کتاب خاطرات و زندگی نامه خودنوشت یک خر فیلسوف نما
معرفی کتاب خاطرات و زندگی نامه خودنوشت یک خر فیلسوف نما
کتاب خاطرات و زندگی نامه خودنوشت یک خر فیلسوف نما نوشتهٔ علی اوجبی (بر اساس داستانی از کنتس دوسگور و ترجمهٔ محمدحسن خان اعتمادالسلطنه) است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتاب یا داستانی حاوی خاطرات یک خر از زبان خودش.
درباره کتاب خاطرات و زندگی نامه خودنوشت یک خر فیلسوف نما
کتاب «خاطرات یک الاغ» به قلم کنتس دوسگور، داستاننویس فرانسویِ روسیتبار و زادۀ روسیه است. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (مورخ و جغرافیدان و داستاننویس و وزیر انطباعات و مترجم ناصرالدینشاه قاجار) آن کتاب را تحتعنوان «خرنامه (منطقالحمار)» به پارسی برگرداند و سپس علی اوجبی کتاب خاطرات و زندگی نامه خودنوشت یک خر فیلسوف نما را با نگاه به اثر پیشین به رشتهٔ تحریر درآورد. کتاب حاضر حاوی اقتباسی است طنزآمیز و انتقادی و روایتی روزآمد و متناسب با امروز. این کتاب که ده فصل دارد، داستان یا شرح خاطرات یک خر است که از زبان خودِ او روایت شده است. او ابتدا درمورد اینکه چرا خاطرات خرانهاش را نوشته، توضیح داده است و سپس به موضوعاتی همچون میزان خربودن خر و انسان، اشرف مخلوقات، خوشی و ناخوشی و فراز و فرود، احساسات خران، سرانجام زیادهروی و زیادهخوری و زیادهخواهی و میزان شعور خرها پرداخته است. با او همراه شوید.
خواندن کتاب خاطرات و زندگی نامه خودنوشت یک خر فیلسوف نما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان در قالب خاطرات پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خاطرات و زندگی نامه خودنوشت یک خر فیلسوف نما
«"فصل پنجم: در آنکه هر خوشی آمیخته با ناخوشی است و هر فرازی را فرودی است"
بله، سرورم! گفته بودم با وجود اینکه نظام خلقت بر مدارِ قانون میچرخد و بهظاهر، صُدفه و شانس را هیچ جایگاهی در آن نیست، اما گوییا بنابر ضابطهٔ «ما مِن عامّ ٍالّا و قد خُصّ»۷ ما خران استثناییم و خرشناس. زیرا هر خوشی و ناز و نعمتی که در کنارِ آن پیرزنِ دریا دل و آن نوهٔ مهربانِ خوشدل داشتیم، دیر نپایید. به قول میرزا ایرج خانِ طناز:
بیا عارف که دنیا حرفِ مفت است
گهی نازک، گهی پخ، گَه کلفت است
گهی ساید سرِ انسان به مرّیخ
گهی در مقعد انسان کند میخ
گهی عزّت دهد، گَه خوار دارد
از این بازیچهها بسیار دارد
نه مِهرِ هیچ کس در سینه دارد
نه با کس کینهٔ دیرینه دارد
دهد بر دهخدا نعمت همان جور
که صد چندان دهد بر قاسمِ کور
به نادان آن چنان روزی رساند
که صد دانا در آن حیران بماند
این دنیای دنی همچون اهلِ نااهلش به رسم نانوشتهٔ دیرین خود، چنین نماید که سرودِ خرانهٔ این خر کمترین را نیز برنتافته و بدان رشک برده و سازِ ناسازِ خویش را کوک کرده و به ترنم آورده. گویا منِ خر، جای فراخِ دیگران را تنگ کرده بودم. هرچند آن هنرمندِ شهیرِ بیبدیل، چارلی چاپلینِ نازنین بیدلیل همی گفته و چون دُر سفته بود که: «این دارِ هستی چنان وسیع و گسترده است که کس جای کسی را تنگ نکند و کس نقش کسی را بازی نتوانست کردن. پس خُلقِ خود را تنگ مساز و بر خباثت فزونی مدار» که تو بهظاهر انسانی و من بهواقع خر. گرچه درظاهر خموشم، ولی بهحقیقت، سمیع و بصیر و هُشام و از شما نامحرمان خاموشم.
آخر هر خری میداند که هیچ خری جای هیچ انسانی را تنگ نکند. چراکه نیازها و خواستها و آمالِ ما بس متفاوت است. نه نیازمان به نیازِ آدمیان ماند، نه خواستمان به خواستشان و نه آمال و مدینهٔ فاضلهمان به آرزوهای آنان و نه اصلاً خودمان به خودشان مانندیم. ما بسیطیم و شما مرکّب و پیچیده!
به تربیت نشود هر خر آدمی زیرا
سرشت خر دگر و طبعِ آدمی دگر است
کسی شِکر ز نی بوریا طمع نکند
به صورت ارچه نی بوریا چو نیشکر است
باز هر خری میداند علیرغم تواناییهای بسیار و هوشمندیهای بیشمارش، نقشِ انساننماهایی چون شما را بازی نتوانست کردن. اساساً ما را هیچ میلی و کششی به بازی و آرتیستشدن نیست. ما همانیم که هستیم. همانیم که میبینید. خرِ گوشدراز، بارکش، سادهزیست، کمتوقع، بد آواز، کریهالمنظر و از نگاه شما نادان و ابله. باطن بر کفِ ظاهر نهادهایم. زین رو، شما را نیازی نیست که خود را به زحمت اندازید و از ظاهرمان به باطن سیر کنید تا چیستی و ماهیتمان را مکشوف سازید. به دیگر سخن، «ظاهرِ ما مساوق و عینِ باطنِ ماست». (بین خودمان باشد، عجب سخنِ ژرفِ حکیمانهای! جگرم حال آمد) اما برای پردهبرداشتن از نهادِ کریه و پلشت و رنگارنگ شما، توقف و بسندگی بر ظاهر، خطای محض و محضِ خطاست. ما خران بیچاره باید هماره از ظاهر به باطنِ شما سیر کنیم و از آن باطن به باطنی دیگر تا هفتاد هشتاد بطن سلوک کنیم و از نَفَس افتیم تا شاید و بسا نقاب از چهرهتان برفکنیم و به حقیقت رفتارهایتان دست یازیم. البته شاید! چون نه وقتِ این را داریم و نه حال و نه میل و مال و از همه مهمتر نه اذن و مجال.»
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه