بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خاکستر گنجشک ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب خاکستر گنجشک ها

بریده‌هایی از کتاب خاکستر گنجشک ها

نویسنده:حامد عسکری
انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۴از ۱۲ رأی
۴٫۴
(۱۲)
دخترانه و مظلوم گفت: «همه‌چی رو به خدا می‌گم.»
negar
من این صفحات را نوشتم که اگر فردای قیامت با بچه‌های پرپر غزه چشم‌درچشم شدم، رویم بشود به چشم‌هایشان زل بزنم و بگویم من شما را نوشتم، شما را داد زدم و... شما را دوست داشتم. خدایا، به حق خون به‌ناحق‌ریختهٔ بچه‌های فلسطینی، آن‌قدر به من عمر بده که آزادی فلسطین را ببینم و دو رکعت نماز در مسجدالاقصی بخوانم و بعدش اگر مُردم هم مُردم. خدایا، تو می‌دانی از تمام وجودم می‌گویم من عاشق فلسطین مظلومم.
negar
ننه‌زبیده قصهٔ کلید را گفته بود و نشانی‌اش را و سپرده بود که کلید گم نشود. گفته بود ما به خانه‌مان برمی‌گردیم و قشنگ نیست آدم کلید خانه‌اش را گم کند.
negar
آرام گفت: «آقا، ما بچه‌های غزه بزرگ نمی‌شیم. ما بچه‌های غزه آرزومون اینه که بزرگ شیم، ولی... شهید می‌شیم.»
negar
با اشک گفت: «به اهالی غزه گفته‌ن برید بیمارستان، می‌خوایم یه جاهایی رو بزنیم. مردم که رفته‌ن توی بیمارستان، بیمارستان‌و زده‌ن. تا الآن ششصد و پنجاه نفر...»
rais_fatemeh
همین ایامی که پشته‌پشته کشته از فلسطین خاکستر می‌شود و جفتگیری قورباغه‌ها در پاییز، برای یورونیوز ارزش خبری بالاتری دارد تا تیتر یک و عکس یک شدن، تا کشته شدن هفت هزار انسان که دوهزارتایشان کودک بوده‌اند. می‌فهمید؟ کودک!
rais_fatemeh

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
تومان