچ‌گاه شما را تنها رها نکرده است، تا دریابید که او چگونه شما را از آن تصادف حفظ کرد، چگونه شخص مناسبی را سر راهتان قرار داد یا چگونه شما را به مکانی هدایت کرد که در آنجا یک‌سری وقایع به اتفاق منجر شدند. آن‌گاه وقتی افکار منفی در گوشتان زمزمه می‌کنند که: «آن اتفاق هرگز رخ نمی‌دهد، از این بهتر دیگر وجود ندارد.»، فقط لبخند بزنید و بگویید: «متأسفم، دیر رسیده‌ای. من تاریخچه‌ای با خدا دارم. من قبلاً طعم رحمت و مهربانی او را چشیده‌ام. قبلاً دیده‌ام که خدا اوضاع فرزندم را سروسامان داده است. دیده‌ام که عزیزانم را شفا داده است. دیده‌ام در جایی که دیگران سعی کرده‌اند مرا زمین بزنند، او مرا ارتقا داده است. دیده‌ام که ضرر و زیان‌هایم را جبران کرده است و از میان خاکسترها زیبایی بیرون کشیده است.» وقتی به تاریخچه‌تان با خدا نظر می‌افکنید، سرنوشتتان را تقویت می‌کنید.»