
بریدههایی از کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت دوم)
۳٫۷
(۱۳)
وقتی آدم را نمیخواهند، نمیخواهند.
متاسفانه آدم نمیتواند خودش را به دیگران بخواهاند.
Homa
نزدیکان آدم هم حوصلهٔ آدم را ندارند.
Fatemeh Asadi
من از درسخواندن بیزارم. مطالعه را دوست دارم ها! اما از درسخواندنی که بعداً مجبور باشی درس را پس بدهی بیزارم. اما در تمام این سالهایی که بیوقفه داشتم درس میخواندم،
نویسنده
آدم بالاخره یک روزی کارهایی را انجام میدهد که فکرش را هم نمیکرد انجام دهد. کارهایی که در دیگران نکوهش میکرد. کارهایی که فکر میکرد نباید از دیگران سر بزند. کارهایی که به دیگران میگفت انجام ندهند.
Homa
از کتابِ قبل تا این کتاب چیزهایی فرق کردهاند؛ مثلاً کلاهدوز دیگر کلاهدوز من نیست! خودش نخواست که باشد.
Fatemeh Asadi
داری با کسی که صمیمیات هست بگوبخند میکنی، ناگهان با خودت میگویی نکند او با من همحس نباشد؟ نکند آنقدر که دوستش دارم دوستم نداشته باشد. دلش برایم تنگ نشود. به فکرم نیفتد. یادم نکند؟ انگار در پهنهٔ وسیعی از ذغال داغ گیر افتادی. هر کجا، هر طرف پا بگذاری ذغال داغ است و ذغال داغ...
Homa
ترجیح میدهم بارها با یک نفر شروع کنم تا هر بار با یک نفر.
هدیه
وقتی آدم با یک چیزی راحت نیست که دلیل نمیشود آن چیز اشتباه باشد.
Homa
برای کسی خودتان را به مریضی سخت نزنید، خودتان را نمایشی نکشید، خودتان را جدی نکشید. اگر خیلی ناراحتید همینطور زنده بمانید و زجر بکشید. اما برای جلب توجه کسی که زنده است از این کارها نکنید.
ابلههایی هستند که بهاندازهٔ خودتان یا حتی بیشتر از خودتان در شرایط سخت شما درد میکشند.
Homa
هر کسی که از دور نشستی و رفتار و گفتار من را قضاوت میکنی و واکنش نشان میدهی! تو پا در کفش من نگذاشتی، یا بهتر اینکه، پا در مغز من نگذاشتی.
Homa
آدم باید پشتش به کسی قرص باشد.
آدم برای اینکه ترسی از چیزی نداشته باشد باید پشتش به کسی قرص باشد.
Homa
فهمیدم نزدیکان آدم هم حوصلهٔ آدم را ندارند
MELIKA
من مسئولیتپذیری را بسیار جدی میگیرم.
MELIKA
چرا آدمها را نمیگذاریم به حال خودشان؟ چرا درست و غلط خودمان را برایشان دیکته میکنیم و نمیگذاریم زندگی را همانطوری که هستند، همانطوری که باب میلشان است زندگی کنند؟ چرا وقتی کسی با ما همعقیده نیست طردش میکنیم؟ اصلاً مگر این چیزها درست و غلطی دارند؟
شاید بهتر است گِل مغزمان را از آن قالبی که برایش ساختند دربیاوریم و بگذاریم فقط گِلی منعطف باشد، نه بسته و محصور در قالب و شکلی خاص. آدمها در این چیزی که اسمش مثلاً زندگی است به حمایت و دلگرمی احتیاج دارند، نه مشتهای محکمی که مدام آنها را در قالبی از پیش تعیین شده بکوبد و نگذارد خودش شکلی بگیرد.
مرضی
دلکندن سخت است. نمیدانم چطور به این خوبی از پس آن برآمدی. شاید باید گفت خوش به حالت!
هدیه
آدم برای اینکه ترسی از چیزی نداشته باشد باید پشتش به کسی قرص باشد.
Parinaz
نمیدانم چرا همیشه پیوند خانوادگی را بالاتر از پیوند دوستی میدانند. خانواده هم ترکت میکند، خانواده هم از علاقهمندیهایت متنفر و دلخور میشود، خانواده هم بیتوجه و بیتفاوت میشود، تنها فرقش این است که ما دوستانمان را درست و غلط، خودمان انتخاب میکنیم اما خانوادهمان را نه. شاید ریشهٔ اصلی مشکلات ما خانواده است؛ همان بنیانی که صلاح دیده موجودی خودآگاه و با آیندهٔ نامعلوم دیگری را وارد این جهان کند. اینها اصل خودشیفتگیاند. همینها...
Homa
چهها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
Homa
وقتی کسی میتواند کارش را با پیام بگوید چرا زنگ میزند؟ من قشنگ نگاه میکنم که گوشیام زنگ میخورد و بعد میگذارم چند ساعت بعد پیام میدهم که کاری داشتی؟ آن موقع نمیتوانستم جواب بدهم. یا اگر شمارهٔ ناشناس باشد آن را ذخیره میکنم و پروفایلش را نگاه میکنم تا ببینم سردرمیآورم کیست و چه کاری ممکن است با من داشته باشد یا نه. شمارههای ثابت را هم که گوگل میکنم تا ببینم از کجا هستند.
Homa
هرکس هر غلطی دلش میخواهد بکند؛ چون شاید خودم یک روزی نه به دلخواهم، بلکه به اجبار وادار به انجام یک غلطهایی شدم.
Homa
ما را یکباره به دریا انداختند، فارغ از اینکه ما ماهی نبودیم...
Homa
چرا آدمها را نمیگذاریم به حال خودشان؟ چرا درست و غلط خودمان را برایشان دیکته میکنیم و نمیگذاریم زندگی را همانطوری که هستند، همانطوری که باب میلشان است زندگی کنند؟ چرا وقتی کسی با ما همعقیده نیست طردش میکنیم؟ اصلاً مگر این چیزها درست و غلطی دارند؟
شاید بهتر است گِل مغزمان را از آن قالبی که برایش ساختند دربیاوریم و بگذاریم فقط گِلی منعطف باشد، نه بسته و محصور در قالب و شکلی خاص. آدمها در این چیزی که اسمش مثلاً زندگی است به حمایت و دلگرمی احتیاج دارند، نه مشتهای محکمی که مدام آنها را در قالبی از پیش تعیین شده بکوبد و نگذارد خودش شکلی بگیرد.
Homa
گمان کنم وقتی آدمها کسانی که دوست دارند را در آغوش بگیرند از هیچچیزی نخواهند ترسید.
Homa
آدمها معمولاً ما را خوب نمیکنند، آنها ما را تسکین میدهند و من برای این از آنها سپاسگزارم.
Homa
اما کسی نوشته بود مشکلاتی که کودکان با خودشان حمل میکنند، همان مشکلاتی است که خانواده روی دوششان گذاشته است؛
هدیه
آدم برای اینکه ترسی از چیزی نداشته باشد باید پشتش به کسی قرص باشد.
هدیه
من آدم صبوریام ولی از آنهایی هستم که به «مرگ یک بار، شیون هم یک بار» اعتقاد دارم.
Parinaz
گفتی: «عاشقت شدم.» و من گفتم: «خیلی دوستت دارم.». نتیجه همین شد که میبینی؛ آتش عشق خاموش میشود اما دوستداشتن هیچوقت از بین نمیرود، حالا هرچه هم که بشود.
Parinaz
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
Parinaz
ما را یکباره به دریا انداختند، فارغ از اینکه ما ماهی نبودیم...
Parinaz
حجم
۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان