دانلود و خرید کتاب خر زرنگ مارگارت وینسلو ترجمه پویان کرمی
تصویر جلد کتاب خر زرنگ

کتاب خر زرنگ

انتشارات:نشر البرز
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خر زرنگ

کتاب خر زرنگ نوشتهٔ مارگارت وینسلو و ترجمهٔ پویان کرمی است. نشر البرز این رمان معاصر انگلیسی را منتشر کرده است؛ رمانی حاوی خرزندگی‌نامه‌ای دربارهٔ پذیرش ذات خر.

درباره کتاب خر زرنگ

کتاب خر زرنگ (Smart Ass)حاوی یک رمان معاصر و انگلیسی است که به قلم یک زمین‌شناس و استاد دانشگاه نوشته شده است. مارگارت وینسلو این کتاب را در ۲۷ فصل نوشته است. این کتاب حاوی داستان زنی است که در بحران میانسالی، یک خر سفید بزرگ به نام «کلیب» را به‌عنوان حیوان خانگی‌اش انتخاب می‌کند. مارگارت وینسلو در آستانهٔ ۵۰سالگی تصمیم گرفت که به رؤیای کودکی خود جامهٔ حقیقت بپوشاند. او در این کتاب با زبانی طنز و صادقانه از خاطرات شخصی‌اش، چالش‌های روزمره و همین‌طور مزایای نگهداری از یک الاغ باهوش و حساس می‌گوید. وقتی مارگارت پنج‌ساله عکس یک الاغ مکزیکی سفید و قهوه‌ای پشمالو را در مجله می‌بیند، دل به او می‌بازد. پس از آن هر سال به پدر و مادرش اصرار می‌کند که برای هدیهٔ کریسمس، یکی از این الاغ‌ها را برایش بخرند؛ تا اینکه صبح روز کریسمس، عروسک الاغ بزرگ خاکستری را زیر درخت کریسمس می‌بیند، اما این خر به‌هیچ‌وجه واقعی نیست! او اولین‌بار از نزدیک در جمهوری دومینیکن با الاغ‌ها رودررو شد. در زمستان سال ۲۰۰۱ میلادی، دسته‌ای از الاغ‌ها را می‌بیند که بچه‌هایی شاد و خندان بر آن‌ها سوار هستند و به‌سمت او می‌آیند. مارگارت مدتی طولانی مشغول تماشای آن‌ها می‌شود که با هم بازی می‌کنند و به‌دنبال هم می‌دوند. وقتی از دومینیکن به نیویورک برمی‌گردد،‌ مطمئن است که باید به رؤیای بچگی‌اش جامهٔ عمل بپوشاند؛ به‌ویژه که پس از عمری کار سخت در آمریکای جنوبی، آلاسکا و جزائر کارائیب، بسیار فرسوده شده است و به‌دنبال چالشی جدید در زندگی‌اش می‌گردد.

خواندن کتاب خر زرنگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلیس و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خر زرنگ

«رینگ سوارکاری نمایشی؟ نمایش؟ اگرچه وقتی برای اولین بار صحنه‌هایی از رقابت‌های سوارکاری نمایشی المپیک آتلانتا را دیدم، خیلی خوشم آمد، اما هرگز خودم را جای آن سوارکاران نگذاشته بودم. طبق تعریف فدراسیون سوارکاری، سوارکاری نمایشی عبارت است از «بهترین نمود تربیت اسب» که در آن «اسب و سوار باید مجموعه‌ای از حرکات معین را از حفظ اجرا کنند.» صحیح. هر چقدر سعی کردم نتوانستم تصویر کلیب را مثل یکی از آن اسب‌های خرامان در ذهنم مجسم کنم. بااین‌همه تنها اصطبلی که ما را پذیرفته بود، همین خانهٔ ما بود. و بالهٔ زیبای حرکات نمایشی تخصص لارا بود.

اصلاً نمی‌دانستم چرا لارا پیش خودش فکر کرده من و کلیب که روی مسیر دایره‌ای هم به‌سختی حرکت می‌کردیم، ممکن است در سوارکاری نمایشی موفق شویم. بعد از نه ماه کلاس‌های سه روز در هفته با لارا، تنها پیشرفت ناچیزی حاصل شده بود. سنجش میزان پیشرفت کار سختی بود: بعضی روزها به‌نظر می‌رسید کلیب کاملاً می‌فهمد جروبحث سر چیست؛ بعضی روزها هم خشکش می‌زد و مثل سنگ از جایش تکان نمی‌خورد. هر وقت موقع قشو کردن و زین کردنش کج‌خلق بودم، مرا گاز می‌گرفت و لگد می‌زد؛ هر وقت می‌خواستم زودتر حرکت کند، خصوصاً زمانی که دیرمان شده بود، پاهایش را روی زمین قرص می‌کرد و تکان نمی‌خورد. اما ذهنم درگیرتر از آن بود که متوجه شوم رفتار او بازتابی از حال خودم است.

در طول یک ماه پیش از آن چندین بار به این فکر کرده بودم که احتمالاً بدترین زمان را برای خرید حیوانی تربیت‌نشده، و احتمالاً تربیت‌ناپذیر، انتخاب کرده‌ام.

دقیقاً در آن مقطع زمانی در شغلم بیش از هر چیز به فراغت از تنش‌های محل کارم نیاز داشتم، نه یک چالش جدید. حتی از آن مهم‌تر اینکه، می‌خواستم محبت کنم و محبت ببینم و خصوصاً وقتی جو نیمی از سال را در سفر بود، همدمی آرام و خونگرم داشته باشم که دلداری‌ام دهد.

و حالا لارا می‌خواست به ما سوارکاری نمایشی یاد بدهد؟ یک چالش جدید؟ سوارکاری نمایشی نیازمند کمال ظرافت در جزئی‌ترین اشاره‌هاست؛ هر فشار افسار یا ران و هر تغییری در وضعیت نشیمن، برای اسب به نشانهٔ فرمانی خاص است. هرچند اصلاً علاقه نداشتم در یک نمایش سوارکاری شرکت کنم، فکر کردم یاد گرفتن چند تا از آن ظرافت‌ها برای سوارکاری خودم بد نباشد. درنتیجه، با وجود اینکه تردید داشتم که تمرین کردن ورزشی تراز اول برای کلیب یا شخصیت خودم مناسب باشد، دل‌شوره‌هایم را پیش خودم نگه داشتم.

به‌همراه کلیب وارد رینگ سوارکاری نمایشی شدم. بلافاصله متوجه یک عیب بزرگ شدم: حصاری در کار نبود. کلیب می‌توانست به‌سمت آغلی در آن نزدیکی بدود یا خودش را وسط باغچه‌های گل‌کاری‌شده بیندازد.

لارا با صدای بلند گفت «هدف ما توی این کلاس کامل کردن مسیرهای هشتی و دایره‌ای بیست متریه.» او برخلاف من و کلیب کاملاً روی کار تمرکز داشت. «روی قطر از M برو به K.»

رینگ نمایش با علامت‌های مخروطی‌شکلی نشانه‌گذاری شده بود که روی هر کدام یکی از حروف انگلیسی نقش بسته بود، اما حروف به‌طور عجیبی به ترتیب الفبا منظم نشده بودند. برای پیدا کردن M، چرخیدم تا به علامت‌ها نگاه کنم. همین که روی زین چرخیدم، کلیب فکر کرد باید همراه من بچرخد. ظاهراً بدون اینکه من راهنمایی‌اش کنم چیزهایی که من درمورد «فرمان‌های نشیمنی» خوانده بودم را یاد گرفته بود. تعجب کردم. غافلگیری دوم این بود که کلیب مستقیم به‌سمت M راه افتاد؛ گویا بهتر از من می‌دید. انگار می‌توانست بخواند!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۸ صفحه

حجم

۴۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۳۸ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
تومان