
کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر
معرفی کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر
کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر گردآوری شده توسط سیده سمیرا حسینی و با ویرایش شهلا ایمانی فرد کوهساری از سوی انتشارات حسن رسولی منتشر شده است. این مجموعه شامل داستانهایی از چندین نویسنده است که هرکدام به گوشهای از زندگی، دغدغهها و احساسات انسان معاصر میپردازند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر
کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر تصویری چندوجهی از زندگی در شهرهای امروز ایران ارائه میدهد. این کتاب در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و داستانهایی از نویسندگان مختلف را در خود جای داده است. هر داستان با زاویه دید و لحن متفاوتی به مسائل اجتماعی، خانوادگی، عشق، رنج، امید و ناامیدی میپردازد. کتاب با نگاهی به زندگی زنان، کودکان، خانوادهها و روابط انسانی، تلاش میکند صداهای کمتر شنیدهشده را روایت کند.
فضای داستانها گاه تلخ و واقعگرایانه و گاه خیالانگیز و شاعرانه است. این مجموعه، بستری برای بیان تجربههای زیسته و دغدغههای نسل امروز فراهم کرده و با تنوع موضوعی و سبکهای روایی، خواننده را به سفری در میان لایههای پنهان جامعه میبرد. در کنار روایتهای شهری، برخی داستانها به خاطرات، رؤیاها و حتی افسانههای شخصی نیز سرک میکشند و از این طریق، مرز میان واقعیت و خیال را بارها جابهجا میکنند.
خلاصه داستان نامرئی های شهر کیمیاگر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
در کتاب نامرئیهای شهر کیمیاگر، هر داستان به زندگی شخصیتی متفاوت میپردازد که درگیر چالشها و احساسات خاص خود است. داستان اول با روایت زندگی پریا آغاز میشود؛ دختری که پس از از دست دادن والدینش، با حمایت عزیز و آقاجون، مسیر استقلال و هویتیابی را طی میکند. او با علاقه به رانندگی و مسابقات رالی تلاش میکند بر دلتنگیها و محدودیتهای اجتماعی غلبه کند. رابطهی عمیق او با دوستش سعید و حادثهای که در مسابقه رخ میدهد، نقطهی عطفی در زندگیاش رقم میزند و او را با معنای فقدان و امید روبهرو میکند.
در داستانهای دیگر با شخصیتهایی مواجه میشویم که هر کدام درگیر آرزوهای برآوردهنشده، دلتنگیهای خانوادگی، خشونت خانگی، بیماری، فقر، عشقهای ناکام و امید به آینده هستند. برای مثال، داستان آرزوهای دربسته به تنهایی و حسرت پدر شدن میپردازد و داستان دو خواهر تصویری از رنج و مقاومت زنان در برابر خشونت و بیمهری را ترسیم میکند. برخی داستانها مانند پروانه به بیماریهای خاص و تأثیر آن بر روابط خانوادگی اشاره دارند و برخی دیگر، مثل شعور فروشی کجاست؟، با زبان نمادین به دغدغههای اخلاقی و اجتماعی میپردازند. در مجموع، کتاب با روایتهایی کوتاه و متنوع، تصویری از زندگیهای پنهان و گاه فراموششده در جامعهی معاصر ارائه میدهد.
چرا باید کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر را خواند؟
این مجموعه داستان کوتاه، فرصت آشنایی با روایتهایی از زندگی روزمره و دغدغههای انسان معاصر را فراهم میکند. هر داستان، پنجرهای به تجربههای زیسته و احساسات پنهان شخصیتها باز میکند و خواننده را با واقعیتهای تلخ و شیرین جامعه روبهرو میسازد. تنوع موضوعی و سبکهای روایی، امکان همذاتپنداری با شخصیتهای مختلف را به وجود میآورد و نگاه تازهای به مسائل اجتماعی، خانوادگی و فردی ارائه میدهد. مطالعهی این کتاب میتواند به درک بهتر پیچیدگیهای زندگی شهری و روابط انسانی کمک کند.
خواندن کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستان کوتاه فارسی، کسانی که دغدغههای اجتماعی، خانوادگی و فردی دارند و افرادی که بهدنبال روایتهایی از زندگی واقعی و تجربههای انسانی هستند، مناسب است؛ همچنین این مجموعه میتواند برای کسانی مفید باشد که بهدنبال شناخت لایههای پنهان جامعه و مسائل زنان و جوانان هستند.
بخشی از کتاب نامرئی های شهر کیمیاگر
«از خونه بیرون زدم. سخت نگران بودم که نتونم امروز به چیزی که میخواهم برسم. عزیز از پشت پنجره به من نگاه میکرد و دعای خیرش بدرقهی راهم بود. خودمو به سر کوچه رسوندم؛ چقدر هوا سرد بود. زیپ بادیمو بالاتر کشیدم و سر کوچه منتظر سعید ایستادم؛ تو منطقهی ما همه یک جوری هستند، انگار تابهحال هیچ آدمی ندیدهاند. البته حقم دارند چون من با تمام دخترهای اون منطقه فرق دارم. من پریا هستم اما برعکس اسمم. دوستهام به من طوفان میگن میدونید چرا؟!!! چون دقیقا مثل طوفان تند و تیز و برنده هستم. بهتره برگردیم به عقب تا ۵ سال قبل...امروز مامان و بابا برای یک مسافرت کاری به آلمان میرفتند و من رو حاضر کردند تا به خونهی عزیز ببرند. خیلی دلم میخواست با هردوی اونها برم اما فصل امتحانها بود و منم مجبور بودم بمونم و به امتحانهای پایان ترم برسم؛ با ناراحتی لباسهامو داخل چمدون گذاشتم و بغضمو قورت دادم تا گریه نکنم. خونهی عزیز جنوب شهر تهران بود و من هم سخت میتونستم با همسنوسالهای خودم دوست بشم...»
حجم
۱۰۱۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۷ صفحه
حجم
۱۰۱۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۷ صفحه