کتاب زخم زار
معرفی کتاب زخم زار
کتاب الکترونیکی زخم زار نوشتۀ شهره احدیت است و نشر نیماژ آن را منتشر کرده است. شهره احدیت، داستاننویس معاصر ایرانی، در کتاب زخم زار، علاقهمندان به رمانهای فارسی را با زوایای جدیدی از قلم خواندنی خود آشنا میکند. این داستان دربارهٔ یک سفر دوستانه به کوهستانی پربرف است؛ سفری که هیچگاه به مقصد نمیرسد و تکتک اعضای آن را در دل حوادث پیشبینیناپذیری گرفتار میسازد.
درباره کتاب زخم زار
داستان زخم زار از یک سفر دوستانه آغاز میشود؛ سفری به دل کوهستان آن هم در روزهای پربرف و بوران. مریم، فرناز، امیر، رضا و سارا شخصیتهای اصلی و راویان این ماجرای پرفرازونشیب، با هم تصمیم به این صعود سخت گرفتهاند. اما وقتی روز موعود از راه میرسد تنها چهار نفر از آنها برای آغاز سفر آماده میشوند. مسافر بازمانده از سفر، بهظاهر از یک سفر طولانی و حوادث طاقتفرسای آن نجات پیدا کرده است؛ اما در ادامه، سرنوشت جور دیگری رقم میخورد و نفر پنجم این گروه به شیوهای عجیبتر در دل اتفاقات کوهستان پربرف گرفتار میشود. هر فصل از کتاب زخم زار با نام یکی از این رفقای کوهستانی آغاز میشود و از زبان او ماجرا و اتفاقات شرح داده میشود. روایت اولشخص این داستان، ما را از نزدیک با افکار، احساسات، ترس و امیدهای هریک از این روایان آشنا میسازد و خواننده کمک میکند تا با هر یک از این شخصیتها به شیوهای تازه و متفاوت همذاتپنداری کند. همچنین این شیوهٔ روایت، مخاطب را به عمق تفاوتهای فردی هر یک از این یاران کوهستانی دعوت میکند و البته توانمندی نویسنده در خلق شخصیتهای گوناگون را به مخاطب نشان میدهد.
ادامهٔ رمان زخم زار، با حوادث غیرمنتظرهتری همراه است. یک روز از موعد سفر دوستان گذشته اما همچنان خبری از بازگشت نیست. اطرافیان و البته عضو بازمانده از سفر کمکم نگران میشوند و دیگر شکی باقی نمیماند که مسافران به یک گرفتاری بزرگ دچار شدهاند. راوی پنجم داستان لحظههای سختی را پشت سر میگذارد. او از یک حادثهٔ ترسناک جان به در برده؛ اما از طرف دیگر خود را مدیون دوستانی میداند که حالا بهاحتمال زیاد در بهمن و طوفان گرفتار شدهاند. قهرمان داستان باید تصمیم سختی را برگزیند. او تنها کسیست که میتواند دوستان خود را از یک مرگ حتمی نجات دهد، اما از طرفی این تصمیم خطرات زیادی را سر راه خود او قرار میدهد. این نقطه از داستان زخم زار، آغازگر ماجراهای تودرتو و عجیبتری خواهد شد. تصمیم راوی داستان برای نجات یاران خود، پای حوادث پیچیدهتری از گذشته را به ماجرا باز میکند و برگ تازهای از دفتر زندگی هریک از اعضای این گروه کوهستانی را برای خوانندهٔ داستان بازگو میکند.
خواندن کتاب زخم زار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که به داستانهای بلند فارسی علاقه دارند مناسب است.
بخشی از کتاب زخم زار
«سارا توی آیسییو است. با درجهی هُشیاری متوسط و پاهایی یخزده و صورتی که اصلاً شکل سارا نیست. ورمکرده و کبود. از پشت شیشه گیج و مبهوت به زیگزاگهای روی مانیتور نگاه میکنم. چه بر سرم آمده؟ رفیقم اینجا میان مرگ و زندگی و آنیکیها کجا؟ مرگ یا زندگی؟ چه بر سرمان آمد؟
توی بیمارستان حس میکنم داغ میشوم. داغ و خیس. وقتش نیست. روی تقویم گوشیم هم نگاه کردم. درد تیز و بُز پیچید وسط تنم. چند نفری ایستادهاند پشت در آیسییو؛ دو زن جوان نشستهاند روی صندلیهای روبهروی پنجرهی آیسییو. کتاب دعایی گذاشتهاند روی پاها و همانطور که زیرلب چیزی میخوانند، پایشان را تکان میدهند. انگار روی مخ من پا میلرزانند. مردهایی را که آمدهاند برای احوالپرسی سارا کموبیش میشناسم. با این گروه صعود زیاد رفتهایم. از وقتی گروه خودمان حمایت مالی را گذاشت کنار و هیئتمدیرهاش عوض شد ما پنج نفر تصمیم گرفتیم امیر سرپرستمان باشد. صعودهای بزرگ را با اینها همراه میشدیم. زنها را ندیده بودم. با احسان هم سلاموعلیک نمیکنند. محمد مینشیند کنارشان. هرچه احسان گفت برساندش خانه قبول نکرد. سرش را تکیه داده به دیوار و لابد توی دلش به من فحش میدهد که اصرار کردم بیاید دنبالم. اصرار تنها که نبود. یک استکان تهدید ریز هم قاتیاش کردم که مو لای درزش نرود. میدانستم دوست ندارد مامانطا بفهمد از وقتی روزنامه را بستهاند کجا کار میکند. طفلک نمیخواهد بفهمند. هنوز بهعادت روزنامه پیشازظهر میرود و ساعت یازده میآید خانه. حق دارد نخواهد مادر و پدر بفهمند پسرشان با فوقلیسانس ارتباطات کجا کار میکند. من اتفاقی فهمیدهام. روزی که دیدم به رویش نیاوردم تا جایی به دردم بخورد. به محمد گفتم، پول این چند روز را حساب میکنم. چارهای نبود. بدون او مامانطا نمیگذاشت راه بیفتم دنبال پیدا کردن امیر و رضا و فرناز...»
حجم
۱۱۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۱۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه