کتاب درباره کلیله و دمنه
معرفی کتاب درباره کلیله و دمنه
کتاب درباره کلیله و دمنه نوشتهٔ محمدجعفر محجوب است. انتشارات خوارزمی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی تاریخچه، ترجمهها و دو باب ترجمهنشده از «کلیله و دمنه».
درباره کتاب درباره کلیله و دمنه
کتاب درباره کلیله و دمنه شما را با تاریخچهای غنی از این کتاب کهن آشنا میکند. محمدجعفر محجوب در این اثر، ترجمههای فارسی منتشرشده از کتاب «کلیله و دمنه» را مورد بحث قرار داده و چند فراز ترجمهنشده را خودش در این کتاب ترجمه کرده و ارائه است. «کلیله و دمنه» اثری برجسته و کهن و حاوی چندین داستان کوتاه تمثیلی و اخلاقی است. «کلیله و دمنه» نام کتابی در اصل هندی است که داستانهای آن عمدتاً از زبان حیوانات روایت میشود. این کتاب که بر پایهٔ چند اثر هندی از جمله «پنجه تنتره» تألیف شده، بارها به پارسی برگردانده شده، اما نسخهای که امروزه بیش از همه بهعنوان کلیله و دمنه به زبان فارسی شناخته و خوانده میشود، حاصل ترجمهٔ آزاد «نصرالله منشی»، یکی از دبیران دربار بهرامشاه غزنوی است. «کلیله» و «دمنه» نام دو شغالِ روایتگر داستانهای این مجموعه است. با مطالعهٔ کتاب درباره کلیله و دمنه به قلم محمدجعفر محجوب میتوانید اطلاعات جدیدی درمورد «کلیله و دمنه» کسب کنید. هدف نویسنده از نگارش این کتاب این بوده است که خوانندگان فارسی، زبان «کلیله و دمنه» را بهتر از قبل بشناسند و بتوانند ریشههای آن را پیدا کنند.
خواندن کتاب درباره کلیله و دمنه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد کتاب کهن «کلیله و دمنه» پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درباره کلیله و دمنه
«بوتیمار کبوتر را این حیلت بیاموخت و خود بپرید و بر کنار جویباری فرود آمد. روباه در وقت معهود روی بهنخل آورد و در زیر درخت بایستاد و بهشیوهٔ ماضی بانگی بلند بکرد. کبوتر بدان سان که از بوتیمار آموختهبود وی را جواب گفت. روباه روی بدو آورد و پرسید این سخن از که آموختی که چنین جواب درشت و با قوت نه بابت توست. کبوتر گفت مرا این سخن بوتیمار آموختهاست. روباه بهسوی بوتیمار آمد. او را بر کنار جوی ایستاده دید و بدو گفت: ای بوتیمار! اگر باد از جانب راست وزد سر خود بهکدام سوی بری؟ گفت بهجانب چپ. گفت اگر از چپ وزد چه حیلت اندیشی؟ گفت سر بهجانب راست یا بهسوی پشت گردانم. گفت اگر از هر چهارسوی و شش جهت باد وزد چه چاره کنی؟ گفت در صورت بروز چنین هنگامهای سر بهزیر پر خویش پنهان کنم، روباه گفت چگونه سر را بهزیر پر توانی برد که من در این کار صعوبتی تمام میبینم. بوتیمار گفت آری توانم. روباه گفت مرا باید دید که ابناءِ نوع شما چگونه سر در زیر پر توانند کرد و سوگند میخورم که ذات باری عز اسمه پرندگان را بر ما برتری بسیار دادهاست چه آن را که ما بآسانی آموختن نتوانیم بهساعتی دریابند و بدان جایگه رسند که تصور آن بر لوح خاطر ما نقش نتواند بست و سر خود بهزیر پر و بال نهان سازند و آن را از گزند هبوب ریاح و صولت برد در امان دارند. شما را این موهبت ارزانی و این نعمت مهنا باد و من اینک بینم که این تدبیر بر چه وجه کنی. بوتیمار سادهلوح بهدمدمهٔ روباه فریفته گشت و بهافسون وی در کوزهٔ فقاع رفت و سر زیر بال فروبرد. روباه برجست و او را بگرفت و چندان بیفشرد که استخوانش بشکست و بدو گفت: ای دشمن جان خویش! تو کبوتر را رای و تدبیر آموزی و صلاح کار وی بازنمایی و لکن از چارهجویی برای صیانت نفس خویش از حوادث آفات غافل مانی تا بدان حد که دست دشمن بر تو گشاده گردد. سپس وی را بشکست و بخورد.»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه