کتاب چارچوب ذهنی فراوانی

کتاب چارچوب ذهنی فراوانی نوشتهٔ جول اوستین و ترجمهٔ منصور بیگدلی است. بهار سبز این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر نقطهٔ آغاز موفقیت را شرح داده است.

درباره کتاب چارچوب ذهنی فراوانی

تمامی انسان‌ها دارای بینشی هستند و هر کدام تصویری از خود، خانواده و آینده‌شان در فکر خود دارند. ذهنیتی که شما از خودتان دارید، به روح و ضمیر ناخودآگاه‌ شما وارد می‌شود. اگر بینش شما در زندگی محدود باشد، زندگیتان هم محدود خواهد بود. پیش از آنکه رؤیایتان بتواند به واقعیت تبدیل شود، باید خودتان را ببینید که به رؤیا دست یافته اید و تصویری از آن در ذهنتان بسازید. کسانی که خود را شکست خورده و پست میبنند و نمی دانند چرا انگار چیزی همیشه بر علیه آنهاست ، علتش این است که تصویر اشتباهی دارند. با خواندن کتاب چارچوب ذهنی فراوانی می‌آموزید که تصاویر غلط را عوض کنید و خود را به‌صورتی ببینند که خدا می‌بیند یعنی برکت‌یافته، کامیاب، قوی، بااستعداد و موفق و سرانجام می‌توانید به سمت برکت، رحمت، ارتقا و فراوانی حرکت کنید.

خواندن کتاب چارچوب ذهنی فراوانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جول اوستین

جول اسکات اوستین زادهٔ پنجم مارس ۱۹۶۳ در تگزاس است. او واعظ، نویسنده و کشیش ارشد در کلیسای لیکوود، بزرگترین کلیسای پروتستان در شهر هیوستن ایالت تگزاس آمریکا است. مردم جهان او را با نام مستعار کشیش خنده‌رو می‌شناسند. جول اوستین او با چهره‌ای خندان، خطبه‌های تلویزیونی خود را در ایالات‌متحده اجرا می‌کند. این گفتارها، میلیون‌ها بیننده دارند. او کشیش ارشد کلیسای لیکوود، بزرگ‌ترین کلیسای پروتستان‌ها است. اوستین می‌گوید که ترجیح می‌دهد بیش از اینکه به موضوع گناه انسان‌ها بپردازد، به خوبی‌ها و مهربانی خداوند و داشتن زندگی شاد و باایمان تمرکز کند. او می‌کوشد اصول کتاب مقدس را به‌روشی ساده و با تأکید بر قدرت عشق و نگرش مثبت به دیگران بیاموزد. جول اوستین چندین کتاب نوشته که همهٔ آن‌ها در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز بوده‌اند. او در سال ۲۰۰۶ میلادی، در لیست ۱۰ انسان تأثیرگذار جهان معرفی شد. او در سخنرانی‌هایش مثل یک روان‌شناس در حوزهٔ موفقیت و خودیاری و با استفاده از آیات کتاب مقدس به مخاطبان کمک می‌کند تا علاوه‌بر احساس آرامش، ایمان درونی خود را به خداوند تقویت کنند.

بخشی از کتاب چارچوب ذهنی فراوانی

«ذره‌ای از رحمت خداوند

نامه‌ای از یک مادر مجرد دریافت کردم. او سال‌ها پیش از اروپا به ایالات متحده مهاجرت کرده بود. زبان مادری‌اش انگلیسی نبود. سه فرزند کوچک داشت و نمی‌دانست چگونه باید هزینه فرستادن آن‌ها به کالج را تامین کند. به نظر می‌رسید شرایط نامساعدی دارد، در کشوری خارجی به‌تنهایی زندگی می‌کرد و هیچ‌کس را نمی‌شناخت.

او برای منشی‌گری در یک دانشگاه معتبر درخواست داد. چندین نفر دیگر هم برای همان موقعیت شغلی درخواست داده بودند. وقتی این همه رقابت را دید، دچار ترس و ناامیدی شد. افکار منفی ذهنش را بمباران می‌کرد. از شانس بد، بانویی که مصاحبه می‌کرد خشن و متکبر بود. اما این مادر ناامید نشد. او ذهنیت توسری خور نداشت، با خود فکر نکرد چه فایده‌ای دارد؟ من شرایط نامساعدی دارم. هرگز پیشرفت نخواهم کرد. او ذهنیت گوساله فربه داشت. راهی نمی‌دید اما می‌دانست که خداوند راهی دارد.

تمام شرکت کننده‌ها باید یک آزمون ۵ دقیقه‌ای تایپ می‌دادند. او تایپیست سریعی نبود، اما با تمام وجود شروع به تایپ کرد. صدای زنگ آمد یعنی ۵ دقیقه‌اش به پایان رسیده بود، پس دست از تایپ کردن کشید. اما خانم مسئول مصاحبه مشغول پاسخ دادن به یک تماس تلفنی بود و با بداخلاقی به او گفت: به تایپ کردن ادامه بده! این زنگ تو نیست.» اما این زنگ او بود. درست جلوی او بود. او گفت: «باشه» و پنج دقیقه دیگر هم تایپ کرد. آن‌ها تعداد کلمه‌های تایپ شده‌اش را جمع کردند. ده دقیقه تقسیم بر پنج، و تا اینجا او بهترین مهارت تایپ را داشت و شغل را به دست آورد. یکی از مزایای کار کردن برای این دانشگاه این است که فرزندانت به رایگان مدرسه می‌روند. از آن روز سی سال می‌گذرد و امروز، هر سه فرزند او از این دانشگاه بسیار معتبر فارغ‌التحصیل شده‌اند، و از آموزش، ۷۰۰ هزار دلار درآمد بدون مالیات دارند.

ذره‌ای از برکت خدا می‌تواند تو را به سرزمین «بیشترازکافی» پرتاب کند. جز این با خودت نگو. در تمام روز بگو «من موفقم. من سرشار می‌شوم، من قرض می‌دهم و قرض نمی‌کنم.» »