کتاب سیاست گذاری های اجتماعی در ایران
معرفی کتاب سیاست گذاری های اجتماعی در ایران
کتاب سیاست گذاری های اجتماعی در ایران نوشتهٔ پویا علاءالدینی و ترجمهٔ نرگس حقی، مونا خورشیدی، مریم رحیمی، مسعود فراهانی، علی فهیمی، سمیه قدوسی و فریده میزبانی است. انتشارات شیرازه کتاب ما این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب مؤلفهها و نهادهای اصلی سیاستگذاریهای اجتماعی در ایران. این اثر کتابی از مجموعهٔ «فلسفه و اقتصاد سیاسی» است.
درباره کتاب سیاست گذاری های اجتماعی در ایران
پویا علاءالدینی در کتاب سیاست گذاری های اجتماعی در ایران (Social Policy in Iran) بیان کرده است که سیاستگذاری اجتماعی بهعنوان رشتهای مستقل در علوم انسانی نه قابل تقلیل به سیاست است و نه میتواند استقلال نسبی دولتها را از روابط قدرت موجود در جامعه نادیده بگیرد. امکان نقد و بررسی سیاستگذاری اجتماعی مستلزم پذیرش این امر است که تمامی اقدامات دولتها محدودکننده و سلطهجویانه نیستند و نقش دولتها تنها به اِعمال قدرت خلاصه نمیشود. نقد و بررسی سیاستگذاری اجتماعی، تنها بر موضوع قدرت تمرکز نمیکند و به پرسش از موضوع نمایندگی مردمیِ دولت و نقد و بررسی نهادها به معنای قیود، محدودیتها و محذورات ابداعشدهٔ انسانی نیز میپردازد. با مطالعهٔ این اثر با مؤلفهها و نهادهای اصلی سیاستگذاریهای اجتماعی در ایران آشنا خواهید شد.
اثر حاضر دربردارندهٔ هشت مقاله است که عنوان آنها عبارت است از «مقدمهای بر سیاستگذاریاجتماعی در ایران»، «تحوّل نهادهای رفاه اجتماعی در ایران»، «سیاستگذاری سلامت و نظام سلامت در ایران: دستاوردها و چالشها»، «سیاستگذاری آموزشی در ایران: تحوّلات چهار دههٔ گذشته»، «صندوقهای مستمری در ایران: چالشها و گزینههای اصلاحات»، «سیاستهای مسکن کمدرآمدان و گروههای آسیبپذیر در ایران: یک ارزیابی انتقادی»، «چالشهای اشتغال در ایران معاصر: مشکل فزایندهٔ سیاستگذاری اجتماعی» و «فقر و سیاستهای کلاناقتصادی در ایران: تحلیل با استفاده از شبیهسازی خُرد». نویسندگان مقالات این اثر نرگس اکبرپورروشن، رضا امیدی، علی حسنزاد، بهروز هادی زنوز، داود سوری، پویا علاءالدینی و فردین یزدانی هستند.
خواندن کتاب سیاست گذاری های اجتماعی در ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سیاست گذاری های اجتماعی در ایران
«با افزایش سرمایهگذاری و تولید، انتظار میرود تقاضا برای عوامل تولید از جمله نیروی کار افزایش یابد. با اینحال، اگر در درازمدت قیمت نسبی عامل سرمایه در مقایسه با نیروی کار پایین بماند، سهم عامل سرمایه در رشد تولید افزایش خواهد یافت. بده- بستان مشابهی میان رشد بهرهوری کل عوامل تولید و رشد اشتغال وجود دارد؛ یعنی سهم بالای بهرهوری کل عوامل در رشد اقتصادی میتواند کشش اشتغال نسبت به تولید را کاهش دهد. بدین ترتیب، ممکن است بهرغم رشد زیاد تولید و نیز بهرهوری کل عوامل، شاهد ایجاد مشاغل کمتری در اقتصاد باشیم. در نظریهٔ متعارف اقتصادی، بیکاری به سه قسم تفکیک میشود که هر یک علتها و علاجهای خاص خود را دارد. بیکاری ادواری، که از نوسانات کوتاهمدت اقتصادی نشأت میگیرد، از طریق مدیریت تقاضا (سیاستهای پولی و مالی) کاهشپذیر است. بیکاری اصطکاکی مربوط به زمان لازم برای یافتن شغل متناسب با مهارتهای نیروی کار است و میتوان آن را از طریق برنامههای کاریابی تقلیل بخشید. بیکاری ساختاری یا بلندمدت که تحت تأثیر طرف عرضه، به ویژه مهارتهای نیروی کار و نهادهای بازار کار، است به وضعی اطلاق میگردد که تعداد نیروی عرضهشده در بازار کار بیش از تقاضا باشد. نظریههای اقتصادی متمرکز بر قوانین حداقل دستمزد، اتحادیههای کارگری و دستمزد کارایی به این نوع بیکاری پرداختهاند. هر سه دسته برآنند که چسبندگی دستمزدها در اقتصاد مانع از رسیدن بازار کار به تعادل میشود. این نوع بیکاری را میتوان از طریق مهارتآموزی (مجدد) نیروی کار و تمهیدات معطوف به چسبندگی دستمزدها در بازار کار کم کرد. نرخ طبیعی بیکاری متناظر با وضعیتی فرضی است که اقتصاد در مسیر رشد بلندمدت خود قرار دارد و بازار کار در تعادل است؛ در نتیجه بیکاری ادواری صفر است. زمانی که عدم تطابق دایمی میان عرضه و تقاضا در بازار کار وجود داشته باشد یا چسبندگی دستمزدها استمرار یابد، نرخ طبیعی بیکاری ممکن است شامل بیکاری غیرداوطلبانه گردد.»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه