
کتاب مغز انسان ساز
معرفی کتاب مغز انسان ساز
کتاب مغز انسان ساز بررسی نقادانه دیدگاههای جیمز اشبروک در عصبشناسی الهیات تألیف علی اکبر ضیایی، اثری میانرشتهای است که به نقد و تحلیل آرای جیمز اشبروک در حوزهی نوروتئولوژی میپردازد. این کتاب با ترجمه و شرح دیدگاههای اشبروک و همراهی کارول راوش آلبرایت، توسط انتشارات بینالمللی امین منتشر شده است و به بررسی پیوند میان علوم اعصاب، روانشناسی و الهیات میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مغز انسان ساز
کتاب مغز انسانساز به بررسی انتقادی نظریات جیمز اشبروک در زمینهی عصبشناسی الهیات میپردازد؛ حوزهای که بهدنبال یافتن ارتباط میان ساختار و عملکرد مغز انسان با تجربههای دینی و معنوی است. اثر حاضر در دورهای نوشته شده که علوم اعصاب با سرعت چشمگیری درحال پیشرفت است و مباحثی چون نوروتئولوژی و مطالعات بهتازگی جایگاه خود را در میان علوم انسانی و طبیعی پیدا کردهاند. علیاکبر ضیایی ضمن ترجمه و شرح آرای اشبروک، تلاش میکند دیدگاههای الهیاتی و انتقادات وارد بر رویکردهای مادیگرایانه و تقلیلگرایانه به دین را نیز مطرح کند. کتاب با نگاهی میانرشتهای، به تعامل میان عصبشناسی، روانشناسی، فلسفه و الهیات میپردازد و سعی دارد تصویری جامع از چالشها و ظرفیتهای این حوزه نوظهور ارائه دهد.
خلاصه کتاب مغز انسان ساز
کتاب مغز انسانساز با تمرکز بر دیدگاههای جیمز اشبروک به بررسی رابطهی مغز، ذهن، دین و تجربه معنوی میپردازد. اشبروک معتقد است که مغز انسان نهتنها ابزار درک خدا، بلکه بخشی از همان ساختار بنیادی است که خدا و هستی را شکل میدهد. او تلاش میکند نشان دهد که تجربههای دینی و معنوی، ریشه در ساختارهای عصبی و زیستی مغز دارند و این تجربهها را نمیتوان صرفاً به اختلالات مغزی یا خیالپردازی تقلیل داد.
اشبروک با بهرهگیری از نظریههای پیچیدگی و خودسازماندهی، مغز را سامانهای پویا و بدون مرکز فرماندهی میداند که معنا و نظم را در خود پدید میآورد. او همچنین به نقش فرهنگ، زبان و روایتهای دینی در شکلگیری تجربه معنوی اشاره میکند و معتقد است که دین تلاشی انسانی برای یافتن معنا و جایگاه خود در جهان است. علیاکبر ضیایی در این کتاب ضمن نقد دیدگاههای تقلیلگرایانه و مادیگرایانه، به چالشهای فلسفی و الهیاتی این رویکردها میپردازد و بر لزوم تعامل میان علوم اعصاب و الهیات برای فهم بهتر هویت انسانی و تجربه دینی تأکید میکند.
چرا باید کتاب مغز انسان ساز را خواند؟
این کتاب فرصتی فراهم میکند تا خواننده با یکی از مهمترین جریانهای میانرشتهای معاصر، یعنی پیوند علوم اعصاب و الهیات، آشنا شود. اثر حاضر با رویکردی انتقادی، هم به معرفی نظریات پایهای نوروتئولوژی میپردازد و هم نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی میکند. مطالعهی این کتاب به درک بهتر از چگونگی شکلگیری تجربههای معنوی و دینی در مغز انسان و همچنین فهم بهتر چالشهای فلسفی و علمی این حوزه کمک میکند.
خواندن کتاب مغز انسان ساز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب مغز انسانساز برای علاقهمندان به فلسفهی ذهن، الهیات، روانشناسی، علوم اعصاب و مطالعات میانرشتهای مناسب است؛ همچنین پژوهشگران و دانشجویانی که دغدغهی فهم رابطهی علم و دین یا تجربهی معنوی از منظر علمی دارند، میتوانند از مباحث این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب مغز انسان ساز
«اشبروک علاوهبر اینکه بهصورت عملی به مشاوره افراد میپرداخت و دیگران را در این زمینه آموزش میداد، دربارهی تغییراتی که در طول فرایند مشاوره در افراد رخ میدهد نیز به نظریهپردازی میپرداخت. او با نظریههای روانشناسی روز آشنا بود و بهویژه با نظریهی روابط موضوعی از دی. دبلیو. وینیکات موافق بود. او افزونبر یادگیری و درک فرایندهای روانی رشد فردی و معنوی گامی فراتر نهاد و تلاش کرد این فرایندها را در تغییرات مغزی ریشهیابی کند زیرا اشبروک اعتقاد داشت که بُعد فیزیکی، روانی و معنوی در اساس یکی هستند. در دههی ۱۹۸۰ علم عصبشناسی به بینشهای جدید و مهمی دربارهی سازمان فرایندهای مغزی دست یافت و اشبروک نیز این تحولات را بهدقت دنبال میکرد. درحالیکه متکلمان مسیحی - یهودی در دیدگاه سنتی خود براساس آموزههای عهد قدیم و جدید و آبای کلیسا دربارهی الهیات و رابطهی خدا و کائنات و از جمله انسان میاندیشدند و آثار متعددی را به رشته تحریر درآورده بودند، در مقابل آنان دانشمندانی عصبشناس چون مایکل پرسینگر و روانشناس چون فروید متأثر از نگاه پوزیتیوستی قرن بیستم به دین تجربههای دینی را فاقد هیچ مرجع واقعی نمیدانستند و آنها را صرفاً ناشی از بیماری مغز، آرزواندیشی یا خیالپردازی قلمداد میکردند.»
حجم
۹۰۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۹۰۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه