دانلود و خرید کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم) نهال سهیلی فر
تصویر جلد کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم)

کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم)

انتشارات:داهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم)

کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم) نوشتهٔ نهال سهیلی فر است و انتشارات مجید آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم)

امروزه سبک‌های گوناگونی در ادبیات به‌وجود آمده است و این مهم دیگر در ادبیات کلاسیک خلاصه نمی‌شود؛ سبک‌هایی که شاید بعضی‌های‌شان به‌مذاق دسته‌ای از افراد بیشتر خوش بیاید و به‌مذاق دسته‌ای دیگر کمتر.

کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم را نمی‌توان در سبک واحدی گنجاند. زیرا ترکیبی است از رمان نو، شرح‌حال‌نویسی، خاطره‌نویسی، فلسفه و روان‌شناسی. اما نکتهٔ برجسته‌ای که در مورد این کتاب وجود دارد این است که نویسنده کوشیده با الهام‌گرفتن از کتاب اعترافات نوشتهٔ «ژان ژاک روسو» و سبک نگارش رمان نو بکوشد با چشم دیگری به‌واقعه‌ها نگاه کند و چیزهایی که کمتر کسی جرئت اعتراف‌شان را دارد یا حتی کمتر بهشان توجه می‌کند، با بیان ساده‌ای روی کاغذ بیاورد.

خواندن کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شرح حال و خاطره و جستار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم)

«همیشه طرز فکرم این بود که اگر آدم خیلی کسی را دوست داشته باشد، فقط خوشحالی‌اش را می‌خواهد. حالا آن خوشحالی در کنار هرکه غیر از تو باشد. اما خب حالا متوجه شدم که بله، ولی خب خیلی درد دارد، درد واقعی. آن موقع بود که به خودم گفتم کاش می‌شد یک بار دیگر، یک‌جور دیگر امتحان کرد. کاش می‌شد هر موقع از نتیجهٔ چیزی راضی نبودی، یکی از جهان‌های موازی‌ای که باب میلت است را انتخاب کنی و از آنجا بقیه‌اش را ادامه بدهی. اما خب...

کاش می‌شد زندگی ساده بود. آن روز پسری را دیدم که احتمالاً کوچک‌تر از خودم بود، اما ماه‌گرفتگی‌ای داشت. همان‌جایی که من دارم. دوست داشتم صدایش کنم و ماه‌گرفتگی خودم را نشانش بدهم و هر دو پس از رد و بدل لبخندی راه خودمان را برویم، اما خب... این کارها را عجیب می‌دانند.

از آن روز که نووا بیشتر حواسم را به رویای شفاف یا لوسید دریم جلب کرد، گاهی در خوابم کسانی که دوست‌شان دارم را می بینم کسانی که نمی‌توانم در زندگی واقعی داشته باشمشان. شاید غیرممکن وجود نداشته باشد، اما غیرمحتمل حتماً وجود دارد. حیف! کلاهدوز! امیدوارم حالا که دیگر کلاهدوز من نیستی از این‌جور حرف‌زدن‌هایم دلخور نشوی. آخر می‌دانید، کلاهدوز بعد از خواندن کتاب قبلی که گوشه‌ای از چیزهایی بود که در سرم می‌گذشت، خیلی دلخور شده بود. البته وقتی این را به من گفت که دیگر توضیح و توجیهم برایش اهمیتی نداشت. اما خواستم بگویم که خیال نکنید نزدیکانتان شما را درک می‌کنند. تجربه به من ثابت کرده اگر فکرهای عجیب ذهنتان را حتی وقتی برای روانشناسی که هفت‌پشت با شما غریبه هست هم بزنید، بعد از اینکه به زبان آوردیدشان فوراً احساس حماقت می‌کنید. فکرهای توی سرتان را ناشناس بیان کنید، برای کسانی که نمی‌شناسندتان، کسانی که قضاوتتان نمی‌کنند یا حداقل اگر می‌کنند هم، قضاوتشان برای شما اهمیتی ندارد.»

sharon
۱۴۰۲/۱۱/۱۳

کتاب قشنگیه. بعضی از جاهاش حس میکردم داره منو میگه من جلد یکش هم خوندم جوری نیس که به جو بیای بخای تند تند بخونی برا تایم های خاصی از روز عالیه. من هر موقع نیتز داشتم با کسی بحرفم

- بیشتر
نور محمد خمر
۱۴۰۲/۱۱/۲۴

بسیار کتاب خوب وپرمعنایی است

نزدیکان آدم هم حوصلهٔ آدم را ندارند.
Fatemeh Asadi
من از درس‌خواندن بیزارم. مطالعه را دوست دارم ها! اما از درس‌خواندنی که بعداً مجبور باشی درس را پس بدهی بیزارم. اما در تمام این سال‌هایی که بی‌وقفه داشتم درس می‌خواندم،
نویسنده
از کتابِ قبل تا این کتاب چیزهایی فرق کرده‌اند؛ مثلاً کلاهدوز دیگر کلاهدوز من نیست! خودش نخواست که باشد.
Fatemeh Asadi
دل‌کندن سخت است. نمی‌دانم چطور به این خوبی از پس آن برآمدی. شاید باید گفت خوش به حالت!
هدیه
ترجیح می‌دهم بارها با یک نفر شروع کنم تا هر بار با یک نفر.
هدیه
من مسئولیت‌پذیری را بسیار جدی می‌گیرم.
MELIKA
فهمیدم نزدیکان آدم هم حوصلهٔ آدم را ندارند
MELIKA
آدم برای اینکه ترسی از چیزی نداشته باشد باید پشتش به کسی قرص باشد.
هدیه
اما کسی نوشته بود مشکلاتی که کودکان با خودشان حمل می‌کنند، همان مشکلاتی است که خانواده روی دوششان گذاشته است؛
هدیه
چرا آدم‌ها را نمی‌گذاریم به حال خودشان؟ چرا درست و غلط خودمان را برایشان دیکته می‌کنیم و نمی‌گذاریم زندگی را همان‌طوری که هستند، همان‌طوری که باب میلشان است زندگی کنند؟ چرا وقتی کسی با ما هم‌عقیده نیست طردش می‌کنیم؟ اصلاً مگر این چیزها درست و غلطی دارند؟ شاید بهتر است گِل مغزمان را از آن قالبی که برایش ساختند دربیاوریم و بگذاریم فقط گِلی منعطف باشد، نه بسته و محصور در قالب و شکلی خاص. آدم‌ها در این چیزی که اسمش مثلاً زندگی است به حمایت و دلگرمی احتیاج دارند، نه مشت‌های محکمی که مدام آن‌ها را در قالبی از پیش تعیین شده بکوبد و نگذارد خودش شکلی بگیرد.
مرضی
چرا آدم‌ها را نمی‌گذاریم به حال خودشان؟ چرا درست و غلط خودمان را برایشان دیکته می‌کنیم و نمی‌گذاریم زندگی را همان‌طوری که هستند، همان‌طوری که باب میلشان است زندگی کنند؟ چرا وقتی کسی با ما هم‌عقیده نیست طردش می‌کنیم؟ اصلاً مگر این چیزها درست و غلطی دارند؟ شاید بهتر است گِل مغزمان را از آن قالبی که برایش ساختند دربیاوریم و بگذاریم فقط گِلی منعطف باشد، نه بسته و محصور در قالب و شکلی خاص. آدم‌ها در این چیزی که اسمش مثلاً زندگی است به حمایت و دلگرمی احتیاج دارند، نه مشت‌های محکمی که مدام آن‌ها را در قالبی از پیش تعیین شده بکوبد و نگذارد خودش شکلی بگیرد.
مرضی

حجم

۴۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۴۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان